شناسه خبر : 84433
تاریخ انتشار : 1400/10/06 19:15
ادامه سیاست فشار حداکثری ترامپ منجر به توافق نخواهد شد

نورنیوز بررسی کرد؛

ادامه سیاست فشار حداکثری ترامپ منجر به توافق نخواهد شد

دولت بایدن برای اثبات مخالفت واقعی با سیاست‌های ترامپ و نشان دادن حسنِ‌نیت و صداقت خود، باید لغو همه تحریم‌های برجامی و پسابرجامی با هر عنوانی را که مانع انتفاع ایران از منافع برجام می‌شود را در دستور کار قرار دهد.

نورنیوز ـ گروه سیاسی: از امروز دوشنبه ششم دی‌ماه سومین دور از فرآیند جدید مذاکرات وین میان ایران و ۱+۴ برای گفتگو در مورد پیش‌نویس‌های مورد توافق در دور قبلی آغاز شده است.

این در حالی است که بر خلاف روایت‌سازی مقامات و رسانه‌های غربی، آنچه در دو دور نشست پیشین رقم خورد، اراده و جدیت ایران برای حصول توافق خوب از یک سو و کارشکنی و وقت‌کشی طرف غربی با هدف تشدید فشار و امتیازگیری بیشتر از سوی دیگر بود.

در شرایط کنونی بازخوانی مسیر طی شده از امضای برجام تاکنون، متر و معیار متقنی برای ایجاد فهم درست از سیر تحولات سپری شده از سال ۲۰۱۵ تاکنون و رفتار بازیگران اصلی در آن ارائه خواهد کرد.

توافق موسوم به «برنامه جامع اقدام مشترک» (برجام) میان ایران و ۱+۵ که با نظارت مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۵ به امضا رسید، مبتنی بر دو رکن اساسی بود:

اول؛ رفع نگرانی غرب درباره برنامه هسته‌ای ایران و اعمال محدودیت‌ها و ضمانت‌های زمان‌دار در این خصوص

دوم؛ رفع تحریم‌ها و برخورداری ایران از منافع اقتصادی مندرج در متن توافق به علاوه شکل‌گیری همکاری‌های علمی-فنی در حوزه هسته‌ای میان ایران و کشورهای عضو آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و رفع نیازمندی‌های کشورمان در این حوزه

در خصوص رکن اول، به اذعان دستِ‌کم ۱۷ گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، ایران تمام تعهدات خود را تا زمان تصمیم به کاهش مرحله‌ای تعهدات در سال ۹۸ انجام داده است، حال آنکه ایالات متحده از دوره ریاست جمهوری اوباما تاکنون با پیمان‌شکنی به تعهدات خود عمل نکرد تا عملا برجامِ روی کاغذ با برجامِ اجرا شده توسط واشینگتن تفاوت ماهوی پیدا کنند.

این موضوع یکی از گره‌های مهم برجام از همان ابتدا بود که تا آخر و پیش از خروج رسمی آمریکا از این توافق هم ادامه داشت. امروز در کنار گفتگوهایی که برای بازگشت طرفین به تعهدات خود در جریان است یکی از مطالبات اصلی ایران که ذیل عناوین راستی‌آزمائی و تضامین مطرح شده، باز شدن این گره تاریخی است.

بررسی کمی و کیفی اجرای برجام در دوره کوتاه عملیاتی شدن آن نشان می‌دهد که با وجود عمل ایران به تعهدات خود، در هیچ‌یک از موضوعات «رفع تحریم»، «برخورداری از منافع اقتصادی» و «همکاری هسته‌ای» چنانچه رییس کل اسبق بانک مرکزی اعلام کرد؛ «تقریبا هیچ» رخداد قابل توجهی رقم نخورد و گشایشی حاصل نشد.

پس از انتخابات ۲۰۱۶ و پیروزی جمهوری‌خواهان در آمریکا، چند ماه از حضور ترامپ در کاخ سفید نگذشته بود که او با زدن زیر میز توافق و پاره کردن متن برجام در مقابل دوربین‌ رسانه‌ها، اعلام کرد با اجرای سیاست «فشار حداکثری» کاری خواهد کرد که ایران نه بتواند در حوزه هسته‌ای پیشرفتی داشته باشد و نه  از منافع اقتصادی برجام بهره شود.

به عبارت دقیق‌تر؛ هدف‌گذاری ترامپ‌ چنانچه بارها از سوی مقامات دولت جمهوری‌خواه آمریکا اعلام شد، «فروپاشی اقتصادی و اجتماعی ایران» با اعمال «تحریم‌های فلج‌کننده» بود.

ترامپ با پیگیری این سیاست تلاش کرد که به زعم خود، هژمونی آمریکا را تثبیت کرده و به دنیا نشان دهد که ایران نه تنها در موضوع هسته‌ای بلکه در موضوعات دیگر از جمله برنامه موشکی و سیاست‌های منطقه‌ای خود ناگزیر به پیروی از کاخ سفید است.

در این میان؛ اروپا گرچه در ظاهر خود را مخالف رویکرد ترامپ نشان می‌داد اما در عمل با او و سیاست‌هایش علیه ایران همراهی می‌کرد و به ابزاری مطمئن برای اجرا و تحقق سیاست فشار حداکثری تبدیل شد.

آن زمان در خصوص رفتار اروپا دو نگاه وجود داشت؛ برخی با هدف تطهیر اروپا معتقد بودند که رفتار آنها از سر ناچاری و به دلیل فشارهای ترامپ است، برخی اما معتقد بودند که این رفتار ناشی از خواست قلبی آنهاست و تنها برای حفظ پرستیژ، خود را پشت سر ترامپ مخفی کرده‌اند، مسئله‌ای که صدق آن با رفتارهای مخرب سه کشور اروپایی به ویژه فرانسه در مذاکرات جدید در وین اثبات شد.

در شرایط جدید و با روی کار آمدن دولت سیزدهم در ایران و اراده جدی نظام برای احقاق حقوق ملت، فرآیند جدید مذاکرات در حالی کلید خورد که دولت بایدن ضمن مشتاق نشان دادن خود به حصول توافق، بارها اعلام کرده که خروج ترامپ از برجام یک اشتباه راهبردی بوده و خسارات زیادی را به آمریکا وارد کرده است.

ترجمه عملی این رویکرد کاخ سفید این است که واشینگتن قصد دارد به شرایط قبل از ریاست جمهوری ترامپ بازگردد و به تعهداتی که در برجام پذیرفته، عمل کند. اما باید توجه داشت که این ادعا الزاماتی دارد و مهمترین آن تغییر واقعی در سیاست‌ها و رویه‌های اجرایی است.

بر این اساس؛ نقطه کانونی ادعای دولت بایدن باید در تغییر سیاست‌های تحریمی بروز و ظهور پیدا کند.

طبیعتا دولت بایدن برای اثبات حسنِ‌نیت و صداقت خود باید لغو همه تحریم‌های برجامی و پسابرجامی با هر عنوانی که مانع انتفاع ایران از منافع برجام شود را در دستور کار قرار می‌داد، اما تاکنون هیچ نشانه‌ای از آن وجود ندارد.

نکته اما اینجاست که؛ علاوه بر فاش شدن دروغ‌گویی اروپایی‌ها در این خصوص، نشانه‌های زیادی نیز مبنی بر دروغ‌گویی آمریکایی‌ها وجود دارد که از آن جمله می‌توان به «عدم رفع تحریم‌های ترامپ»، «وضع تحریم‌های جدید» و «تهدید و فشار به بهانه محدودیت زمان برای دستیابی به توافق و عملیات روانی گسترده برای مجبور کردن ایران به پذیرش زیاده‌خواهی‌ها» اشاره کرد.

این نشانه‌های رفتاری دولت بایدن معنایی جز تداوم سیاست فشار حداکثری و استفاده از ابزار تحریم برای حصول اهداف اعلامی ترامپ ندارد و تداعی‌کننده استمرار مسیر جمهوری‌خواهان در قبال ایران است.

در چنین شرایطی غربی‌ها اعم از اروپا و آمریکا سعی دارند با ابزار عملیات روانی، خود را در فضای افکار عمومی بین‌المللی محق نشان داده و از پذیرش منطق مذاکرات صحیح شانه خالی کنند.

حال آنکه؛ اگر آمریکای بایدن چنانچه ادعا می‌کند واقعا با سیاست‌های ترامپ مخالف است، راهی جز تغییر مسیر گذشته و حذف سیاست فشار حداکثری ندارد.

در مذاکرات جاری دو متن مورد توافق به عنوان مسیر گفتگوها روی میز است. ایران با اصلاح و تکمیل متون خردادماه، رویکردهای خود با محوریت بازگشت به تعهدات قبلی طرفین در متون جدید اعمال کرده است.

نحوه مواجهه ضلع غربی میز مذاکرات با مطالبات فنی و حقوقی ایران در روزهای آتی، آزمون چندباره‌ای در مورد صداقت و اراده کشورهای اروپایی و آمریکا برای بازگشت به تعهدات برجامی است.

ایام باقی مانده از سال ۲۰۲۱ میلادی نشان خواهد داد که آیا این کشورها در ادعای خود صادق هستند یا باز هم در بر همان پاشنه دروغ‌گویی، فریب و زیاده‌خواهی خواهد چرخید.


نورنیوز
اخبار مرتبط








نظرات

نام و نام خانوادگی

آدرس ایمیل

نظر شما

X
آگهی تبلیغاتی