سایر رسانهها: رسالتی که به نظر میآید از همان ابتدا هم در خدمت مقاصد سیاسی و جنبشهای غیرمتعارف بوده و حالا بیپرواتر از قبل شده است.
جشنواره کن محلی برای پیشنمایش فیلمهای جدید از تمامی ژانرها و سینمای مستند است. تاریخچه جشنواره کن به اواخر دهه ۳۰ بازمیگردد، زمانی که «ژان زای» وزیر آموزش ملی دولت فرانسه با حمایت آمریکا و انگلیس تصمیم گرفت در واکنش به نفوذ دولتهای فاشیست آلمان و ایتالیا در انتخاب فیلمهای جشنواره ونیز، جشنوارهای سینمایی راهاندازی کند و نخستین دوره آن در تابستان ۱۹۳۹ در شهر کن در جنوب فرانسه برگزار شد؛ اما تا پایان جنگ جهانی دوم متوقف و بار دیگر در سال ۱۹۴۶ با حمایت وزارت امور خارجه فرانسه راهاندازی شد.
از سال ۱۹۵۵ میلادی نخل طلا به عنوان جایزه اصلی جشنواره کن معرفی شد و کسب آن توسط هنرمندان، افتخاری بزرگ و رقابتی هیجانانگیز بود. با تمام کش و قوسها، موقعیت جشنواره کن در سالهای دهه ۶۰ میلادی در دنیای فرهنگ و هنر تثبیت شد و از آن زمان به عنوان معتبرترین جشنواره فیلم در جهان شناخته میشود، گرچه در طول سالهای گذشته و به واسطه تصمیمها و گزینشهای کاملاً غیرهنری از وجهه و اعتبار این جشنواره کاسته شده اما ظاهراً سردمداران کن نگرانی بابت برملا شدن نیات پشت پرده خود ندارند و به صراحت تریبونی برای جریانهای خاص شدهاند.
جشنواره کن در ۱۹۶۸ مُرد!
چنان که در بیست و یکمین دوره جشنواره فیلم کن، جنبش دانشجویی و کارگری ماه مه ۱۹۶۸ در فرانسه و اعتصابهای فراگیر موجب شد برای نخستین بار جشنواره فیلم کن نیمهتمام بماند و نه فرش قرمز پایانی در کار باشد نه کسی با دریافت جایزه ساحل جنوب فرانسه را ترک کند. در حالی که ۹ روز از جشنواره کن گذشته بود، «ژان لوک گدار» و «فرانسوا تروفو» به کن رفتند تا در کنار صدها چهره سینمایی دیگر در حمایت از دانشجویان و کارگران اعتصابکننده جشنواره را متوقف کنند.
«گدار» فیلمساز محبوب آن سالها با گرفتن پرده مخملی سالن نمایش مانع از پخش فیلم «کارلوس سائورا» اسپانیایی شد و مونیکا ویتی، ترنس یانگ، رومن پولانسکی و لویی مال نیز به هواداری از عضویت در هیئت داوران استعفا کردند. جشنواره کن در حالی تعطیل شد که موج اعتراضها سراسر کشور را فراگرفته بود و حدود ۱۰ هزار کارگر دست از کار کشیده بودند. روزنامه لو پاریسین در واکنش به این اتفاق در گزارشی نوشت؛ جشنواره کن مُرد.
در سالهای پس از آن نیز برگزارکنندگان و داوران جشنواره کن با حمایت از برخی فیلمهایی که انتقادهای بزرگان سینما را هم در پی داشته و با اهدای جوایز اصلی خود به فیلمهای غیرمتعارف، صدای همه را درآوردهاند و در واقع مهر سیاسی بودن را پررنگتر از قبل بر ساحت این جشنواره حک کردهاند.
یک صحنهپردازی احساسی
امسال نیز هفتاد و پنجمین دوره از این جشنواره با پیامی از «ولادیمیر زلنسکی» رئیسجمهور اوکراین آغاز شد و باز هم انتقاد ژان لوک گدار، کارگردان نامدار فرانسوی را همراه داشت. گدار پخش فیلم حضور زلنسکی را یک «صحنهپردازی» خواند و گفت: «اگر به حضور زلنسکی از زاویه میزانسن نگاه کنید بدیهی است که وی را یک بازیگر بد، یک کمدین حرفهای در مقابل دیگر متخصصان موفق در حرفه خود میبینید. وی گفت: انگار باید یک جنگ جهانی دیگر راه بیندازیم و شاهد فاجعهای دیگر شویم تا متوجه شویم که کن هم یک سلاح تبلیغاتی است. آنها هر چه باشد کارشان تبلیغ زیباییشناسی غربی است. هیچ تعارض بزرگ یا کوچکی وجود ندارد، مگر اینکه پای منافعی در میان باشد. بروتوس، نرون، بایدن یا پوتین، قسطنطنیه، عراق یا اوکراین، به غیر از قتلعام چیز زیادی تغییر نکرده است».
گامی دیگر در مسیر سقوط
اما همه چیز به شوی افتتاحیه خلاصه نمیشود؛ کن با حمایت بیشائبه خود از فیلم موهن و ضدمذهبی «عنکبوت مقدس» که از تراوشات ذهن پریشان فیلمسازش نشأت گرفته، باز هم گام دیگری در سقوط اعتبار خود برداشت. برگزارکنندگان این جشنواره آن قدر درگیر سیاسیکاری و ایرانستیزی شدهاند که توجه به اصالت هنر برایشان بیشتر شبیه یک شوخی است، گرچه این عملکرد چندان جای تعجب هم ندارد؛ چرا که کن از اول هم آمده بود تا یک دهنکجی بزرگ به جشنواره ونیز باشد، حالا دامنه این سیاسیکاری و کینهتوزیاش به قدری وسیع شده که از حمایت فیلمهای موهن که فرهنگ و اعتقادات یک ملت را نشانه گرفتهاند، ابایی ندارد.
تارهای عنکبوت شیطان
در روزهای اخیر وزیر فرهنگ و ارشاد، سازمان سینمایی و بسیاری از سینماگران به اقدام موهن و ضداسلامی- ایرانی جشنواره فیلم کن و توجه معنادار به فیلم «عنکبوت مقدس» واکنش نشان داده و آن را محکوم کردند. مدیر کل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی نیز در صفحه شخصی خود در فضای مجازی نوشت: «تارهای عنکبوت شیطان؛ کجا میتواند نور خورشید گنبدت را پنهان کند؟ انگورهای زهرآلود مأمون- روزی گلوله توپ روس شد روی گنبدت - روزی گلوله تفنگ رضاخانی روی سینه نمازگزار گوهرشادت - روزی انفجار کینه دشمن تا خون عاشقانت جاری شود در طواف ضریحت - روزی چاقوی داعش در قلب زائرت و حالا دوربینی شده است در دست بنیعباس و بنیامیه!».
حالا دیگر تکلیف «کن» روشن است، چه از حمایت مضحک و بیپشتوانهاش از فیلمهای موهن و ضداسلامی، چه از فرش قرمزی که برای دیگر سینماگران ایرانی پهن کرده و تریبونی در اختیارشان قرار داده که یک بازی جدید راه بیندازند و با تمام قوا در نقش قربانی فرو بروند.
روزنامه قدس