نورنیوز -گروه فرهنگ و جامعه: علم جنبههای مختلفی دارد اما یکی از مهمترین جنبههای آن موضوع روانشناسی و ذهن است. محققان برای آشنایی بیشتر با بدن انسان و آنچه در این دنیای بزرگ میگذرد، تحقیقات خود را روی مغز و عملکرد اعضای بدن متمرکز کردند. در این گزارش به بررسی تعدادی از یافتههای محققان درباره مغز و آگاهی ذهن میپردازیم.
چرا خندیدن حال انسان را بهتر میکند؟
بررسیها نشان میدهد خندیدن مزایای شگفتانگیزی برای بدن دارد و به همین دلیل حال و هوای انسان را بهتر میکند.
برخی متخصصان بر این باورند که هدف از خندیدن بهتر کردن حال انسان است. درواقع انسان تکامل یافته تا بخندد و حالش بهتر شود. خندیدن بسیار مسری است، میزان سرایت آن حتی بیشتر از خمیازه کشیدن است. خنده باعث میشود افراد دور هم جمع شوند و نوعی عملکرد اجتماعی به شمار میرود که برای گونههایی همانند انسان بسیار مهم به شمار میرود.
انسان از خندیدن لذت میبرد. مکانیسم خنده بر سیستم ایمنی بدن اثر میگذارد، عملکرد رگهای خونی و قلب را بهبود میبخشد و سطح اندورفین را در مغز افزایش میدهد. اندورفین هورمونی برای تسکین درد است. خندیدن همچنین سطح هورمونهای استرس را کاهش میدهد و اثرات شگفتانگیزی در ریلکس کردن عضلات دارد.
چرا غم و اندوه باعث گریه میشوند؟
بررسیها نشان میدهد گریه رفتاری تکاملی است که به دیگران نشان میدهد فرد آسیبپذیر بوده و خطری ندارد.
به طور کلی سه نوع اشک وجود دارد، اشکهایی که چشم را چرب میکند، اشکهای واکنشی که عوامل و مواد محرک را میشویند و از بین میبرند و اشکهای احساسی که در مقایسه با دو نمونه قبلی، حاوی پروتئین و هورمونهای بیشتری هستند. حالات چهره غمگین و ناراحت وقتی با اشک همراه میشوند، احساسات قویتر را بیان میکنند.
اشکهای احساسی دید فرد را تار میکنند. گریه همراه با احساس غم و اندوه نیز باعث میشود فرد آسیبپذیرتر به نظر برسد. گریه به عنوان سیگنال واقعی در انسان تکامل یافته تا به دیگران نشان دهد که فرد قادر به حمله یا آسیب رساندن به دیگران نیست. الکی گریه کردن کار آسانی نیست و پاک کردن اشکهای واقعی برای دستیابی به دید بهتر نیز کار دشواری است. درواقع گریه نشاندهنده ناتوانی فرد است.
موسیقی چگونه روحیه انسان را تغییر میدهد؟
موسیقی میتواند با تغییر درک انسان از دنیای اطراف و یادآوری خاطرات خاص، خلق و خوی انسان را تغییر دهد.
موسیقی میتواند دید و درک انسان به جهان را عوض کند. محققان در یک آزمایش آهنگهای شاد و غمگینی پخش کرده و از داوطلبان خواستند که به صورتکهای خوشحال و ناراحتی نگاه کنند و تفسیر خود از آنها را بیان کنند. براساس این نتایج، موسیقی که فرد در حال نگاه کردن به صورتکها گوش میدادند تأثیر بسزایی در تفسیر آنها داشته است. در هنگام گوش دادن به موسیقی شاد، حتی یک چهره خنثی نیز شاد به نظر میرسد.
موسیقی همچنین خاطرات قدیمی را نیز به طور غیرعمدی یادآوری میکند که این امر باعث بروز دوباره احساساتی در انسان میشود که در زمان رخداد خاطره تجربه کرده است. ریتم یا ضرب آهنگ موسیقی باعث بروز واکنشهای بدنی دیگری میشود، برای مثال ضربان قلب نیز تحت تأثیر موسیقی قرار میگیرد. زمانی که دو نفر شروع به خواندن آهنگی میکنند، تنفس آنها با یکدیگر هماهنگ میشود. الگوهای موسیقی بر ساقه مغز شنوایی، قشر شنوایی، بخشهایی از سیستم پاداش عصبی، حافظه و احساسات اثر میگذارد.
علل کابوس دیدن در دوران افسردگی چیست؟
بررسیها نشان میدهد که برخی از داروهای ضدافسردگی باعث افزایش رویا دیدن در افراد میشود. افرادی که از افسردگی رنج میبرند از الگوهای خواب غیرمعمول دارند. این افراد اغلب با سرعت بیشتری وارد فاز «حرکت تند چشم در خواب» یا «آر ای ام» میشوند؛ مرحلهای که احتمال خواب دیدن در آن بیشتر است.
در این مرحله از خواب، تعداد حرکات چشم در واحد زمان نیز بیشتر است، همچنین ضربان قلب نیز تندتر میشود و میزان سوخت و ساز مغز به اندازه زمان بیداری میرسد.
از سوی دیگر معمولاً افراد مبتلا به افسردگی در طول شب به طور مکرر از خواب بیدار شوند، بنابراین بیشتر از دیگران رویاهایی را که میبینند، به یاد میآورند. تحقیقات علمی نشان میدهد که داروهای افسردگی میتواند فراوانی کابوسها را افزایش دهد.
چرا ترک عادت دشوار است؟
بررسیها نشان میدهد که عادت رفتاری شبیه به واکنش یا رفلکس است که در پاسخ به یک رویداد خاص رخ میدهد. قاعدهمندیهای اجتماعی که در اثر تکرار منظم و پایدار به وجود میآیند عادت نام دارند. عادات رفتارهایی هستند که انسان به صورت خودکار انجام میدهد. عادتها معمولاً در پاسخ به یک کنش یا رویداد خاص اتفاق میافتند، برای مثال در مکان یا زمان مشخصی از روز رخ میدهند.
ترک عادت کار بسیار دشواری به شمار میرود چراکه اغلب بدون تأمل و فکر اتفاق میافتند، درست مانند یک واکنش. یکی از راههای ترک عادت، شناسایی محرکهای است که باعث به وجود آمدن این رفتار شده است. پس از شناسایی محرکه، باید به نوعی از آن اجتناب کرد یا از قبل برنامه دیگری چید تا در مواجه با محرکه، مانع از بروز عادت شد.
معمولاً مغز پس از انجام فعالیتی، آن را بررسی میکند تا دریابد که آیا این فعالیت میتواند به صورت خودکار انجام شود تا در تکرارهای بعدی آن، انرژی و درگیری کمتری از مغز بگیرد یا خیر. در صورت امکان این فعالیت را در یک چرخه خاص تبدیل به یک فعالیت خودکار میگذارد تا به مرور این کار به یک عادت تبدیل شود.
چه عواملی باعث کابوسهای مکرر میشود؟
بررسیها نشان میدهد که بروز کابوسهای مکرر نشانه یک مشکل اساسی در فرد است.
تقریباً دو تا پنچ درصد از جمعیت زمین از کابوسهای مکرر یا رویاهای بد تکرارشونده رنج میبرند. دلیل بروز این نوع کابوسها معمولاً این است که فرد از وضعیت تهدیدکننده مانند سانحه رانندگی یا حمله خشونتآمیز جان سالم به در برده است.
نتایج یک مطالعه علمی نشان میدهد که ۵۰ تا ۷۰ درصد از بیماران مبتلا به اختلال استرس پس از سانحه از کابوسهای مزمن رنج میبرند. اسکیزوفرنی، اضطراب و سومصرف الکل و مواد مخدر از دیگر شرایط روانپزشکی است که باعث بروز کابوسهای مکرر یا رویاهای بد تکرارشونده میشود. افراد معمولی که به بیماریهای روانپزشکی مبتلا نیستند، معمولاً در زمان استرس کابوس میبینند.
آنا