×
فرهنگی
شناسه خبر : 89004
تاریخ انتشار : سه‌شنبه 1400/11/19 ساعت 14:41

روایت قتل غزل از زبان پدرش/ باند خرید و فروش دختران در اهواز!

قتل غزل حیدرنوا (مقتول) مصاحبه و شنیدن صحبت‌های خانواده وی نیز ضرورت داشت که پدر مقتول جزئیات جدیدی از این حادثه را بازگو کرد.

نورنیوزـگروه جامعه:  قتل زنی 17 ساله در اهواز به دست همسرش و انتشار فیلم آن امنیت روانی جامعه را نشانه گرفت و در گفت‌وگو با خانواده قاتل ابعاد تازه‌ای از ماجرا بیان شد. صحبت های مادر قاتل را دراینجا بخوانید.

با توجه به اینکه زمان زیادی از حادثه کشته شدن غزل حیدرنوا نمی‌گذرد اما کاربران فضای مجازی احتمالات و دلایل مختلفی را  برای این حادثه تلخ مطرح کردند.

بعد از این حادثه اسم مقتول از سوی رسانه‌ها به عنوان منا مطرح شده و این درحالی است که به گفته خانواده وی و بررسی مدارک هویتی  مشخص شده این نام صحیح نیست و مقتول "غزل" نام دارد.

گفته می‌شود، غزل به اجبار ازدواج کرده و به این دلیل بارها هم از همسرش تقاضای طلاق می‌کند و وقتی از مخالفت همسرش با طلاقش ناامید می‌شود به مرد غریبه پناه می‌آورد آیا چنین ادعایی صحت دارد؟

پدر غزل:هیچ اجباری در ازدواج دخترم وجود نداشت و اتفاقاً شوهرش بهترین زندگی را برای وی فراهم کرده بود، دعوای زن و شوهوی بین آن‌ها پیش می‌آمد و گاهاً به  خانه ما به حالت قهر می‌آمد اما در حد دو سه روز بود و بعد سر خانه و زندگی اش برمی‌گشت. شما می‌دانید این دعواها بین زن و شوهر طبیعی است و تا کنون غزل تقاضایی برای طلاق  نکرده بود.

چه کسی واسطه آشتی آن‌ها می‌شد؟

پدر غزل:بزرگان خانواده و فامیل

چرا در سن کم با ازدواج دخترت موافقت کردید؟

پدر غزل: درسته سن و سال غزل برای ازدواج کم بود و حتی زمانی که می‌خواستیم غزل را به عقد سجاد دربیاوریم گواهی رشد از دادگاه گرفتیم اما به لحاظ جسمی مشکل نداشت.

همسر غزل چگونه آدمی بود؟

 پدر غزل:به محل کارش در بازار بروید، اطرافیانش بهتر می‌توانند نظر بدهند اما پسری بود که هم روزانه سرکار می‌رفت و گاهاً تا شب در بازار بود علاوه بر این اهل باشگاه و ورزش هم بود، اهل سیگار و دود و دم هم نبود.

شب ناپدید شدن و پراید ناشناس

از شبی که غزل خانه را ترک بگوید و اینکه چرا قبل از اینکه از کشور خارج شود کاری نکردید؟

پدر غزل: شبی که غزل خانه همسرش را ترک می‌کند از سر خیابان سوار پرایدی می‌شود که ظاهراً این پراید او را تا ترمینال شهرستان‌ها واقع در سه راه خرمشهر رسانده است و غزل پولی را هم پرداخت نکرده یعنی هزینه پراید از قبل پرداخت شده است.

 بابت این قضیه هم من و هم پدر سجاد تا دو ماه پیگیر بودیم و شکایت هم کردیم که  چرا این پراید در آن ساعت شب توسط دوربین‌ها در اتوبان و یا 60 متری شناسایی نشده است

چرا  وسط شهر، ساعت 11 شب هیچ وقت این پراید شناسایی نشد مگر ما در دهات هستیم که شرایط شناسایی این پراید وجود نداشت؟دختر من ناپدید شده بود اما شکایت ما راه به جایی نبرد و در آخر با تماس دخترم متوجه شدیم که وی در ترکیه است.

ماجرای بازگرداند غزل از ترکیه چه بود؟

پدر غزل: ما روز پنج شنبه  از ترکیه به تهران رسیدیم اما وقتی رسیدیم حراست فرودگاه به ما گیر داد که چرا غزل پاسپورت ندارد در حالی که پلیس اینترپل برگه‌ای جهت خروج غزل از کشور ترکیه با ما داده بود با این حال مجبور شدیم برای بازجویی در دادگاه در تهران معطل شویم.

پس از تایید ورود قانونی غزل به ایران از ترمینال سوار اتوبوس شدیم و جمعه شب به اهواز رسیدیم، همان موقع پدر سجاد پیشنهاد داد غزل را دست فلان مامور که مورد اعتماد ما بود بدهیم و به خانه برگردیم اما من مخالفتم کردم و گفتم غزل را با خودم به خانه می‌برم تا مادرش را ببیند و شنبه غزل را تحویل کلانتری بدهیم.

غزل به همراه من به خانه آمد و با خودم گفتم حالا که غزل آمده،  روز شنبه شکایت قبلی را از سر بگیریم و حداقل با کمک دخترم باند خرید و فروش دختران که در اهواز است را دستگیر کنند.

غزل از دیدن مادرش خیلی خوشحال شد، وقتی دیدیم اتفاق خاصی نیفتاد  تحویل دادن غزل به کلانتری یا اداره آگاهی را به یکشنبه موکول کردم.

همان روز بعد از صرف نهار از خانه بیرون زدم، بعد از رفتن ما پدر سجاد با عجله خانه ما آمده  و از غزل خواسته به سرعت سوار ماشین شود تا به کلانتری بروند که در میان راه سجاد جلوی ماشین را می‌گیرد و آن اتفاق می‌افتد و غزل کشته می‌شود.

دخترم را بغل کردم و بوسیدم

در مورد سفر شما و پدر سجاد به ترکیه بگویید

پدر غزل: از ابتدا تا انتهای شکایت به پلیس بین الملل را پدر سجاد انجام داد و وی قضیه فرار غزل به ترکیه را پیگیری می‌کرد تا اینکه زمانی که قرار بود به ترکیه برویم  پدر سجاد گفت: شما به عنوان  پدر دختر باید همراه من بیایی چرا که ممکن است غزل را به من ندهند، به همین دلیل در سفر به ترکیه وی را همراهی کردم، و برای اینکه به مشکلی برخورد نکنیم مترجمی از اهل ارومیه را با خودمان به ترکیه بردیم، ابتدا به  آنکارا رفتیم و برخی از کارهای قانونی مثل ترجمه شناسنامه‌ها و... در سفارتخانه انجام دادیم.

 بعد از طریق پلیس اینترپل پیگیر آدرس غزل شدیم، پلیس آدرس کمپین‌هایی که سوری‌ها در آن سکونت داشتند به نام کمپین مرسین و تارسوس را به ما داد و پلیس مرد سوری را در کمپ مرسین دستگیر کرد، البته حدود یک هفته در کمپ‌ها و ادارات مختلف ترکیه دنبال غزل می‌گشتیم،

از ملاقات با دخترتان در ترکیه بگوید غزل به شما چه گفت؟

پدر غزل: من دخترم را بعد از چند ماه دیده بودم او را بغل کردم و بوسیدم سرزنشش کردم که چرا اینکار را کرده و از غزل خواستم به زندگی خودش برگردد غزل هم هیچ مخالفتی نکرد و به  اشتباه خودش اعتراف کرد

جریان ترکیه آمدنش را که سوال کردم غزل تعریف کرد: شبی که خانه را ترک کردم من را در تهران تحویل سه نفر دادند که ایرانی بودند که دو نفر آن‌ها من را مورد اذیت و آزار قرار دادند او گفت یک شب در تهران مانده و بعد از مرز خوی خارج شده است.

دخترت این افراد را می‌شناخت؟

پدر غزل: اینها قاچاقچی هستند و فقط پول را می‌شناسند و عبد جمونگ(مرد سوری) به آن‌ها پول پرداخت کرده بود.

اگر عبد جمونگ واقعاً غزل را دوست داشت باید با این قاچاقچی‌ها بابت سوءاستفاده‌ای که از دختر شما کردند برخورد می‌کرد؟

پدر غزل:با آهی که نهادش بیرون آمد گفت: خواهر من مگر این‌ افراد به این چیزها اهمیت می‌دهند عبد جمونگ هم از ترس دولت ترکیه و برای اینکه کسی به وی گیر ندهد دخترم را عقد می‌کند و برایش  عروسی می‌گیرد.

گفته می شود عبدجمونگ از شما اخادی کرده است؟ 

پدر غزل: قبل از اینکه ترکیه برویم کارهای عبد جمونگ برای ما رو شد ابتدا از طریق ارسال عکس برای ما و همسر غزل ما را عصبی می‌کرد، به سجاد می‌گفت: یادت هست یک ماه ارتباط بین شما و زنت خراب شد من به غزل گفته بودم با تو اینطور رفتار کند، یا من به غزل گفتم بچه‌ را سقط کند یادت هست غزل در را به روی تو قفل کرد! من بهش گفتم این کار را بکند.

پرداخت پول به عبد جمونگ

این رفتارها خیلی ما را عصبی کرده بود، دو مرتبه با وعده اینکه اگر فلان مبلغ را واریز کنید دختر شما برمی‌گردانم ما هم که دستمان به هیچ جا بند نبود اعتماد کردیم و یکبار 150 میلیون تومان و بار دیگر 16 میلیون تومان برای وی واریز کردیم اما غزل را بازنگرداند.

وقتی هم به او گفتیم این دختر متاهل است و بچه دارد  چرا زندگی اش را خراب کردی! می‌گفت: غزل من را دوست دارد اگر دوست نداشت این همه راه تا ترکیه نمی‌آمد.

عبد جمونگ را در ترکیه دید‌ید؟

پدر غزل:خیر اما می‌دانیم که بازداشت شده است خواهش میکنم شما هم پیگیر مجازات عبد جمونگ در ترکیه باشید.

حال مادر غزل چطور است؟

پدر غزل:بعد از این حادثه مادرش از شدت ناراحتی هیچ حرفی نزده و مریض است.


خبرگزاری فارس
نظرات

آگهی تبلیغاتی
آخرین اخبار
مرد گمشده پس از 7 سال در پیاده روی اربعین پیدا شد
تظاهرات یک میلیون نفری شهرک‌نشینان علیه نتانیاهو
ذخایر سوخت مایع نیروگاهی 60 درصد افزایش یافت
ولایتی: مردم ایران اجازه معامله بر سر امنیت ملی‌شان را نمی‌دهند
نورنما | انفجار در یکی از کارخانه‌های استیل آمریکا
اظهارات سرلشکر رحیم صفوی درباره احتمال وقوع جنگ جدید
مدیرعامل ایرانسل درباره افزایش 70 درصدی تعرفه اینترنت چه گفت؟
طرح اشغال کامل شهر غزه به تصویب رسید
سفارت آلمان در تهران موقتا تعطیل شد
انتظار 4 ساله برای دریافت خودروی کارخانه‌ای همچنان ادامه دارد
آتش‌سوزی گسترده در سوله هزارمتری آرد در شیراز
مکرون: فکر نمی کنم پوتین دنبال صلح باشد
انهدام گسترده پهپادهای اوکراینی بر فراز مناطق روسیه
شلیک موشک مقاومت فلسطین به قلب سرزمین‌های اشغالی
بحران آب در کشور باران‌های سیل‌آسا
تیم ملی بسکتبال ایران عنوان سوم کاپ آسیا را کسب کرد/ استرالیا قهرمان شد
آخرین جزییات از آتش‌سوزی مهیب جنوب تهران/ نمایی نزدیک از آتش‌سوزی انبار روغن موتور + فیلم
شلیک 70 موشک از یمن به اراضی اشغالی در 5 ماه
طرح توسعه شهرک سازی اسرائیل را تهدیدی برای موجودیت کشور فلسطین می‌دانیم
جوزف عون: طرح آمریکا با اصلاحات لبنان به سند ملی تبدیل شد
هوای تهران از سه‌شنبه گرم‌تر می‌شود؛ افزایش تابش اشعه فرابنفش در پایتخت
منچستر یونایتد با شکست لیگ جزیره را آغاز کرد
عکس های منتخب جهان، 17 آگوست 2025
نفتالی بنت: نتانیاهو در مقابله با حماس ناکام مانده است
رئیس‌جمهور از تلاش‌های برگزارکنندگان مراسم اربعین تقدیر کرد
انفجار تروریستی در قلب شهر حلب سوریه
قلعه‌نویی: لژیونرهای تیم در تورنمنت کافا حضور ندارند
برکناری سه مقام ارشد سعودی به دستور ملک سلمان
عارف: دولت چهاردهم به دنبال تمرکززدایی و انتقال اختیارات است
کیفیت هوا در تهران به وضعیت ناسالم درآمد
مدیر ChatGPT: کاربران باید همواره دقت پاسخ‌های هوش مصنوعی را تایید کنند
نخست‌وزیر یمن خواستار پایان یافتن بی‌تفاوتی کشورهای عربی شد
توقف ناامیدکننده چلسی در گام اول لیگ برتر
جولانی به تکفیری‌ها تابعیت سوری هدیه کرد
پوتین و ترامپ؛ بازی با روان در میدان سیاست
پزشکیان در اوراسیا؛ نقطه عطف دیپلماسی و همکاری ایران
نیویورک‌تایمز: نفوذ اطلاعاتی ایران در ساختار داخلی اسرائیل فاش شد
زنگ خطر در نظام سلامت؛ 80 درصد داروخانه‌ها در معرض ورشکستگی
روبیو هشدار داد: این جنگِ ما نیست؛ باید به‌دنبال آتش‌بس باشیم
سفر هماهنگ زلنسکی و رهبران اروپایی به آمریکا برای حمایت از اوکراین
بیانیه وزارت امور خارجه در مورد محکومیت جنایات رژیم صهیونیستی و کوچاندن اجباری ساکنان غزه
ایجاد «اتاق امن» در مدارس؛ گامی برای افزایش امنیت دانش‌آموزان
تهدید وزیر جنگ اسرائیل پس از حمله موشکی یمن به سرزمین‌های اشغالی
ویتکاف: پوتین آماده پذیرش تضمین‌های امنیتی برای اوکراین است
فلج شدن زندگی شهرک‌نشینان صهیونیست در پی اعتصاب گسترده
آیین وداع با پیکر شهید اسماعیل پاشایی در بهارستان برگزار شد
متهم 27 هزار میلیاردی بازداشت و به کشور بازگردانده شد
کمبود 100 هزار پرستار در کشور؛ فرمول پرداخت اضافه‌کاری‌ها تغییر کرد؟
مرگ یک آتش نشان در آتش سوزی کنگان
هشدار اقتصاددانان برنده نوبل به نخست‌وزیر اسرائیل: اقتصاد اسرائیل در مرز نابودی
X
آگهی تبلیغاتی