نورنیوز-گروه فرهنگ و جامعه:
سریال «شکست بزرگ» (Too Big to Fail)
درام تلویزیونی آمریکایی است که با پرداختن به یک بیوگرافی، در سال 2011 از HBO پخش شد. این سریال بر اساس کتاب «اندرو راسسورکین» و به کارگردانی «کورتیس هانسون» ساخته شده است و در شصت و سومین دوره جوایز Primetime Emmy 11 بار نامزد دریافت جایزه در بخشهای گوناگون شد. بحران مالی سال 2008 و تمرکز بر اقدامات «هنری پالسون»، وزیر خزانهداری ایالات متحده (با بازی ویلیام هورت) و بن برنانکی، رئیس فدرال رزرو (با بازی پل جیاماتی)، و چگونگی مهار مشکلات مالی در ایالات متحده محور اصلی این سریال است. این مجموعه با تلفیق کلیپهایی از گزارشهای خبری درباره بحران پرداخت وام، مسکن و ضمانتنامههای فدرال آغاز میشود. تمرکز بر معاملات داراییهای سمی، بخش قابل توجهی از نمایش را به خود اختصاص میدهد و بهروشنی از نقش زد و بندهای مالی و همچنین دخالت مقامات سیاسی و نهادهای قانونگذار و اجرایی آمریکا در پدیدار شدن بحران مالی پرده برمیدارد. نامزد شدن این مینیسریال در بسیاری از جشنوارههای جهانی همچون کسب نامزدی بهترین مینیسریال از جشنواره گلدن گلوب، بیانگر کیفیت مناسب و اجرای خوب ارکان این سریال است.
سریال «آخرین روزهای لمان برادرز» (The Last Days of Lehman Brothers)
خلاصهای جذاب از وقایعی است که در 15 سپتامبر 2008 رخ میدهد، یعنی زمانی که لمان برادرز اعلام ورشکستگی کرد. این سریال تلویزیونی برای اولین بار در سپتامبر 2009 از BBC به روی آنتن رفت و فیلمبرداری آن در لندن توسط کریگ وارنر و کارگردانی مایکل ساموئلس انجام شد که اولین سالگرد سقوط بانک سرمایهگذاری آمریکایی برادران لمن را مورد توجه قرار میداد. در این فیلم جیمز کرومول، بن دانیلز، کوری جانسون، مایکل لندز و جیمز بولام نقشآفرینی کردهاند. بخشی از داستان توسط شخصیتی خیالی با نام «زاک» روایت میشود که قبلاً کارمند موسسه لمان بوده است. بانک سرمایهگذاری Leman Brothers، پس از شش ماه آشفتگی که در سرمایهگذاری در بخش املاک و مستغلات، میلیاردها دلار ضرر برای آنها به همراه داشته، با افت شدید سهام شرکت خود مواجه میشود. برنامه فلود، رئیس شرکت، برای جابهجایی داراییهای بیارزش شرکت در یک شرکت دیگر، سرمایهگذاران را راضی نمیکند و ارزش سهام لمان در یک هفته بیش از 75 درصد کاهش مییابد. تنها راه باقیمانده فلود، خرید سهم لمان است. بانک مرکزی آمریکا و بارکلیز هم علاقه به خرید آن دارند اما منصرف میشوند زیرا بسیاری از داراییهای لمان، داراییهای سمی تلقی میشوند که بیارزش هستند. با این حال، مشکلات لمان، به قدری مهم و بااهمیت است که دولت آمریکا را نیز در موقعیتی شکننده قرار داده است.
سریال «آزاد به انتخاب: یک بیانیه شخصی» (Free to Choose: A Personal Statement)
مجموعه تلویزیونی 10 قسمتی است که بر اساس کتابی با همین عنوان که توسط دو اقتصاددان بزرگ یعنی میلتون فریدمن، برنده جایزه نوبل اقتصاد و رز دی فریدمن نوشته شده ساخته شده است و از اصول بازار آزاد حمایت میکند. این مجموعه در درجه اول پاسخی به کتاب و مجموعه تلویزیونی دیگری بود: «عصر عدم اطمینان» که توسط اقتصاددان برجسته جان کنت گالبرایت پیشتر نوشته شده بود. این مجموعه تاکید میکند که بازار آزاد برای همه اعضای یک جامعه به بهترین وجه کار میکند و همزمان به ارائه نمونههایی از چگونگی کارایی بازار آزاد میپردازد و مدعی میشود که بازار آزاد میتواند مشکلات را در جایی که رویکردهای دیگر شکست خورده باشند حل کند. در این مجموعه، فریدمنها استدلال میکنند که فدرال رزرو با جلوگیری نکردن از کاهش عرضه پول در سالهای منتهی به رکود بزرگ، آن را تشدید کرده است. آنها طرفدار سیاستهای اقتصادی لسهفر هستند و اغلب از سیاستهای دولت مداخلهگر و دخالتش در آزادیهای شخصی و کارایی اقتصادی در ایالات متحده و خارج از کشور انتقاد میکنند. این مجموعه را نمیتوان سریالی سرگرمکننده نامید چرا که صرفاً اساس آن بر آموزش و تاکید بر اصول آکادمیک اقتصاد است بااینحال، اهمیت بسیار زیاد مباحث مطرحشده و شهرت فریدمن، آن را تبدیل به مجموعهای جذاب برای علاقهمندان به اقتصاد کرده است.
سریال «فرماندهی قلهها: نبرد برای اقتصاد جهانی» (Commanding Heights: The Battle for the World Economy)
موضوع اصلی سریال مستند فرماندهی قلهها جهانیسازی فرآیند تجارت جهانی در قرن بیستم است که این مساله را در سه اپیزود دوساعته بهخوبی به تصویر میکشد. سریال که در سال 2002 و توسط دیوید اودن در آمریکا ساخته شده است، در نخستین قسمت نشان میدهد که چگونه جهان از اقتصاد بازار به سمت اقتصادهای برنامهریزیشده حرکت و دوباره در قرن اخیر، به اقتصاد بازار بازگشت کرد. قسمت دوم اما، آثار (گاه دردناک) حرکت به سمت اقتصاد بازار را نشان میدهد و قسمت سوم به مشکلات کنونی و آینده جهانی که فرآیند جهانی شدن را طی کرده است، میپردازد. سیر داستانها در اینجا به صورتی واضح، کامل و هیجانانگیز روایت میشوند. این سریال، درس اقتصاد نیست؛ یک درام با پرستیژ است که میتواند زندگی بیننده و حتی مردم را تحت تاثیر قرار دهد. فرماندهی قلهها نشان میدهد که در اصل، مردم هستند که ایدههایی را به وجود میآورند و همان مردم، همان ایدهها را میپذیرند یا رد میکنند و همان مردم، بهواسطه آنها سود میبرند یا متضرر میشوند. این سریال به مکانهایی که حوادث خاصی در آنها اتفاق افتاده سفر میکند و در بسیاری از موارد مصاحبه با افرادی را به تصویر کشیده است که خود آنها در به وقوع پیوستن آن رخدادها دخیل بودهاند؛ از بیل کلینتون گرفته تا میلتون فریدمن و حتی کارگران کشورهای مختلف.
فیلم «گلنگری گلن راس» (Glengarry Glen Ross)
تا به حال فیلمهای زیادی با اقتباس از نمایشنامههای برجسته ساخته شدهاند اما فیلم «گلن گری گلن راس» از اینرو اهمیت ویژهای دارد و یک درام آمریکایی ساخته سال ۱۹۹۲ است که دیوید ممت فیلمنامه آن را بر اساس نمایشنامهای به همین نام که در سال ۱۹۸۴ برنده جایزه پولیتزر شد، نوشته و جیمز فولی آن را کارگردانی کرده است. این فیلم دو روز از زندگی چهار فروشنده املاک و مستغلات را به تصویر میکشد که وقتی دفتر شرکتها یک مربی را برای «ایجاد انگیزه» برای آنها میفرستد ناامید میشوند. او به آنها میگوید که در یک هفته، همه بهجز دو فروشنده برتر اخراج میشوند. این فیلم در اصل، نقد عمیق و شدیدی است بر نظام رفاهی دولتهای جمهوریخواه آمریکا در دهه هشتاد. در فیلم، فروشندهها تحت فشار روانی عدم امنیت شغلی زندگی میکنند. ضعف نظام بیمه آمریکا و مشکلات سرمایهگذاری در کشوری که منابع غنی اقتصادی و انسانی در اختیار دارد در فیلم مورد انتقاد شدید قرار میگیرد اما فیلمنامه قوی دیوید ممت آن را به خطابهای سیاسی تبدیل میکند.
این فیلم در نیویورک ساخته شده و مجله امپایر آن را چهارصدوهفتادمین فیلم از ۵۰۰ فیلم برتر همه تاریخ اعلام کرده است. این فیلم مجموعهای از بازیگران مشهور مانند آل پاچینو، کوین اسپیسی، جک لمن و اد هریس را در کنار هم دارد. آل پاچینو در سال ۱۹۹۳ برای این فیلم نامزد دریافت جایزه گلدن گلوب بهعنوان بهترین بازیگر نقش مکمل و نامزد دریافت جایزه اسکار بهعنوان بهترین بازیگر نقش مکمل شد.
فیلم «درخواست نهایی» (Margin call)
مارجین کال اصطلاحی است در نظام سرمایهداری به معنی وقتیکه مردم سهام و اوراق بهادار را با قرض خریده باشند یا به عبارتی در مقابل خرید سهام، وثیقه گذاشته و وثیقه ارزشش پایین بیاید و آن بانک وامدهنده با خریدار تماس بگیرد و وثیقه باارزشتری را طلب کند (تماس در مقابل دریافت وثیقه). مارجین کال در بحران مالی سال ۲۰۰۸ رخ داده است و این فیلم یکی از مهمترین فیلمها برای شناخت والاستریت و نظام سرمایهداری است. فیلم با بازی «دمی مور» و «اسپیسی» جریان یک بانکدار است که با خلق یک مدل ریاضی سعی در کلاهبرداری دارد که در نهایت ناکام میماند. فیلم در واقع روند کشف یک بحران احتمالی، مراحل پیدا کردن راهحل و در نهایت اجرایی کردن آن را نشان میدهد. «جی چندور» نویسنده و کارگردان فیلم، شیوه خلاقانهای برای غافلگیر کردن و ترساندن کارگزاران بورس انتخاب کرده است و شخصیتها بهشدت عادی و باورپذیرند و تقریباً همهشان در موقعیتی گیر افتادهاند که باید آبرو و سرمایه و آینده خود را نجات دهند. فیلم در نهایت سعی میکند آرامآرام بسیاری از مفاهیم و اصطلاحات مالی را برای تماشاگر توضیح دهد. مثلاً وقتی تالد از پیتر میخواهد تا موضوعی را همانطور که به یک کودک باید توضیح داد برایش بشکافد، وی انگار آن را برای تمامی تماشاگران توضیح میدهد.
برای اینکه این دیالوگها خستهکننده نشود، کارگردان دو مونولوگ بسیار خوب نوشته است.
طبیعتاً از دیگر نقاط قوت فیلم بازی پیچیده و روان کوین اسپیسی مشهور بهعنوان شخصیت دلسوز فیلم است.
فیلم «بزرگان در اتاق» (Adults in the Room)
بزرگان در اتاق فیلمی فرانسوی-یونانی است که در سال 2019 و به کارگردانی کاستا گاوراس تهیه شده است. این فیلم بر اساس کتابی با همین عنوان نوشته یانیس واروفاکیس در مورد کمک مالی اتحادیه اروپا به یونان در سال 2015 ساخته شده است و اولین فیلم بلند گاوراس است که در یونان فیلمبرداری شد. در سال 2015 و در پی پیروزی «سیریزا» در انتخابات پارلمانی یونان، وزیر اقتصاد یانیس واروفاکیس توسط نخستوزیر الکسیس سیپراس موظف شد بر سر توافقنامهای که دولت قبلی یونان در مورد کمک مالی امضا کرده بود، برای جلوگیری از غرق شدن یونان در بحران بدهی جدید مذاکرهای انجام دهد. بااینحال، در کل فیلم و به دنبال جلسات پیدرپی مقامات یونان با یورو گروپ، پیشنهادهای وزیر اقتصاد بهطور کلی از سوی نهادهای تروئیکای اروپا رد میشوند. با تهدیدهای مداوم از سوی موسسه اروپایی، اخراج یونان از ناحیه یورو در صورت عدم تحقق خواستههای آنها، نخستوزیر یونان الکسیس سیپراس مجبور به امضای تفاهمنامه با اروپا، بر خلاف خواست مردمی میشود که مخالفت با دریافت کمکهای مالی را از طریق رفراندوم با 62درصد آرای مخالف اعلام کردهاند. در نهایت، فیلم نشان میدهد که یانیس واروفاکیس وزیر اقتصاد یونان، پس از گذشت پنج ماه، از سمت خود استعفا میدهد.
جردن مینتزر از هالیوود ریپورتر معتقد است که این فیلم، خط قرمزهای اروپایی بسیاری را قطع کرده و جنبه سرگرمکننده فیلم با جنبه آگاهیبخش آن، برابری میکند و نشان میدهد که اروپا، چه چیزی را برای اعضای خود در سر دارد.
فیلم «شَرخَر» (Repo Men)
ریپو کردن یا گونهای از شرخری، یکی از مهمترین قوانین سیستمهای بانکی برای بازپسگیری اموال است؛ قانونی که این اجازه را به سیستمهای بانکی میدهد تا به هر وسیله بتوانند به هدف خود یعنی برگشت سرمایه از وامگیرنده برسند. شَرخَر تنها فیلم سینمایی میگل ساپوچنیک محصول سال 2010 آمریکاست که از رمان اریک گارسیا با نام بازپرداخت مامبو (The Repossession Mambo) اقتباس شده است. ساپوچنیک بیشتر با فعالیتهایش در سریالهای تلویزیونی شناخته میشود که مسلماً مهمترین آنها، کارگردانی اپیزودهای 9 و 10 فصل ششم سریال معروف بازی تاج و تخت است. داستان در آینده رخ میدهد، در روزگاری که دانشمندان توانستهاند اعضای مصنوعی برای پیوند زدن به انسانهای بیمار تولید کنند و شرکتهای این حوزه، مردم را ترغیب به استفاده از این محصولات میکنند و قراردادهایی منعقد میکنند تا مردم در مهلتهایی مقرر، هزینههای اعضای جدید بدنشان را پرداخت کنند. داستان زمانی آغاز میشود که این افراد نگونبخت توانایی بازپرداخت بدهیهای خود را نداشته باشند، اینجاست که گروهی موسوم به شرخرها وارد عمل میشوند تا اموال خود را که در بدن بدهکاران قرار دارند، وصول کنند. شرخر به زیبایی نشان میدهد که درونمایه و اساس حق ریپو به چه شکل است. فیلمی کاملاً انتقادی به نظامهای بانکی که تلاش میکند به بیننده خود بفهماند که سرمایهدارها به آنها به چه شکلی نگاه میکنند و نظامهای بانکی چگونه حتی ذهن و عقل آنها را تسخیر کردهاند.
فیلم «مردان کمپانی» (The Company Men)
آنچه در فیلم مردان کمپانی ساخته سال 2010 در محوریت قرار دارد تبعات ناشی از رکود اقتصادی است که در یک رابطه موازی با ضریب بالای بیکاری همراستا شده است و پرسوناژهای محوری فیلم با آن دستوپنجه نرم میکنند. شخصیتهای داستان که همگی از نظر عموم زندگی خوبی دارند، ناگهان به دلایلی که به هیچ عنوان تقصیر آنها نیست از کار بیکار شدهاند و هیچکس هم جواب آنها را نمیدهد. جان ولس کارگردان این فیلم، اجازه نداده تا فیلمش تبدیل به یک اثر سیاسی شود. او اصلاً این بحثها را که «آیا کشور چین مسبب این بحران بود؟» یا «سیاست خارجی آمریکا در این بحران تاثیر داشت؟» مطرح نمیکند و تنها تمرکزش را بر انسانهایی گذاشته که زندگیشان بهواسطه این کشمکشهای سیاسی، به نابودی کشیده میشود. او با هوشیاری، فرض را بر این قرار داده که تماشاگر بهطور کامل این بحران اقتصادی را درک کرده و طعم تلخ آن را چشیده است، بنابراین هیچ توضیح یا پیشزمینه یا حتی قضاوتی درباره اینکه این بحران چرا و کی به وجود آمده نمیدهد. یکی دیگر از موفقیتهای ولس این بوده است که بهخوبی توانسته شخصیتهای داستانش را تاثیرگذار کند. بهعنوان مثال بابی که در نظر عامه مردم آمریکا، یک انسان موفق جلوه میکند؛ ناگهان کار وزندگیاش را از دست میدهد و مجبور میشود با برادرخواندهاش کار ساختمانی انجام دهد که این برای او مسلماً تحقیرکننده است.
فیلم «کارِ خودیها» (Inside Job)
مستندی جنجالبرانگیز و افشاگرانه به کارگردانی «چارلز فرگوسن» که پر از اطلاعات محرمانه و جالب توجه درباره بحران اقتصاد جهانی است. داستان از آنجا شروع میشود که میزان نقدینگی در نظام بانکی آمریکا کاهش یافت. سپس قیمت مسکن افزایش عجیبی پیدا کرد یا به قول اقتصاددانان «انفجار حباب قیمت مسکن» آغاز شد که بهموجب آن، مردم توان پرداخت وامهای خود را نداشتند و بانکها هم خانه آنها را مصادره کردند. اما این خانهها فروش نرفت و از طرفی بدهی مردم به بانکها در سال 2007 حدود یک تریلیون دلار شد. این فیلم با صدای «مت دیمون»، بازیگر برنده اسکار هالیوود، بهعنوان راوی شروع میشود. «دیمون» روایت خود از این مستند را با این جمله آغاز میکند: «پیشرفت بحران اقتصادی جهان یک تصادف نیست.» او در پایان نیز به این نتیجهگیری میرسد که حتی یک درصد از بزرگترین صاحبان سرمایه در دنیا در میان حامیان بیشمار این فیلم نخواهند بود! «فرگوسن» در این مستند با استناد به مجموعهای از مصاحبهها با افراد مسوول و کارشناس و همچنین مقالات و دستمایه قرار دادن تمام دانش و فهم مخاطب از «اقتصاد» تلاش کرده است تا از روابط پنهان و پشت پردهای که در این عرصه وجود دارد و عامه مردم چیزی از آن نمیدانند، سخن بگوید.
تجارت فردا