نورنیوز-گروه جامعه: علامه طباطبایی در ذیل تفسیر آیه شریفه ی 104 سوره مبارکه مائده، بیان می دارند: درست است که تقلید در بعضى از مواقع و در شرایط معینى حق و صحیح است، و باید که جاهل به عالم رجوع کند، و این سیره ایست که همیشه در مجتمع انسانى و در جمیع احکام زندگى به حکم جبر جریان دارد، چون همه افراد نمى توانند بر جمیع مایحتاج خود علم و تخصص پیدا نموده و رفع حوایج خود را بنمایند و ناگزیرند در هر مورد به عالم مربوط به آن رجوع نموده و از او تقلید کنند، لیکن در بعضى مواقع هم تقلید باطل است ، و آن تقلید جاهل است از جاهل دیگرى مثل خود ….
در متن تفسیر آمده است:
104 - و اذا قیل لهم تعالوا الى ما انزل الله و الى الرسول قالوا حسبنا ما وجدنا علیه آباءنا اولو کان آباوهم لا یعلمون شیا و لا یهتدون
ترجمه: و زمانى که گفته مى شود که روى آورید به آنچه خدا نازل کرده و به رسول ، گویند کافى است ما را روشى که پدرانمان را بر آن یافتیم اگر چه پدرانشان چیزى نمى دانستند و هدایت نمى پذیرفتند (104).
تقلید، به معناى رجوع جاهل به عالم ، صحیح و عقلائى است ولى تقلیدجاهل از جاهلى دیگر غلط است
وَ إِذَا قِیلَ لهَُمْ تَعَالَوْا إِلى مَا أَنزَلَ اللَّهُ …
این آیه در مقام حکایت این معنا است که رسول الله (صلى الله علیه و آله ) که کارش بلاغ است و بس ، آنان را بسوى خدا و بسوى آنچه از خدا بسویش وحى شده دعوت فرمود: پس دعوت رسول الله (صلى الله علیه و آله ) دعوت به حق است زیرا حق عبارتست از راستى که هیچ دروغى در آن راه نداشته باشد و علمى که جهل آمیخته به آن نباشد و از اینکه در آیه سابق افترا را با جهل و تعقل نکردن مردم در ادعایشان جمع کرده بود مى فهمیم که وقتى ادعاى آنان دروغ و جهل باشد قهرا ادعاى پیغمبر جز صدق و علم (که همان حق است ) نخواهد بود، مع ذلک مردم گفتار او را نپذیرفته در رد فرمایش او چنین استدلال کردند که ما دیدیم پدران ما چنین مى کردند، و این همان تقلید باطل است،، درست است که تقلید در بعضى از مواقع و در شرایط معینى حق و صحیح است، و باید که جاهل به عالم رجوع کند، و این سیره ایست که همیشه در مجتمع انسانى و در جمیع احکام زندگى به حکم جبر جریان دارد، چون همه افراد نمى توانند بر جمیع مایحتاج خود علم و تخصص پیدا نموده و رفع حوایج خود را بنمایند و ناگزیرند در هر مورد به عالم مربوط به آن رجوع نموده و از او تقلید کنند، لیکن در بعضى مواقع هم تقلید باطل است ، و آن تقلید جاهل است از جاهل دیگرى مثل خود، خلاصه همانطورى که سیره عقلا رجوع جاهل را به عالم صحیح مى داند و آنرا امضا مى کند، همچنین رجوع جاهل را به جاهل دیگر مذموم و باطل مى داند چنان که رجوع عالم را هم به عالم دیگر باطل دانسته و تجویز نمى کند که مردى علم خود را ترک نموده و علم دیگرى را اخذ نماید.
و لذا خداى تعالى در رد این گونه تقلید فرموده : ((اولو کان اباوهم لا یعلمون شیئا و لا یهتدون )) و مفادش این است که عقل – اگر عقلى باشد – تجویز نمى کند که انسان به کسى که از علم بهره اى ندارد مراجعه نموده و هدایت و راهنمائى او را که گمراهى است مثل خود بپذیرد، این در حقیقت پیمودن راه خطردار است ، و سنت حیات اجازه نمى دهد انسان طریقه اى را سلوک کند که در آن ایمنى از خطر نیست ، و وضع آن نه براى خودش و نه براى راهنمایش روشن نیست ، و شاید غرض از اینکه بعد از گفتن ((لا یعلمون شیئا)) اضافه کرد: ((و لا یهتدون )) این باشد که بخواهد حدود و قیود کلام را بر حسب حقیقت اتمام نماید، و بفرماید: مذموم بودن تقلید جاهل از جاهلى مثل خود وقتى است که دومى حقیقتا جاهل باشد و بین او و مقلدش هیچ امتیازى نباشد، و اما اگر دومى جاهل اصطلاحى باشد و لیکن حقیقتا جاهل نباشد مثلا از شخص سومى که عالمى خبیر و راهنمائى بصیر باشد پیروى کند در چنین فرضى تقلید جاهل از چنین جاهلى قبیح نیست ، براى اینکه این در حقیقت با راهنما راه پیموده ، و مثل مقلدش عینا مثل کورى است که دست بدست بیناى جاهلى داده که آن جاهل با راهنمائى عالمى خبیر و راه دانى بصیر راه مى پیماید.
شفقنا