نورنیوز ـ گروه فرهنگی: روز شنبه سوم شهریورماه 1400 کشور ما و بلکه جهان یکی از چهرههای شاخص و نادر علمی خود را از دست داد و خسارت بزرگی بر جامعه علمی و فرهنگی کشور وارد شد.
مطالعه حیات نورانی این شخصیت بزرگ علمی ویژگیهایی را نشان میدهد که لازم است برای نسل امروز چه حوزوی و چه دانشگاهی سرلوحه قرار گیرد.
البته شخصیتی مانند علامه حسنزاده چنان در علوم مختلف اعم از علوم دانشگاهی و حوزوی برجسته بودند که معرفی ایشان در چنین مجال کوتاهی نمیگنجد. با یان وجود؛ سه ویژگی زیر نکاتی از زندگانی پربرکت آن پیر سفر کرده است که نه فقط برای روحانیت که باید در کنار ایمان و نگاه توحیدی برای همه جامعه بهخصوص آنان که در زندگی اهداف علمی دارند مورد استفاده قرار گیرد.
علم بهمثابه زندگی
مرور زندگی شخصیتهای علمی بهخصوص آنان که تمام عمرشان را در مطالعه و تحقیق گذراندهاند بهخوبی به ما نشان میدهد که جهاد علمی چیزی فراتر از درس خواندن و مدرک گرفتن است، کما اینکه امیرمؤمنان (علیهالسلام) طبق نقل میفرماید: الشّاخِصُ فی طَلَبِ العِلمِ کَالمُجاهِدِ فی سَبیلِ اللّهِ یعنی: رهسپار در جستجوی دانش، مانند مجاهد در راه خداست.
طبعاً مقصود حضرت امیر از آن فعالیت علمی که مانند جهاد در راه خداست، نوع مواجهه امروزین ما با علم نیست. اگر به خودمان یا اطرافمان نگاه کنیم متوجه میشویم که دانشجویان یا طلاب در شرایط فعلی طی مراتب دانشگاهی و حوزوی را نه «طریق» که «هدف» قرار داده و سعی میکنند با طی این مراحل مدارک و رتبههای موجود را سپری کنند، رفتاری که یک نوع اشتغال به علم محسوب میشود.
بزرگانی مانند علامه حسنزاده (رحمةالله علیه) اما به علم اشتغال نداشتند بلکه علم را زندگی میکردند. یعنی تمام حیات رفتار و گفتار و کردار این بزرگواران حرکت علمی بود.
مرحوم علامه حسنزاده حتی درباره مرگ خوشان نیز علمی و با مختصاتی از اندیشه خودشان حرف میزدند. امتزاج علم با زندگی دقیقاً نقطه کور تربیت علمی در کشور ماست.
بیشتر دانشجویان و اساتید در شرایط فعلی خود را تنها ملزم به فعالیت در ساعات مشخص شده در دانشگاه و مدرسه میدانند، حال آنکه زندگیکردن با علم مهمترین ویژگی عالمان اصیل ماست، دقیقاً نقطه مقابل رفتاری که میتوان از آن بهعنوان نگاه معیشتی به علم یاد کرد.
اخلاق علمی
از زمانی که علم به مسیر بروکراسی افتاد و بهجای اینکه نهادها علم را پشتیبانی کنند، علم در پیچ و کاغذبازی گیر کرد، شاهد آن بودیم که افراد برای ارتقای جایگاه خود به تولید سریع آثار و نوشتن کتب و مقالات فستفودی روی آوردند.
در این میان بازار سرقت علمی و کپیبرداری آثار نیز گرم شد تا علم راه خود را از اخلاق جدا کند. نگاه به زندگی چهرههای علمی بزرگ اما بهوضوح این ویژگی را به ما گوشزد میکند که اینها نه بهدنبالداشتن آثار متعدد، بلکه صراحتاً به دنبال آن بودند که آنچه را از دست و قلمشان بر میآید در این راه انجام دهند.
تصور کنید مجموعه ارزشمند آثار علمی علامه که کوشش علمی ایشان در حوزههای فلسفه، کلام، ریاضیات، عرفان و سایر علوم حوزوی بود در نظام علمی مثلاً مدرن، به اندازه یک مقاله آیاسآی مورد توجه قرار نمیگرفت، چرا که تبدیلشدن دانشگاه و حوزه به یک اداره، برخورد اداری با علم را نیز به دنبال داشته است.
بسیار روشن است که چنین شخصیتهایی بهجای پرکردن رزومه خود به دنبال بازکردن گرههای جامعه از طریق آثار خود بودند. این یعنی علم نمیتواند غیراخلاقی و غیرتوحیدی باشد. موضوعی که آموزش آن در جامعه ما بهخصوص برای آنان که تازه در راه علم گام مینهند از نان شب واجبتر است.
آشنایی و تبحر در ادبیات فارسی
یک ویژگی اساسی قابلمشاهده در میان اهالی علم در نسلهای گذشته که متأسفانه امروز کمتر خبری از وجود دارد آشنایی عمیق و کامل عالمان به زبان فارسی است. میان آثار علامه حسنزاده در کنار آثار علمی و دینی ایشان شاهد ادبیات مستحکم و قدرتمندی هستیم که نشان از سالها اندیشیدن و زیستن با زیباییهای زبان فارسی دارد.
حضرت علامه حسنزاده در کنار تمام آثار شاخص خود دیوان شعری به زبان فارسی دارد که اثری درخور توجه است. غزل: «ای پیک کوی قدسیان از من بگو جانانه را» یا کتاب الهینامه ایشان که به سیاق خواجه عبدالله انصاری نوشته شده است نشان میدهد که جایگاه ادب و زبان فارسی نزد این عالمان چگونه است.
تفاوت نمیکند که عالم دین بودند یا دنیا، شناخت و آشنایی با ادبیات فارسی در میان اهل علم در گذشته یک اصل بوده است، ویژگی که امروز حتی میان دانشگاهیان نیز کمتر دیده میشود چه رسد به مردم کوچه و بازار.
نسلهای امروز به لطف فضای مجازی و کاهش مطالعه حتی درستنویسی فارسی را نیز خوب نمیدانند، راز صحت زبانی و نگارشی آثار نسلهای پیشین در همین آشنایی عمیق با ادبیات نهفته است. گویی که این بزرگان پیش از آنکه هر راهی را در علم پیش بگیرند، نخست یک ادیب بودهاند.