نورنیوز ـ گروه جامعه: همراهی وزیر میراثفرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در سفر رئیسجمهور به کشور تاجیکستان یکی از نشانههای مثبت دولت جدید به اهالی فرهنگ و علاقهمندان به میراثفرهنگی بود، اقدامی که جای خالی آن طی سالها در حوزه ارتباطات فرهنگی با همسایگان احساس میشد.
این نقد که ظرفیتهای عظیم فرهنگ ایرانی در ادوار گذشته کمتر مورد توجه قرار گرفته است همواره شنیده میشد چرا که دایرة زبانهای ایرانی در شرق و غرب ایران و ریشههای مشترک تمدنی موجب نشده است ظرفیت دیپلماسی فرهنگی، و به دنبال آن دیپلماسی عمومی و اقتصادی ایران فعال گردد. اینک با آمدن دولت جدید وزارت میراثفرهنگی در مرکز توجهها قرار دارد و باید منتظر ماند و دید که این وزارتخانة تازهتأسیس چه مسیری را طی خواهد کرد.
چگونگی و کیفیت عملکرد وزیر میراثفرهنگی از جهاتی بیش از هر نهاد دیگری موردتوجه قرار خواهد گرفت. وزیر میراثفرهنگی از معدود چهرههایی است که تا پیش از حضور در این وزارتخانه خودش شخصاً یک چهرة رسانهای بود. حضورش در رأس بزرگترین رسانة کشور و اقدام برای کاندیداتوری در انتخابات ریاستجمهوری نیز علتی برای توجه بیشتر رسانهها و جامعه به شخص وزیر است. حالا او سکاندار وزارتخانهای است که قرار است بار حراست از میراثفرهنگی و تمدنی ایران بزرگ را به دوش بکشد.
هرچند هنوز برنامههای دقیق وزارت میراثفرهنگی برای این حوزه وسیع و حساس مشخص نشده است اما واضح است چالشهایی که از سالها قبل در این زمینه وجود داشته است میتواند راه پیش رو را برای این وزارتخانه سختتر کند.
موج تخریب آثار ثبت نشده، عدم تخصیص بودجه مناسب برای مرمت، عدم آشنایی مردم بسیاری از مناطق باارزش میراثفرهنگی و ... تنها بخشی از مسائل پیش روی میراث فرهنگی ماست. پیچیدگی موضوع میراثفرهنگی آنجا بیشتر نمایان میشود که مسئولیت این وزارتخانه در بسیاری از محوطهها، منظرها و بافتهای فرهنگی با نهادهای دیگری مانند اوقاف، شهرداریها و راه و شهرسازی تداخل دارد.
بااینوصف آنچه در برابر وزارت میراثفرهنگی قرار دارد راهی سخت است که برای حل مسائل آن ظرافتهای خاصی در سیاستگذاری لازم است. لازمه این ظرافتها نیز چیزی جز آشنایی سیاستگذاران با حوزه میراثفرهنگی و تاریخی ایران نیست.
اینجهت میتوان علت نقدهای مکرر به انتصابات وزیر میراثفرهنگی را یافت. حضور افرادی با سوابقی غیرمرتبط در سطح معاونتهای این وزارتخانه این گمانه را ایجاد میکند که امیدواری به رفع چالشهای حوزه میراثفرهنگی در کوتاه مدت، نمی تواند خیلی جدی باشد.
در سالیان گذشته و در شرایطی که هنوز سازمان میراثفرهنگی به وزارتخانه ارتقا نیافته بود این نهاد بهنوعی محل قرارگیری نیروهای سیاسی بود که به هر دلیلی نتوانسته بودند در دولت پست و مقامی بگیرند. اکنون با استقرار دولت جدید باید انتصابات و رویههای آتی بهگونهای تنظیم شود که تجربه تلخ سپردن میراثفرهنگی به نیروهای ناآشنا با این حوزه تکرار نشود. این دغدغهای است که بسیاری از دوستداران و متخصصین میراثفرهنگی نیز آن را بیان میکنند.
در نامهای که جمعی از باستانشناسان خطاب به وزیر میراثفرهنگی نوشتهاند آمده است: «انتظار ما این است که نگاه شما به میراثفرهنگی به سبب جایگاهی که بر آن ایستادهاید دقیقتر و جامعتر باشد و با بهرهگیری از رأی و نظر صاحبنظران و کارشناسان این حوزه برای آسیبهای فرهنگی و غیرفرهنگی کشور راهحلهایی بیابید. میراثفرهنگی میتواند آنچنان که بهمثابه دانایی و آگاهی است، بهمثابه اقتصاد و دیپلماسی نیز باشد».
بسیار واضح است که میراثفرهنگی محل اجرای سیاستهای متضاد نیست و هر خسارتی که در یک دورة مدیریتی رخ بدهد هرگز قابلجبران نخواهد بود. اگر یک آیین بومی یا یک بنای تاریخی پیش از آنکه به طور بایسته شناخته شود فراموش و یا تخریب گردد دیگر هرگز بازیابی نخواهد شد. همانگونهکه بخش زیادی از میراث هویتی ایران و اسلام به دلیل نداشتن یک رویکرد مناسب در یک سده اخیر در مواجهه با امواج مدرنسازی نابود شده است.
چنان که گفته شد وزیر میراثفرهنگی بهعنوان کسی که بار عظیم محافظت از میراث تمدنی ایران بزرگ را بر عهده دارد باید ضمن دانستن تمام حساسیتها بتواند یک درک درست از این حوزه میان مردم و دیگر مسئولین ایجاد کند. وزارت میراثفرهنگی تنها وزارت موزهها و اشیاء عتیقه نیست بلکه وزارت مجموعهای از میراث، آگاهیها، بناها، محوطهها، منظرها و فرهنگهای متکثر ایرانی است که در عین پرشمار بودن، دارای ویژگیها و ارزشهای منحصربهفرد هستند و نمیتوان بدون اتکا به تخصص، خلاقیت و آموزش فراگیر همگانی آن را به نسلهای بعد منتقل کرد.