نورنیوز-گروه فرهنگی: بالاخره پس از چهار سال، کتاب «چرا افغانستان برای ایران مهم است؟» منتشر شد. هرچند به عنوان نویسنده، راضی به این شیوه انتشار نبودم. اکنون و با این شیوه انتشار فایل پیدیاف، کتابخانههای دانشگاهها، پژوهشکدهها و پژوهشگاهها، نهادهای دولتی و... آنرا تهیه نخواهند کرد و تنها خوانندگان علاقمند به این حوزه فایل آنرا دریافت کرده و میخوانند. ولی به هرحال موانع حقوقی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری (بهعنوان سفارشدهنده و کارفرمای نگارش این کتاب) دست مسئولین این مرکز را تا حدودی برای انتشار نسخه کاغذی بسته بود. امیدوارم بتوانیم در آیندهای نزدیک، تعدادی نسخه کاغذی را دست کم در شمار محدود منتشر و به بازار کتاب عرضه کنیم.
در کتاب « چرا افغانستان برای ایران مهم است؟ » تلاش کردهام ابتدا یک آسیبشناسی در زمینه روابط دو کشور در سه حوزه فرهنگی، سیاسی-امنیتی و اقتصادی انجام داده و سپس پیشنهادهایی در راستای توسعه این روابط مطرح کند.
کتاب در پنج بخش کلیات، فرهنگ و دانش، امنیت و سیاست، مولفههای اقتصادی، و بالاخره نتیجهگیری و مجموعا 209 صفحه تنظیم شده است.
بخش نخست کلیات نام دارد و در ابتدا مقدمهای طولانی آوردهام که دلایل کمتوجهی ایرانیان و حتی نگاه منفی برخی از آنان به افغانستان را به طور مفصل برشمردم. همچنین در همین بخش به مرور آثاری پرداختهام که به قلم نویسندگان ایرانی، افغانستانی و غربی درباره افغانستان در ایران منتشر شده است.
بخش دوم که فرهنگ و دانش نام دارد، ابتدا به این مسئله میپردازد که هویتطلبی افغانی چگونه خود را بر پایه ضدیت و تقابل با هویت و فرهنگ ایرانی استوار کرده است. مشکلاتی که برای زبان فارسی در افغانستان به وجود آمده نیز بر همین اساس مورد اشاره قرار دادهام. سپس به دلایل نگاه منفی بسیاری از افغانستانیها به ایران، آن هم علیرغم کمکهای بسیار ایران به افغانستانیها پرداختهام. نسبت فضای دینی و مذهبی افغانستان با ایران، و همچنین جایگاه دانشگاههای ایران در پذیرش دانشجویان افغانستانی، نکات دیگری است که در این بخش بررسی کردهام.
بخش سوم که «امنیت و سیاست» نام دارد، ابتدا تاثیرات امنیتی افغانستان بر ایران را در مواردی همچون حضور کشورهای بیگانه در افغانستان، قدرتگیری دوباره طالبان، ظهور و حضور داعش، بنیادگرایی دینی و مواد مخدر بررسی کرده و سپس به اصلیترین مسائل سیاسی افغانستان که میتواند بر ایران اثرگذار باشد اشاره کرده است؛ مواردی همچون مشکلات مرزی با پاکستان، عدم مشروعیت دولت مرکزی، روشن نبودن چشمانداز گفتگوهای صلح با افغانستان و مهاجرت افغانستانیها و بیمیلی بازگشت به میهن.
بخش چهارم، «مولفههای اقتصادی» است که در برخی مولفهها همچون معادن، درمان، گردشگری، تولید کالاهای فرهنگی و غیر فرهنگی، توسعه زیرساختها و...، به فرصتهای اقتصادی افغانستان برای بخش خصوصی و دولتی ایران اشاره کرده و در برخی موارد همچون آبهای جاری میان دو کشور، ترانزیت انرژی، کشت زعفران و...، به رقابتها و اختلافات دو کشور پرداختهام.
بخش پایانی و پنجم کتاب، نتیجهگیری است که ابتدا یک جمعبندی درباره دلایل ناکامی ایران در حضور قدرتمند در افغانستان ارائه شده و سپس پیشنهادهایی برای توسعه روابط دو کشور در هر سه زمینه فرهنگی، سیاسی-امنیتی و اقتصادی ارائه دادهام.
مخاطب این کتاب، هم میتواند مسئولین و نهادهای دولتی و خصوصی ایران باشد که به شیوهای با افغانستان مرتبط هستند، هم میتواند اهالی فرهنگ و ادب باشد، هم میتواند سرمایهدارانی باشد که مایل به حضور و سرمایهگذاری در افغانستان هستند، و هم میتواند شهروندان عادی ایران باشد که شناخت درستی از افغانستان و پیوستگیاش با ایران ندارند.