نورنیوز ـ گروه بینالملل: همزمان با تسلط طالبان بر کابل، افغانستان وارد دوران جدیدی از تحولات خود شده و آینده این کشور در سر خط اخبار و تحلیلهای رسانهها قرار گرفته است.
در این میان یکی از مهمترین دغدغههای محافل رسانهای و سیاسی غربی را آینده روابط افغانستان با کشورهای منطقه تشکیل میدهد.
در همین چارچوب «تونی بلر» نخست وزیر سابق رژیم سلطنتی انگلیس، خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان را محکوم کرده و آن را غیرمعقول خوانده است. او گفته؛ روسیه، چین و ایران از این وضعیت استفاده خواهند کرد.
همچنین «جوزپ بورل» مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا تاکید کرده؛ کشورهای غربی نباید اجازه دهند کنترل افغانستان به دست چین و روسیه بیفتد.
در همین حال برخی رسانههای غربی نیز با بیان مواضع طالبان که گفتهاند از افغانستان تهدیدی علیه کشورهای همسایه صورت نخواهد گرفت و آماده همکاری با همسایگان هستند، تسلط طالبان بر افغانستان را به نفع کشورهایی مانند ایران، روسیه و چین عنوان کردهاند.
حال این سوال مطرح است که چرا غربیها از نقشآفرینی کشورهای مذکور در تحولات افغانستان هراس دارند؟ نگاهی به سیر تحولات هفتههای اخیر افغانستان بیانگر دو اصل مهم است:
نخست؛ بسیاری از مناطق و ایالتهای افغانستان بدون هیچ مقاومتی از آمدن طالبان استقبال کردهاند و به حمایت از آن پرداختهاند. حقیقت امر آن است که هر چند مردم افغانستان بر حقوق اساسی و آزادیهای اجتماعی خویش تاکید و انتقادهای جدی به برخی سیاستهای طالبان دارند اما، آنها خروج اشغالگران و اداره کشورشان به دست افغانها را اصلی اساسی و مهم میدانند و لذا پذیرش طالبان را که شعار پاکسازی افغانستان از آمریکا و ایادی آن را سر داده مقدمهای برای تحقق این مهم میدانند.
دوم؛ آمریکا و ناتو در حالی 20 سال افغانستان را به اشغال در آورده بودند که ثمره این حضور، ساختار سیاسی و اقتصادی فاسد و غیر مردمی در کنار موجی از بحرانهای اقتصادی و اجتماعی در کنار تقلای غرب برای هویتزدایی از مردم افغانستان بوده است. در نقطه مقابل ملت افغانستان بارها شاهد بودهاند که کشورهای همسایه برای تحقق صلح و ثبات و آزادی این کشور از سیاستهای بحرانساز اشغالگران تلاش کردهاند که نمونه آن میزبانی اخیر جمهوری اسلامی از گروههای مختلف افغانستان برای نزدیک کردن دیدگاههای آنها جهت رسیدن به وفاق سیاسی بوده است.
در همین حال کشورهایی همچون ایران، روسیه و چین ابتکارهای مشترک منطقهای متعددی را برای پایان دادن به بحران افغانستان صورت دادهاند.
ایده حل بحرانهای منطقه با همگرایی منطقهای بدون دخالتهای فرامنطقهای در حالی به نقطه مشترک کشورهای منطقه مبدل شده است که ملت افغانستان نیز با آگاهی از ماهیت واقعی اشغال کشورشان، تنها راه نجات را همگرایی داخلی با تکیه بر حمایتهای منطقهای یافتهاند و لذا همواره از ابتکارهای منطقهای برای حل بحران کشورشان و به ویژه رسیدن به راهکاری برای خروج اشغالگران استقبال کردهاند.
این مطالبات در حالی از اصول محوری خواستههای ملت افغانستان شده است که طالبان که پس از 20 سال با ادبیات سیاسی جدیدی وارد عرصه قدرت شده، به این امر واقف شده است که راهکار کسب و تثبیت قدرت توجه به مطالبات مردمی است.
بر این اساس طالبان برای کسب رضایت مردم در عرصه سیاست داخلی و خارجی در کنار تاکید بر پایان واقعی حضور و تسلط اشغالگران بر افغانستان نیازمند رویکرد منطقی و همگرایانه به کشورهای منطقه است، کشورهایی که همواره برای صلح و امنیت در منطقه ظرفیتهایشان را به کار گرفتهاند و گامهای بسیاری نیز برای تحقق صلح و پایان اشغال افغانستان برداشتهاند.
غربیها که الگوی همگرایی منطقهای بدون اتکا به نیروهای فرامنطقهای را به معنای کوتاه شدن دستشان از این منطقه میدانند اما؛ با هوچیگری به دنبال تحریف حقایق و ظرفیتهای موجود منطقه برای حل بحرانها از جمله افغانستان هستند تا شاید با این حربه از گستردهتر شدن ابعاد رسوایی فرارشان از افغانستان بکاهند.