نورنیوز-گروه بینالملل: لسآنجلس تایمز نوشت: سیاست خارجی آمریکا که معتاد به تحریمهاست بارها و بارها الگوی مشابهی را تکرار میکند و تحریمها را بر کشوری که ما آن را شیطانی میدانیم، اعمال میکند و مردمش را به فقر میکشاند. با این حال انتظار داریم که همین مردم حکومتشان را سرنگون کنند و از اقدامات ما سپاسگزار باشند و زمانی که این اتفاق نمیافتد شگفت زده میشویم.
ایران تنها هدف این سیاست نیست. تحریمهای «فشار حداکثری» هرگز باعث تغییر حکومت نشده و به ویژه در برنامه موشکی یا مداخلات منطقهای ایران، محدودیت چشمگیری ایجاد نکرده است.
پیش از به قدرت رسیدن روحانیون در سال 1979 و مدتها پس از آن، ایرانیان (به ویژه جوانترها) چهبسا سرسختترین طرفداران آمریکا در منطقه خاورمیانه بودند. دیگر اینطور نیست: اکنون حتی جوانان ایرانی که طرفدار حکومت مذهبی کشورشان نیستند هم تحریمهای آمریکا را دستکم یکی از عوامل ایجاد مشکلات اقتصادی کشورشان میدانند.
فقط زمانی تلاشهای آمریکا برای تغییر حکومت یا رفتار کشورهای مخالف موفقیتآمیز بوده که این تلاشها بر پایه سیاستهایی بسیار متفاوتتر از تحریم شکل گرفتهاند. پیش از بکارگیری فله ای تحریمها که اغلب بازتاب خشم و عصبانیت خودمان است، باید بیندیشیم که آیا تحریمها میتوانند اینبار در ایران، کوبا، کره شمالی یا کشورهای دیگر پیامدهای متفاوتی داشته باشند.
با این حال اصل ابزار تحریم می تواند کارآمد باشد. مهمترین نمونهی موفقیتآمیز بودن تحریمها پایان آپارتاید آفریقای جنوبی در سال 1994 میلادی است. این سیاست در آفریقای جنوبی کارآمد بود چون تحریمها و بایکوتهای بین المللی هم سیاسی و هم اقتصادی بودند و چیزهایی را هدف گرفتند که ارزش بسیاری برای سفیدپوستان آفریقای جنوبی داشت، از پول گرفته تا مشارکت در رویدادهای ورزشی بینالمللی. اما زمانی که ایالات متحده افراد مختلف در روسیه، چین یا ایران را هدف میگیرد، این همواره ژستی نمادین تلقی میشود.