نورنیوز-گروه فرهنگ: محمدسرور رجایی یکی از برجسته ترین فعالین فرهنگی افغانستانی که عمری را در راه نزدیکی فرهنگی ایران و افغانستان گذراند، چند روز قبل از دنیا رفت. درباره زندگی و آثار ایشان با آقای سجاد اسلامیان از همکاران آقای رجایی به گفتگو نشستیم که متن آن در زیر می آید.
خبر فوت آقای محمد سرور رجایی دغدغهمندان حوزه فرهنگی بخصوص در فضای دوستی ایران و افغانستان را بسیار متاثر کرد، لطفا معرفی از فعالیتها و دغدغههای ایشان بفرمایید؟
آقای رجایی از فعالان حوزه تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی در افغانستان بودند از مهمترین کارهای ایشان در این زمینه معرفی شهدایی است که در فضای دو کشور مجاهدت کردند. یعنی شهدای افغانستانی که برای ایران جنگیدند و شهدای ایرانی که برای افغانستان جنگیدند.
درواقع میتوان زندگی ایشان را به دو بخش تقسیم کرد دوره اول زندگی ایشان به جهاد و حضور در عرصه نظامی گذشت. به عبارتی ایشان از کسانی بودند که به جهاد در افغانستان بسیار باور و حضور داشتند. در جنگ با کمونیستها و بعد از آن در جنگ داخلی علیه طالبان حضور داشتند که تصاویری از نبردشان هم وجود دارد.
در دورهی دیگر مجاهدت ایشان وارد عرصه فرهنگی و سیاسی شد و با مهاجرت به پیشاور پاکستان فعالیتهای حزبی و فرهنگی خود را آغاز کردند. بعد هم به ایران مهاجرت کردند و با حضور در فضای فرهنگی ایران به عنوان شاعر و نویسنده در ایران مطرح شدند.
در ایران مدتی با مجله سوره و بعد هم با مجله راه و حوزه هنری و مراکز دیگر همکاری داشتند؛ مستند ساختند و سه کتاب از ایشان در ایران منتشر شده و سه کتاب هم در دست انتشار داشتند.
با این پیشینه پربار و و پرکار محل مشورت بسیاری از مستند سازان، برنامهسازان، شعرا و نویسندگان و فعالان فرهنگی بودند.
مهمترین دغدغه ایشان نزدیک کردن دو ملت ایران و افغانستان بود و هرجایی که قلم میزدند، حرف میزدند و یا مشورت میدادند، همه در جهت نزدیکی دو ملت ایران و افغانستان آن هم ذیل کلیدواژه مشهور ایشان یعنی «خون شریکی» بود. این کلیدواژه حاکی از نگاه والای ایشان نسبت به تلاقی دو ملت در بالاترین حد ممکن بود.
با توجه به شخصیت بینفرهنگی که ایشان داشتند به طور مشخص چه تاثیرگذاری در دو جامعه ایران و افغانستان داشتند؟
ایشان به خاطر کتابهایی که به رشته تحریر درآوردند و نیز حضورشان در فضای رسانهای الحمدلله در فضای اجتماعی ایران دیده شدند اگرچه کافی نبود. رسانه ها و فضای فرهنگی و هنری ما بیش از اینها جا داشت که از ظرفیتها و تجربیات ایشان استفاده کند.
غفلتهایی در این زمینه وجود داشت به عنوان مثال صداوسیما از ایشان دعوت میکرد اما چون از اتباع خارجی بودند حراست صدا و سیما ایشان را راه نمیداد! به حدی که مدتی ایشان تمام دعوتهای صدا و سیما را رد می کردند
در مقابل اما متاسفانه در جامعه افغانستان خیلی کم دیده شدند. که بخشی از آن به خاطر فضای دولتی و ضدایرانی بود که بعد از اشغال توسط آمریکا در افغانستان بوجود آمد.
ایشان در افغانستان متهم به این بود که مزدور ایران است. از این رو علیرغم تلاشهای خود ایشان و حتی مراکز فرهنگی ایران در افغانستان برای اینکه کتابهای ایشان از جمله «در آغوش قلبها و از دشت لیلی تا جزیره مجنون» به بازار افغانستان راه پیدا کند، متاسفانه این اتفاق نیفتاد و کتابهای ایشان به معنای واقعی کلمه در افغانستان دیده نشد. هرچند شاید بعضا در یکی دو تا از کتابفروشیهای کابل کتابهای ایشان به فروش میرسید اما آنطور که باید و شاید نبود و حتی مدتی خود ایشان ممنوع الورود به افغانستان بودند. لذا یکی از عمدهترین کارهایی که باید انجام شود این است که کتابهایشان به دست مردم افغانستان برسد.
جالب است بدانید که یکی از مهمترین دغدغهها و ناراحتیهای ایشان این بود که در سالهای بعد از حضور آمریکا و در همه دولتها یاد و بزرگداشت مجاهدان افغانستانی که در دوران شوروی جنگیدند تا اشغالگران از افغانستان خارج شوند، نه تنها از بین رفت بلکه تخریب شد.
یعنی مجاهدان و جهادگران افغانستانی از سوی دولتهای دو دهه اخیر و فضای فرهنگی افغانستان بعد از حضور آمریکا مطرود شدند. این مساله خیلی ایشان را ناراحت کرده بود و یکی از دغدغههایش این بود که این فضا را برگرداند. مصاحبههای هفتگی با رادیو دری افغانستان برای معرفی مجاهدان افغانستانی بخشی از این تلاشها بود که ایشان برای تاثیرگذاری بر جامعه افغانستان انجام میداد.
بنابراین معرفی ایشان، کتابها و آثارشان در افغانستان جای کار بسیاری دارد و کمک شایانی به بازخوانی فرهنگ مجاهدت در افغانستان خواهد داشت.
مهمترین آثار ایشان همین سه کتاب منتشر شده است؟
بله . «از دشت لیلی تا جزیره مجنون»، «در آغوش قلبها» و «ماموریت خدا»، سه کتاب منتشر شده از ایشان و مهمترین آثار ایشان تاکنون است. البته باید منتظر انتشار دیگر آثار ایشان هم باشیم.
یکی از این کتابهای در دست انتشار خاطرات همسر یک شهید، دیگری خاطرات شهید موسوی گردیزی است که از بزرگان جهاد در افغانستان بود و در یک عملیات تروریستی در افغانستان به شهادت رسید.
به نظرم انتشار این اثر جایگاه ویژهای در پیوند دو ملت خواهد داشت. چون شهید گردیزی کسی بود که تابستانها در افغانستان و زمستانها در ایران میجنگید! و پس از اشغال افغانستان توسط آمریکا هم به گوانتانامو فرستاده شد و در آنجا زندانی بود اما بعد از آزادی باز هم به عرصه افغانستان بازگشت و در آنجا در عرصههای مختلف مجاهدت کرد تا اینکه در یک عملیات تروریستی به شهادت رسید.
انتخاب زندگی این شهید برای روایت به همان دغدغه نزدیکی دو ملت از سوی مرحوم رجایی بازمیگردد.
نکته مهمی که فکر میکنید درباره زندگی ایشان باید مورد توجه قرار بگیرد چیست؟
به نظرم توجه به سختیهایی که ایشان به عنوان یک مهاجر افغانستانی در ایران داشتند قابل تامل است. به عنوان یک نویسنده ایشان ناچار بود به شهرهای مختلف سفر کند و با خانواده شهدا مصاحبه داشته باشد. ایشان به سختی خانواده شهدای افغانستانی را در شهرهای مختلف پیدا میکرد و به سختی بسیار مجوز تردد از تهران به این شهرها را میگرفت.
علیرغم جایگاهی که به عنوان یک فعال فرهنگی داشت اما برای گرفتن خانه، ماشین، گواهینامه و حتی کارت بانکی و یا تحصیل فرزنداش با مشکل مواجه بود، مشکلاتی که امروز همه مهاجران افغانستان در ایران با آن دست به گریبانند.
امیدوارم رفتن ایشان نقطه عطفی در تغییر رویه ساختار قانونی کشور درباره مهاجرین افغانستانی شود و بتوانند بهتر و راحت تر در جمهوری اسلامی زندگی کنند جایی که حتی برخی از مهاجرین آن را خانه اول خود میدانند.
نظر ایشان درباره شرایط فعلی افغانستان چه بود؟
ایشان با طالبان به شدت مخالف بود و طالبان را جنایتکار میدانست. معتقد بود طالبان تغییری نکرده و آنچه امروز درباره طالبان عنوان میشود درست نیست. به این مساله در آخرین پست خود در اینستاگرام هم اشاره کرده بود
شعوبا