نورنیوز ـ گروه بینالملل: نشست سران ناتو در بروکسل در حالی برگزار شد که یکی از مباحث مطرح در این نشست مسئله برجام بود.
سران ناتو پس از پایان نشست خود در بروکسل در بخشی از بیانیه پایانی خود به برنامه هستهای ایران، برنامه جامع اقدام مشترک و مذاکرات کنونی برای احیای برجام در وین اشاره کردهاند.
در بخشی از این بیانیه که تکرار اتهامات گذشته برای غیر صلحآمیز نشان دادن فعالیتهای هستهای ایران است آمده: «ما متعهد هستیم که این اطمینان حاصل شود ایران هرگز یک سلاح هستهای را توسعه نخواهد داد. ما از هدف احیای مزایای عدم اشاعه هستهای برنامه جامع اقدام مشترک و اطمینان یافتن از ماهیت صرفا صلحآمیز برنامه هستهای ایران حمایت میکنیم.»
نکته دیگر آنکه؛ اعضای ناتو بدون اشاره به همکاری گسترده ایران با آژانس و رفتارهای سیاسی و غیر فنی آژانس مدعی شدهاند: «ما از فعالیت نظارتی و راستیآزمایی آژانس حمایت میکنیم و این اقدام به اطمینان یافتن از پایبندی ایران به مقررات پادمان مربوط به پیمان منع گسترش و دیگر تعهدات کمک میکند.»
نکته قابل توجه دیگر بیان ادعاهای منطقهای علیه ایران در این بیانیه است: «احیا و اجرای کامل برنامه جامع اقدام مشترک میتواند مسیر را برای پرداختن به نگرانیهای امنیتی و منطقهای از جمله حمایت از رژیم عدم اشاعه هموار کند.»
در این میان آنها ادعاهای اروپا و سه کشور اروپایی مبنی بر لزوم اهدافی ورای هستهای علیه توان موشکی و موقعیت منطقهای ایران مطرح کردهاند: «ما حمایت ایران از گروههای نیابتی و بازیگران مسلح غیردولتی از جمله از طریق تامین مالی، آموزش و اشاعه فناوری موشکی و تسلیحات را محکوم میکنیم. ما ایران را فرا میخوانیم تا تمام فعالیت موشک بالستیک خود که در تضاد با قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل بوده متوقف کند.»
با توجه به آنچه از مواضع ناتو ذکر شد این سوال مطرح است که اهداف ناتو از طرح این مباحث چه بوده است؟
الف) نگاهی به وضعیت درونی ناتو بیانگر اختلافات شدید میان اعضاست به گونهای که بسیاری از آنها حاضر به پذیرش طرح آمریکا برای افزایش سهمیه اعضا در تامین هزینههای ناتو نیستند.
ضمن آنکه ملتهای اروپایی نیز با نگاهی بدبینانه به ناتو نگاه کرده و تاکید دارند که بزرگان ناتو در حال سوء استفاده از سایر اعضا برای اهداف خود هستند و آنها نباید هزینه این وضعیت را بپردازند. از سویی؛ افکار عمومی جهان نیز دیگر ناتو را یک ناجی نمی داند، زیرا ناتوانی آن در تامین امنیت افغانستان و نیز وضعیت بحرانی که در سایر نقاط جهان از جمله لیبی ایجاد شده از ناتو نه چهره یک ناجی بلکه یک اشغالگر ساخته است. در این شرایط میتوان گفت که ناتو نه وفاق داخلی و نه مشروعیت بیرونی دارد و عملا ادامه حیات برای آن دشوار است.
بر این اساس این سناریو مطرح است که ناتو با طرحهایی مانند سند 2030 مبنی بر افزایش دامنه فعالیتهای جهانی ناتو و برجستهسازی دشمنی به نام چین و روسیه و نیز ادعاهای بیاساس و ساختگی درباره تهدید هستهای و امنیتی بودن ایران به دنبال توجیه افزایش بودجه نظامی و رضایت افکار عمومی غرب برای پذیرش استمرار ناتو است تا شاید با این حربه بتواند بقای خود را حفظ نماید.
ب) ناتو بر اساس منشور و اساسنامه خویش ماهیتی نظامی دارد که برای حفظ امنیت اروپا و آمریکاست حال آنکه از زمان فروپاشی شوروی (1990) ناتو به دنبال معرفی خود به عنوان پلیس جهان است و بر این اساس نیز همواره ماموریتهای جدیدی برای خود تعریف کرده است چنانکه در نشستهای 2010 و 2016 ورود به حوزه هستهای، سایبری، اقتصادی و مواد مخدر و تشکیل نیروی ویژه برای عملیاتهای ضربتی و ناگهانی را نیز مصوب نموده است.
این رویکرد زمانی قابل توجهتر میشود که ناتو حفظ نظام سرمایهداری و سلطه اقتصادی آن بر جهان را ماموریت خود قرار داده است چنانچه در نشست اخیر، رسما چین را به دلیل پیشرفتهای اقتصادی تهدید امنیتی معرفی و بر مقابله با آن تاکید کردند.
با تکیه بر این رویکرد و جاهطلبی جهانی ناتو میتوان گفت که ادعاهای ناتو علیه فعالیتهای هستهای و جایگاه موشکی و منطقهای ایران برگرفته از رویکرد استعماری بزرگان ناتو در غرب آسیاست که ایران و محور مقاومت را سدی در برابر این سلطهگری میدانند.
ج) نکته مهم آنکه ناتو پس از 20 سال اشغال افغانستان نه تنها دستاوردی در امنیت جهان نداشته بلکه زمینهساز گسترش تروریسم در این کشور و جهان شده و در نهایت با رسوایی شکست مجبور به ترک افغانستان شده است. در نقطه مقابل جمهوری اسلامی ایران و جبهه مقاومت توانستهاند کارنامهای موفق در امنیت جهان ثبت نمایند و جهانیان اذعان دارند که اگر ایران و مقاومت نبود تروریسم اکنون سراسر جهان را فرا گرفته بود.
این حقیقت جهانی، حقارت ناتو و ارتقای جایگاه جهانی ایران را رقم زده است لذا میتوان گفت که ناتو با جوسازیهای هستهای، موشکی و منطقهای علیه ایران به دنبال جبران حقارتی است که در صحنه جهانی متحمل شده و با تخریب چهره ایران به دنبال پنهانسازی ناتوانی خود در تحقق امنیت جهانی است.
د) ناتو هر چند در ابتدا با هدف امنیت اروپا شکل گرفت اما در نهایت آمریکا و کشورهای اروپایی آلمان، انگلیس و فرانسه آن را از مسیر مذکور خارج و به ابزاری برای جاهطلبیهای خود مبدل ساختند که جنگ افغانستان و لیبی و تقابل ناتو با چین نمودی از آن است.
با توجه به این مسئله میتوان گفت که آمریکا و اروپا با ابزار قرار دادن ناتو علیه ایران به دنبال سوء استفاده دوباره از ناتو برای اهداف خود هستند که محور کنونی آن را تحمیل زیادهخواهیها به ایران در مذاکرات وین و توجیه حفظ تحریمهای ضد ایرانی تشکیل میدهد.
در اصل مواضع ناتو علیه ایران عدول از اساسنامه و ماهیت وجودی ناتو است که برگرفته از فروپاشی استقلال آن تحت سلطه آمریکا و تروئیکای اروپایی است که خود زنگ خطر فروپاشی ناتو را بیش از پیش به صدا درآورده است.
بر این اساس؛ روند کنونی ناتو سندی دیگر بر تزلزل و ضعف آن است که با توجه به بحرانهای درونی و جهانی آن، زیر سوال رفتن مشروعیتش را بیش از پیش آشکار ساخته است.
نورنیوز