نورنیوز ـ گروه جامعه: هر یک از ما قطعا در طول زندگی «تنهایی» را تجربه کردهایم، «تنهایی» میتواند برای چند ساعت و یا چند روز ادامه داشته باشد و برای ما حسی خوشایند به ارمغان بیاورد. حس رهایی از قید و بند اجتماع و آزادی از رعایت قوانین و آداب و رسوم مورد پذیرش اطرافیان.
اما در اینجا منظور ما از «تنهایی»، این نوع از تنهایی خودخواسته و اختیاری نیست. «تنهایی» وقتی از موقعیت اختیاری خارج شده و به یک تحمیل اجتماعی تبدیل میشود باید درباره آن احساس نگرانی کرد.
گرچه تجربه «تنهایی» تحمیلی نیز در مورد افراد مختلف متفاوت است و این نوع از «تنهایی» نیز بر خلاف آنچه عموم فکر میکنند فقط مربوط به فقرا یا طبقه متوسط نیست. بلکه میلیاردرها نیز تنها میشوند.
درست است که فقر، «تنهایی» مرتبط با انزوای اجتماعی را افزایش میدهد ، اما ثروت در برابر فقدان معنای زندگی نمیتواند مشکلی از «تنهایی» اشخاص ثروتمند کم کند. جهان در حال تجربه «اپیدمی تنهایی» است حتی میتوانیم بگوییم جهان در آستانه یک بحران قرار دارد.
ژاپن به تازگی با تاسیس وزرات تنهایی به گروه کشورهایی پیوست که دچار بحران «تنهایی» شده اند. همانند دولت انگلیس که در سال 2018 چنان نگران بود که « وزارت تنهایی » را تاسیس کرد.همچنان که در سالهای آینده کشورهایی مانند آلمان و سوئیس نیز ممکن است از این الگو پیروی کنند.
شبیه اتفاقی که در طول سالهای گذشته در ژاپن افتاده تقریبا برای جامعه ما نیز در حال رخ دادن است. بر اساس پیش بینیهای سازمان بهداشت جهانی ایران تا سال 2050 سالمندترین کشور خاورمیانه و یکی از پیرترین کشورهای جهان خواهد بود.
خوب است بدانیم که «تنهایی تحمیلی» در چگونه زیستن و نوع تفسیر ما از جهان ریشه دارد . همانطور که بسیاری از فرایندهای مدرنیته مبتنی بر فردگرایی است . تغییرات اجتماعی و اقتصادی ناشی از مدرنیته مانند صنعتی شدن، شهرنشینی، فردگرایی، الگوهای کار ، ازدواج و اوقات فراغت زندگی ما را دگرگون کرده است و چگونه زیستن و تفسیر ما از واقعیت زندگی را تغییر داده است.
این تغییر تحمیلی وقتی با سیاست گذاری مبتنی بر مصرف گرایی و سود همراه میشود، انسان ها به صورت غیر اختیاری و از روی اجبار به سمت «تنها شدن» سوق داده میشوند.
در حال حاضردر ایران، 11 میلیون و 240 هزار نفر در سنین بالا هنوز ازدواج نکردهاند؛ یعنی این افراد در سن متعارف ازدواج قرار دارند، اما هرگز ازدواج نکردهاند.
همچنین در حال حاضر 152 هزار نفر مجرد قطعی بالای 50 سال سن در کشور زندگی می کنند که از این تعداد 62 هزار نفر مرد و 90 هزار نفر زن هستند که هرگز ازدواج نکرده اند.
شاید بتوان انتخاب زندگی مجردی از طرف جوانان در سن ازدواج و همچنین رسیدن درصد بالایی از جوانان دهه 50 و 60 به سن تجرد قطعی را محصول سیاست گذاریهای فرهنگی و اقتصادی برآمده از منطق مدرنیته دانست.
سیاست هایی که با در نظر نگرفتن فرهنگ بومی و نیازهای حقیقی فرد و اجتماع ایرانی، به مرور فضای تصمیم گیری افراد جامعه برای تشکیل خانواده و الگوی فرزندآوری را تغییر داده و کم کم میتواند منجر به ایجاد سونامی «جوانان تنها» در ایران شود.
معضلی که نه تنها تاثیرات مخرب خود را در زمان حال باقی میگذارد بلکه در طول سالهای آینده نیز مشکلات بسیاری در حوزه زندگی شخصی و اجتماعی «انسانهای تنها» ایجاد خواهد کرد.
پیمایشهای مرکز آمار در سالهای 93 و 94 نشان دادهاند که میانگین سن دلخواه ازدواج در زنان و مردان، پایینتر از سنی است که ازدواج میکنند.
بر این اساس میتوان گفت که افراد نمیخواهند ازدواج را به تأخیر بیندازند و تجرد بلای ناخواستهای است که دامنگیرشان شدهاست. این در حقیقت همان تحمیل تنهایی به افراد اجتماع است.
طبق آخرین سرشماری ایران در سال 1395، حدود 12 میلیون دختر و پسر مجرد 15 تا 30 ساله در ایران زندگی میکنند که شرایط ازدواج را دارند، اما نمیتوانند زندگی خود را شروع کنند، این آمار در زمان حاضر به حدود 14میلیون مجرد افزایش پیدا کردهاست.
باید توجه داشته باشیم که هم اکنون نیز متأسفانه جمعیت سالخورده در کشور رو به افزایش است و به گفته کارشناسان جمعیت اگر فکری برای آن نشود، در چند دهه آینده رشد جمعیت صفر و سپس منفی خواهد شد. کارشناسان معتقدند که اگر شیب صعودی افزایش جمعیت سالمندان در کشور ادامه پیدا کند، حدود 20 سال آینده، یکی از پیرترین کشورهای دنیا خواهیم شد و در 30 سال آینده نیز از هر سه نفر در کشور تقریباً یک نفر بالای 60 سال سن خواهد داشت.
در این میان دولت ها و سیاست گذاران باید بدانند وقتی با فراوانی «سالمندان تنها»، در آینده مواجه میشوند با بحران هایی از جنس پیری جمعیت و عدم پویایی اجتماعی و کاهش بهره وری اقتصادی و مشکلات حوزه بهداشت و درمان روبرو خواهند شد.
به گفته کارشناسان در دهه آینده ما نسلی از سالمندان را خواهیم داشت که نه حمایت اجتماعی دارند و نه حمایت خانوادگی، چراکه با الگوی تکفرزندی و بیفرزندی، جوانان امروز که همان سالمندان فردا هستند از حمایتهای عاطفی در روزهای سالخوردگی نیز محروم خواهند شد. همانطور که در انگلیس تعداد افراد تنها به قدری زیاد شده که برای آن درخواست تشکیل وزارتخانه دادهاند در کشور ما نیز با بحران تنهایی و "سالمندان سرراهی" مواجه خواهیم شد.
گرچه عوامل متعدد فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی و همچنین تاثیرات بلند مدت تغییر نگاه به زندگی و چگونه زیستن از عوامل به وجود آمدن چنین موقعیتی میباشند اما با این حال عدم اجرای قوانین حمایتکننده از ازدواج به موقع جوانان را میتوان یکی از مهمترین دلایل افزایش سن ازدواج در کشور دانست.
در حال حاضر مهمترین قانون حمایتی در مسئله ازدواج جوانها برای جلوگیری از تجرد قطعی آنها، قانون «تسهیل ازدواج جوانان» است؛ اعطای وام اشتغال، قرار دادن جوانهای متأهل در اولویت فرصتهای شغلی، اعطای وام ودیعه مسکن، تهیه مسکن تحت عنوان «مسکن موقت»، نزدیکی محل خدمت سربازی به محل زندگی و تدارک دیدن فضای مناسب برای برگزاری جشن عروسی از جمله مواردی است که در این قانون، برای جوانان ایرانی در شرف ازدواج تدارک دیده شدهاست که باید در دستور کار جدی دولت و مجلس قرار گیرد.
البته بیشتر موارد گفته شده در این قانون مربوط به تسهیل شرایط مادی خروج از تنهایی است که همین عدم توجه به دلایل معنوی و فرهنگی افزایش «تنهایی» نشان دهنده این است که متاسفانه سیاست گذاران درک جامعی از این بحران ندارند.
نورنیوز