نورنیوز - گروه بین الملل: انتشار گزارش سرویسهای امنیتی آمریکا در خصوص قتل جمال خاشقچی از سوی دولت جدید این کشور، با توجه به نقش ولیعهد سعودی در این قتل، بار دیگر آینده روابط دو کشور را با سوال مواجه کردهاست.
این موضوع در کنار اعلام سیاستهایی مانند بازنگری در قراردادهای تسلیحاتی میان دو کشور، اگرچه از حیث تبلیغاتی برای دولت جدید آمریکا اهمیت دارد، اما نمیتواند منشاء تغییرات محسوسی در سیاست کاخ سفید در قبال عربستان محسوب شود.
دموکراتها خصوصا بایدن و تیم همراه او این روزها به سرعت به دنبال تثبیت موقعیت خود در قدرت هستند. عجله آنها برای تغییر سریع برخی سیاستهای گذشته و ابعاد تبلیغاتی پیرامون این تصمیمات نشان میدهند، دولت جدید با هدف نمایش تغییر برای افکار عمومی، مشغول نوعی ترامپزدایی از سیاستهای این کشور است.
با همه اینها نقش راهبردی عربستان در سیاست منطقه ای آمریکا - نقشی که در چارچوب ادبیات صریح ترامپ، به گاو شیرده تعبیر شده - همچنان ادامه خواهد یافت و با استانداردهای دوگانه، جایگاه خود را برای ریاض حفظ خواهد کرد.
مقامات دولت جدید آمریکا و رسانههای این کشور طی هفتههای اخیر از تعدیل روابط با دولت سعودی خبر دادهاند. ابتدا مشاور امنیت ملی رئیسجمهور آمریکا اعلام کرد، کشورش به حمایت 6 ساله از ائتلاف به رهبری سعودی در جنگ یمن پایان میدهد. در همین راستا اعلام شد که قراردادهای نظامی عربستان و دیگر اعضای این ائتلاف مورد بازبینی قرار میگیرد.
انصارالله یمن نیز که در آخرین روزهای دولت ترامپ به فهرست گروههای تروریستی اضافه شده بود، به گفته وزارت خارجه و با هدف تسهیل اقدامات بشردوستانه، از این لیست حذف شده است.
دولت بایدن همچنین چند روز پیش گزارش سرویس های امنیتی این کشور در خصوص قتل خاشقجی را بعد از 2 سال از وضعیت محرمانه خارج کرد و در اختیار رسانهها قرار داد. در این گزارش محمد بن سلمان، آمر این جنایت شناخته شده و یگان اصلی محافظان او عوامل آن معرفی شدهاند.
دولت آمریکا پس از انتشار این گزارش، تحریمهایی را علیه چند شهروند سعودی اعمال کرده است. در چارچوب این تحریمها، صدور ویزا برای 70 نفر ممنوع شده و دستور توقیف اموال نیز برای برخی از آنها صادر شده است.
برای ولیعهد کمتجربه سعودی یا برخی ناظران شاید این تحولات نشانه آغاز دورانی دشوار در روابط دو کشور به حساب آید. تصوری که از نگاه کاخ سفید نیز، به ویژه برای راضی کردن افکار عمومی، مطلوب تلقی میشود.
هرچند آنها نمیخواهند روابط پرسود با ریاض و دیگر شیخنشینهای حاشیه خلیج فارس به طور محسوسی تحت تأثیر این سیاستهای متفاوت قرار گیرد.
علاوه بر اعمال مجازاتهای ضعیفی مانند محدودیت صدور ویزا برای عاملان این جنایت، نامی از مسئول اصلی آن، محمدبنسلمان در میان نیست و به گفته کالامارد از گزارشگران سازمان ملل، ظاهرا گناه او از سوی مقامات کاخ سفید بخشیده شده است!
رئیسجمهوری جدید آمریکا نیز تصریح کرده همزمان با وجود قطع کمکهای نظامی و فروش تسلیحات پیشرفته به ائتلاف عربستان، قصد دارد به ریاض در دفاع از خود در برابر حملات موشکی یمنیها کمک کند.
آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا نیز تصریح کرده این اقدامات برای گسست در روابط دو کشور نیست و روابط میان عربستان و آمریکا بزرگتر از هر فرد دیگری است. سخنی که در تأیید سیاست بایدن برای گفتگو با ملک سلمان 80 ساله به جای شاهزادهی جوان، قابل تحلیل است.
روابط استراتژیک عربستان و آمریکا از سابقهای طولانی برخوردار است و به دیدار ملک عبدالعزیز با فرانکلین روزولت در 1945 میلادی بر روی کشتی آمریکایی باز میگردد. عبدالعزیز تا آن زمان با کمک انگلستان بر رقبای داخلی خود فائق آمده بود و مصمم بود روابطش را با ابرقدرت جدیدی که احتمالا جانشین مداخلهگر انگلستان در منطقه خواهد بود، توسعه دهد.
نظام سیاسی سعودی از ابتدا نقش متحدی قابل اعتماد را برای قدرتهای مداخلهگر خارجی در منطقه ایفا کرده و از نیمه قرن گذشته تا کنون این روابط راهبردی را با آمریکا سامان داده است. روابطی که بر اساس برخی تحلیلها از یک سو با حیات پادشاهی سعودی پیوند خورده و از سوی دیگر تضمین کننده مداخله موثر آمریکا در خلیج فارس و امنیت انرژی به حساب میآید.
آمریکا سالها است از رژیم سعودی پشتیبانی امنیتی میکند و این رژیم با گشاده دستی هزینههای این حمایت را پرداخت کرده و در عین حال سیاستهایش را در راستای منافع واشنگتن در منطقه تنظیم کرده است.
تا همین حالا هم ریاض نهایت تلاش خود را به خرج داده تا با تغییرات سیاست خارجی آمریکا، هماهنگ شود. سعودیها این روزها شاید بیش از دولت بایدن خواهان خلاص شدن از باتلاق یمن و پایان دادن به این جنگ هستند و این موضوع را برای کاخ سفید روشن کردهاند.
آنها همچنین تلاش کردهاند اختلافات با قطر را اصلاح کنند و با آزادی مشروط برخی منتقدین به ویژه لجین الهذلول، فعال حقوق زنان، به درخواستها برای تعدیل فضای امنیتی حاکم پاسخ دهند.
فقدان نام محمد بنسلمان در میان 70 تبعه تحریم شده سعودی را میتوان نشانهای از یک توافق رضایتبخش دانست که تیم بایدن و دربار سعودی احتمالا به آن دست یافتهاند.
پادشاهی سعودی منتقدان قابل توجهی در داخل و خارج از آمریکا دارد که با توجه به استبداد و ارتجاع حاکم بر این رژیم، خواهان توقف حمایتهای امنیتی از آن هستند. با این وجود پشتیبانی از خاندان سعودی با تلرانسی جزئی در نزدیک به 80 سال گذشته، ادامه یافته است. این حمایتها در دوران جنگ سرد با توجیه مقابله با نفوذ شوروی به عنوان یک تهدید امنیت ملی برای آمریکا، صورت میگرفت، و طی دهههای اخیر ج.ا.ایران جایگزین شوروی شده است.
آنچه عربستان سعودی را به ایالات متحده پیوند میدهد، مجموعهای از عوامل راهبردی به خصوص در زمینههای امنیتی و اقتصادی است که به شهادت تاریخ تغییر دولتها در واشنگتن یا پادشاهان در ریاض، تحول محسوسی در آن ایجاد نمیکند.
قدرتگیری دوباره دموکراتها در آمریکا اگرچه ولیعهد جاهطلب سعودی را برای موضوعاتی همچون خرید تسلیحات پیشرفتهتر با دردسر مواجه میکند، در مسائلی همچون استبداد فردی، نقض حقوق بشر و حمایت از تروریسم بین المللی به عنوان ویژگی های رژیم عربستان، تغییر محسوسی رخ نخواهد داد. در چنین فضایی تبعا اتخاذ استانداردهای دوگانه به مثابه راهبردی ناگزیر برای سیاست خارجی آمریکا همچنان ادامه مییابد و جایگاه خود را حفظ خواهد کرد.
*روزنامهنگار و پژوهشگر روابط بین الملل
نورنیوز