نورنیوز ـ گروه جامعه: مفهوم حاشیهنشینی به معنای عام شامل تمام کسانی میشود که در محدوده اقتصاد شهری ساکن هستند ولی به دلیل مجموعهای از عوامل (چون مسکن نامناسب، بیکاری، فقر) نتوانستند جذب نظام اقتصادی- اجتماعی شهر شوند و به عنوان یک شهروند از امکانات و خدمات شهری بهره ببرند. در مورد جمعیت حاشیهنشین آمار دقیقی در دسترس نیست بنا بر آمار سرشماری سال ۱۳۹۵، یازده میلیون نفر از جمعیت کشور در حاشیه شهرها زندگی میکنند. اکنون شهرهای تهران، کرج، مشهد، تبریز، همدان و زاهدان عمده ترین جمعیت حاشیه نشین را دارا هستند.
یکی از مشهورترین تحلیل ها درباره حاشیهنشینها اصطلاح «فرهنگ فقر» است که به اسکار لویس، جامعه شناس امریکایی تعلق دارد.کارکرد فرهنگ فقر در درجه اول- همانند تمامی فرهنگها- سازگار ساختن انسانها با شرایط موجود است. فقرا در شرایط مادی و اقتصادی خاصی قرار دارند که معمولا برون رفت از آن برای آنان دشوار است. در چنین شرایطی فرهنگ فقر شکل میگیرد. یعنی مجموعهای از باورها، هنجارها و ارزشها در افراد ایجاد میشود که سازگاری آنان با چنین شرایطی را افزایش میدهد. این امر باعث کاهش آلام و رنجهای فقرا از قرار گرفتن در این شرایط میشود.
اما در کنار کارکرد مثبت کاهش رنج در فقر بودن، با مجموعهای از ایدئولوژیها، باورها و هنجارها، فرهنگ فقر دارای این کارکرد منفی یا کژکارکرد نیز هست که با سازگار نمودن و قابل پذیرش کردن شرایط فقر اقتصادی، انگیزه و امکان برون رفت از این شرایط را نیز در افراد تضعیف میکند. برخی باورها نظیر تقدیرگرایی و دم غنیمت شماری، برخی هنجارها و رفتارها نظیر گرایش به لذات آنی، بی برنامگی در مصرف، و عدم تمایل به پس انداز موجب میشود که شرایط فقر فقرا بازتولید شود. در چنین شرایطی، حتی کمکهای اقتصادی به فقرا نیز موجب برون رفت آنان از تله فقر نخواهد شد؛ زیرا شخصیت شکل گرفته تحت فرهنگ فقر باعث میشود تا آنان به جای برنامهریزی و سرمایهگذاری کمکهای اقتصادی در جهت ایجاد یک وضعیت اقتصادی پایدار، به هزینه کرد کمک های اقتصادی در مصارف آنی و لذتهای کوتاهمدت بپردازند. (بخشی، ۱۳۹۳)
از دیدگاه انسانشناسی و به تعبیر بوردیو، مهمترین کمبود سرمایه (علاوه بر کمبودها و فقدان سرمایه های محیطی، فیزیکی، مالی) در این زمینه کمبود سرمایههای اجتماعی- ارتباطی و سرمایه فرهنگی است. ناهمگونی مهاجران و ساکنان مناطق شهری و بی ثباتی سکنه و جا به جایی خانوارها موجب شده است تا تعلق خاطر و همبستگی اجتماعی در این مناطق سست باشد. البته ساکنان در برابر مدیران شهری و ماموران شهرداری که محل سکونت آنان را تهدید به تخریب میکنند، به سرعت متحد میشوند اما در سایر موارد میزان همبستگی بین ساکنان حاشیهنشین محدود به آشنایان، اقوام و در نهایت قومیتهای یکسان محدود میماند به همین دلیل کنترل و نظارت اجتماعی که یکی از ابزارهای همنوایی و ممانعت از کجروی اجتماعی است در این مناطق اندک است. وجود خرده فرهنگهای خاص باعث شده، جذب فرهنگهای شهری نشده و نیز فقر فرهنگی امکان نفوذ در آنها را برای اجرای برنامههای مختلف اجتماعی همچون بهداشت و تنظیم خانواده مشکل میسازد. فقر و ترک تحصیل به خاطر فقر، بیکاری، فقدان برنامه صحیح جهت پر کردن اوقات فراغت، احساس نابرابری، در دسترس بودن مواد مخدر باعث افزایش اعتیاد میشود. اکثر خانوادههای حاشیهنشین، شغل رسمی برای تأمین معاش خود ندارند و چون این افراد عموما فاقد مهارت و تخصص هستند، به مشاغل کاذب و بعضا مجرمانه مثل دستفروشی، کوپنفروشی، تکدیگری، خرید و فروش مواد مخدر و مشروبات الکلی روی می آورند. (کریم زاده و همکاران، ۱۳۹۸)
بخش عمدهای از فقرا را در جهان زنان تشکیل میدهند. یکی از مهمترین دلایل این است که در مواجهه با فقر اولین قشری که از چرخه آموزش و تحصیل حذف میشوند زنان هستند. ازدواج زودهنگام دختران، یکی دیگر از دلایل توقف آموزش آنها در سنین پایین است. ازدواج در سن پایین معمولا ازدواج های اجباری، ترتیب داده شده و بدون توجه به آمادگی روحی و احساسی دختر هستند که معمولا با تجربه بارداری در سن پایین و ابتلا به مشکلات جسمی و روانی نیز همراه است. گیر افتادن زنان جوان در سالهای بارداری، شیر دادن و نگهداری از چند کودک خردسال آنها را به سرعت فرسوده میکند. این در حالی است که این زنان برای گذران زندگی و تامین معاش خود و فرزندانشان کاملا به شوهرشان وابسته هستند و در صورت فقر، بیکاری و یا اعتیاد شوهر، امکان اندکی برای بهبود شرایط خود دارند.
قابل انتظار است که در کنار فرهنگ فقر، نرخ آسیبهای اجتماعی در این مناطق بالاتر باشد. به دلیل فرودستی اجتماعی زنان و کمتر بودن سرمایه اجتماعی و فرهنگی آنان نسبت به مردان، انتظار می رود تعدادی از مشخصههای فرهنگ فقر مانند مسئولیتگریزی، پنهانکاری،آسیبپذیری اخلاقی، ازدواج مجدد اجباری یا ناچاری، ناامیدی و ... در بین زنان حاشیه نشین بیشتر از مردان باشد. زنان به عنوان نیمی از جمعیت حاشیه نشین از بسیاری جهات دچار محرومیتهای اجتماعی - اقتصادی و فرهنگی مضاعفی هستند که انها را به شدت در معرض آسیب قرار میدهد. زنان آسیب دیده به دختران و زنانی اطلاق می شود که به دلایلی چون متشنج بودن خانواده، اغفال و ... از کانون خانواده فرار نموده و یا در اثر اختلاف و سوء تفاهم از خانواده اخراج شدند ویا فاقد سرپرست یا سرپرستی موثر بوده و آمادگی و درایت اجتماعی و روانی لازم و یا توان کافی اقتصادی برای زندگی مستقل را نداشته و احتمال آسیب پذیری حاد و افتادن در دام اعتیاد و روسپیگری وجود دارد. بخصوص که تحقیقات نشان می دهد بیشترین عامل اعتیاد زنان، شوهرانشان هستند؛ چراکه مردان برای رهایی از سرکوفت و پاسخگویی به خانواده در مورد اعتیاد خود، زنان و همسران خود را در مصرف مواد مخدر همراه میکنند یا در فروش و تأمین مواد مخدر از آنها استفاده میکنند.
تحقیقات دیگری نیز از فرهنگ فقر در بین زنان حاشیهنشین میگویند. عنبری و بقایی (۱۳۹۳) در بررسی فرهنگ فقر در منطقه دیزج همدان به این نتیجه رسیدند که اعتیاد، خودکشی، دزدی و تن فروشی به ترتیب اولویت، بیشترین فراوانی را در منطقۀ مورد پژوهش دارند. یافتهها نشان میدهد برخی از صفات غالب فرهنگ فقر، در خانوادههای افراد آسیبدیده وجود دارد. نگرشها و رفتارهای موسوم به فرهنگ فقر اعم از بی انضباطی، بیتعهدی و جمعگریزی، مقوّم و ترغیبکنندۀ زنان مورد بررسی به سوی آسیبهای خاص است. افراد مبتلا (زنان آسیبدیده) نسبت به افراد مبرا (زنان فاقد آسیب) بیشتر گرفتار فرهنگ و باورهای فقرگرایانه اند. به بیانی روشنتر، فقر از طریق مؤلفههای فرهنگی شامل نابسامانی اقتصادی، بیتفاوتی اجتماعی، نابسامانی خانوادگی و ناامیدی، به ایجاد و افزایش آسیب در نمونۀ مورد مطالعه منجر شده است.
نقدی و زارع (۱۳۹۲) نگرشها و رفتارهای اجتماعی و فرهنگی زنان حاشیه نشین شهرک سعدی شیراز را بررسی کردند و دریافتند بیشتر زنان تقدیرگرا بوده اند و شیوع فرهنگ فقر در محله در حد متوسط (80.7 درصد) می باشد. روابط بسیار ضعیف همسایگان با یکدیگر (77 درصد)، اعتقاد به زیاد بودن آسیب های اجتماعی و سبک زندگی فقیرانهتر از جمله دیگر نتایج این تحقیق است. نقدی در تحقیق دیگری با بررسی پرونده ۵۰ زن دارای پرونده قضایی در همدان دریافت که دو سوم این افراد که ساکن حاشیه شهر هستند، وضعیت اقتصادی خانواده خود را نامناسب توصیف کردند. علاقه آنها به همسرشان کم بود و از زندگی مشترک خود رضایتی نداشتند. خرید و فروش مواد مخدر، جرایم منکراتی و سرقت را جرایم متداول در محل سکونت خود میدیدند و تقاضا برای خدمات جنسی را بالا براورد میکردند. در عین حال همسایگان را نسبت به فحشا بیتفاوت دانستند.(نقدی، ۱۳۹۲، ص ۲۷۳ - ۲۷۲)
محمدپور و علیزاده (۱۳۹۰) در مطالعه کیفی به بررسی فرهنگ فقر زنانه در بین زنان سرپرست خانوار ساری پرداختند. یافتههای این مطالعه ضمن بیان عناصر عمومی فرهنگ فقر از قبیل کمسوادی، مسئلهی مسکن و نظایر آن، مقولههای خاص فرهنگ فقر زنانه را بیان کرد که عبارتند از: مسئولیتگریزی، مشارکتگریزی، پنهانکاری، تعصب جنسیتی، آسیبپذیری اخلاقی، ازدواج مجدد اجباری یا ناچاری، خطرپذیری پایین و دریوزگی. مقولههای مذکور بیانگر ماهیت چندبعدی فرهنگ فقر زنانه و شیوهی تداوم آن هستند.
مروری سیستماتیک بر تحقیقات انجام شده نشان میدهد که زنان حاشیه نشین نه تنها از فقر مادی و گیر افتادن در تله محرومیت رنج می برند بلکه فقر از طریق مؤلفههای فرهنگی شامل بیتفاوتی اجتماعی، نابسامانی خانوادگی و ناامیدی، به ایجاد و افزایش آسیب در این زنان منجر شده است. آنان نه تنها در حوزه سلامت جنسی و باروری آموزشی ندیدند بلکه در زمینه رعایت بهداشت نیز بی اطلاعند. نسبت بیسوادی وکمسوادی در بین زنان حاشیه نشین شهرها بالاست و همین آنها را گرفتار تله فقر میسازد. نبود دبیرستان روستایی دخترانه به ازدواج در سن پایین و کمسوادی دختران روستایی منجر میشود و چند سال بعد که آنها به جمعیت حاشیهنشین شهری افزوده شدند راهی برای بهتر کردن شرایط خود نمییابند و چرخه فقر در دختران نسل جدید تکرار میشود. زنان و دختران مناطق حاشیه نشین جزو جمعیت آسیب پذیر هستند و برای کاهش آسیب های اجتماعی بهداشت، آموزش و امنیت زنان و دختران در این مناطق از محورهای مهمی است که باید مورد توجه سیاستگذاران اجتماعی قرار گیرد.
فهرست منابع
بخشی، حامد. (۱۳۹۳). تعامل فرهنگ و ساختار در حل مساله فقر. روزنامه جهان اقتصاد، به تاریخ ۴ شهریور ۱۳۹۳ ضمیمه هفتگی خراسان رضوی.
کریمزاده، حسین؛ خالقی، عقیل؛ ولائی، محمد؛ (۱۳۹۸). آسیبشناسی اجتماعی حاشیهنشینی کلانشهر تبریز با رویکرد توانمندسازی. توسعه فضاهای پیراشهری، سال اول، شماره 2 ، صفحه ۱۵-۳۳
عنبری، موسی؛ بقایی، سارا (۱۳۹۳). ارتباط فرهنگ فقر و آسیبگرایی زنان حاشیهنشین شهری (مورد مطالعه: منطقۀ دیزج شهر همدان) فصلنامه توسعه محلی (شهری، روستایی)، دوره 6، شماره 2: صفحه ۲۰۹-۲۳۲
محمدپور، احمد؛ علیزاده، مهدی (۱۳۹۰). زنان و فرهنگ فقر؛ مطالعه کیفی فرهنگ فقر در میان زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی ساری، دو فصلنامه علوم اجتماعی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد، سال هشتم، شماره 1: صفحه197- 165
نقدی، اسدالله (۱۳۹۲). حاشیه نشینی (تئوری ها، روش ها، مطالعات موردی). تهران: جامعه شناسان.
نقدی، اسدالله؛ زارع، صادق (۱۳۹۰). مطالعه نگرشها و رفتارهای اجتماعی- فرهنگی زنان حاشیهنشین (مورد مطالعه: شهرک سعدی شیراز). مطالعات جامعه شناختی شهری (مطالعات شهری)، دوره 3 ، شماره 9 : صفحه ۶۷-۹۶
نورنیوز