نورنیوز ـ گروه اقتصادی: قیمت دلار در چند دهه اخیر به یکی از شاخصهای اقتصادی در برخی از کشورها از جمله ایران و حتی بورسها و بازارهای ارزی و اقتصادی جهان تبدیل شده است.
در همین حال دولتمردان آمریکا نیز تلاش کردهاند تا دلار را مهمترین شاخص اقتصادی و ارزی در مبادلات جهانی معرفی کنند چنانچه اوباما رئیس جمهور سابق آمریکا در سخنرانیاش در «وست پونت» گفته بود قدرت آمریکا صرفا توان نظامی آن نیست بلکه قدرت اصلی دلار این کشور است.
نکته قابل توجه در موضوع دلار ریزش قیمت آن است که طی روزهای اخیر در سبد ارزی جهانی و از جمله در ایران رقم خورده است.
برخی محافل رسانهای و سیاسی در تحلیل این مسئله عنوان میکنند که انتخاب بایدن زمینهساز این تغییرات بوده و رسیدن او به ریاست جمهوری میتواند دگرگونی در اقتصاد جهانی و حتی کاهش اثرات تحریمها بر کشورها را به همراه داشته باشد.
برخی نیز با استناد به همین تحلیلها، تعامل با آمریکا در دوران بایدن را حلال مشکلات عنوان میکنند. حال این سوال مطرح است که آیا واقعا صرف انتخاب بایدن زمینهساز تغییرات نرخ ارز شده یا مولفههای دیگری نیز در آن تاثیرگذار بوده است؟
نکته آنکه؛ تغییرات قیمت دلار در شرایطی رقم خورده است که نتیجه انتخابات آمریکا هنوز قطعی نشده و ساختار اقتصادی آمریکا همچنان در دستان ترامپ است، لذا عملا در سیاستهای اقتصادی آمریکا تغییری ایجاد نشده که بخواهد در نرخ ارز تاثیرگذار باشد.
در همین حال ریزش برابری دلار، امری جهانی بوده و ارزش آن در برابر ارزهای دیگر مانند ین ژاپن و پوند انگلیس نیز سقوط داشته است.
این ریزش قیمت قطعا با اهداف و سیاستهای اقتصادی ساختار حاکم بر آمریکا و نظام سرمایه داری همخوانی ندارد و چه ترامپ و چه بایدن تمایلی برای چنین اتفاقی ندارند. بر این اساس ریزش جهانی قیمت دلار باید برگرفته از مولفههای دیگری باشد که البته بیارتباط با تحولات داخل آمریکا نیست.
اول اینکه؛ آمریکا همواره با ادعای دموکراسی و قدرت برتر بر ابرقدرت بودن بلامنازع و لزوم پیروی دیگران از خود اصرار داشته است، حال آنکه انتخابات اخیر از جمله اصرار هر دو نامزد بر زیر سوال بردن ساختار انتخاباتی و تاکیدشان بر احتمال وقوع تقلب، بخش دیگری از حقیقت آمریکا را بر ملا کرد که همین افزایش سطح بیاعتمادی جهانی میتواند از جمله دلایل کاهش جهانی نرخ دلار باشد.
دوم اینکه؛ آمریکا طی هفتههای اخیر گرفتار یک منازعه تمام عیار برای کسب قدرت بود که منافع جناحی را بر منافع ملی آمریکا ترجیح میداد. این تقابلها عملا آمریکا را گرفتار مشکلات جدیدی علاوه بر ناکارآمدی سیستم در موضوع سلامت، معیشت و تبعیض نژادی کرد که نمود بیرونی آن نیز با سرکوبگری و نزاعهای خیابانی همراه شد. این جنگ قدرت هم میتواند دلیل دیگری برای کاهش ارزش دلار باشد.
این روند و افول قیمت دلار در بازارهای جهانی بیانگر یک نکته اساسی است و آن اینکه ادعای اقتصاد برتر بودن آمریکا بیشتر جنبه تبلیغاتی داشته و ایالات متحده دیگر آن کشور با ثبات اقتصادی نیست که در بدترین شرایط هم بتواند جایگاه خود را در اقتصاد جهان حفظ کند.
در اصل سقوط ارزی کنونی آمریکا برگرفته از ضعف اقتصادی این کشور است. این حقیقت و ضعف اقتصادی آمریکا زمانی آشکارتر می شود که «اوبرایان» مشاور امنیت ملی کاخ سفید رسما اذعان میکند که واشنگتن هر تحریمی بوده علیه ایران اعمال کرده و دیگر ابزاری برای افزایش تحریمها ندارد.
سوم اینکه؛ ریزش بهای دلار را میتوان در دیدگاه جهانی نسبت به آن جستجو کرد. سالها است که بسیاری از کشورها به دنبال رها کردن اقتصاد خود از بند دلار هستند و سعی دارند با ارزهای ملی و یا جایگزین، مبادلات تجاری با دیگران را اجرایی کنند.
شرایط نابسامان داخلی آمریکا و دوری آن از بازارهای اقتصاد جهانی تقویت کننده فرصت کشورها برای شکستن انحصار اقتصادی دلار است که نتیجه آن را در کاهش برابری دلار در برابر ارزهای دیگر میتوان مشاهده کرد، رخدادی که سندی دیگر بر عدم تاثیر انتخاب بایدن بر کاهش نرخ دلار است.
در خصوص چرایی کاهش ارزش دلار در بازار ایران نیز علاوه بر تاثیرات مولفههای جهانی که ذکر شد، برخی مولفههای داخلی نیز میتواند مورد توجه قرار گیرد.
سفر مسئولان اقتصادی جمهوری اسلامی به عراق و آزاد شدن بخشی از پولهای بلوکه شده ایران، در کنار اجرای سیاستهای منسجم و متمرکز و کارکردهای نظارتی در مدت اخیر را میتوان از جمله مولفههای تاثیرگذار بر نرخ ارز بر شمرد.
در همین حال هماهنگیها و ارتباط بیشتر میان دستگاههای اجرایی از وزارت صمت و جهاد کشاورزی گرفته تا هماهنگی میان گمرک و بانک مرکزی در کنار سوق دادن اقتصاد کشور به سمت ثبات، زمینهساز برخی کاهش قیمتها در بازار و از جمله نرخ ارز شده است.
از سویی؛ نتایج ملموس اقدامات هفتههای اخیر در بازار، بیانگر آن است که استمرار این هماهنگیها و اتخاذ تدابیر هوشمندانهتر، میتواند در روزهای آینده ثبات بیشتری را در بازار رقم بزند.
این روند گویای این واقعیت است که بسیاری از مشکلات کشور نه برگرفته از تحریم که ناشی از سوء مدیریت و عدم هماهنگی دستگاههای اجرایی است و راهکار حل بسیاری از آنها نیز انسجام و مدیریت هماهنگ و فراگیر است.
بر این اساس؛ میتوان اینگونه جمعبندی کرد که کاهش نرخ دلار در مقیاس جهانی بیش از حضور بایدن متاثر از آگاهی جهانی نسبت به ضعف اقتصادی این کشور است که طی چند روز بحران داخلی، زمینه ساز افت برابری آن در قیاس با سایر ارزها شده است.
در مورد ایران نیز گرچه بخشی از این افت قیمت به دلیل ذهنیت غلط توهمی نسبت به مناسبات سیاسی آینده با بایدن است که متاسفانه برخی در داخل بدان دامن میزنند اما کاملا پیداست که هماهنگی میان دستگاههای اجرایی، توجه و اتکاء به ظرفیتهای داخلی و برنامهریزی دقیق و هوشمندانه مهمترین عاملی است که میتواند با تقویت پول ملی، ارزش آن را در برابر ارزهای خارجی به ویژه دلار حفظ کند.
نورنیوز