نورنیوز ـ گروه بین الملل: «جواد عبدالوهاب»، تحلیلگر سیاسی و معارض بحرینی مقیم لندن در تشریح وقایع اخیر منطقه و اقدام کشورهای امارات و بحرین به عادیسازی روابط با اسرائیل و امضای توافق سازش در واشنگتن گفت: در حقیقت عادیسازی روابط نوعی نیاز آمریکایی- صهیونیستی است، چرا که «دونالد ترامپ»، رئیسجمهوری آمریکا به دلیل اتخاذ سیاستهای شکستخورده در تنگنای شدیدی قرار دارد که اخیرا محبوبیت وی را کاهش داده است.
عبدالوهاب تاکید کرد که افول اقتصادی، افزایش نرخ بیکاری و عدم کنترل بیماری همهگیر کرونا همگی عواملی هستند که کفه را به نفع «جو بایدن» رقیب دموکرات انتخاباتی وی سنگینتر کرده است.
وی افزود: این موضوع درباره «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر رژیم صهیونیستی نیز صدق میکند. وی به اتهام فساد مالی تحت پیگرد دادگاههای صهیونیستی است و افکار عمومی صهیونیستها علیه اوست و ساکنان سرزمینهای اشغالی خواستار برکناری وی هستند.
این تحلیلگر بحرینی گفت: بنابراین باید گفت که هر دو (ترامپ و نتانیاهو) به یک دستاورد نیاز دارند، حتی اگر در سطح سیاست خارجی باشد؛ هر چند که خود میدانند مردم آمریکا معمولاً به اداهای سیاسی خارجی اهمیت نمیدهند و توجه خود را به پروندههای داخلی معطوف میکنند.
ترامپ پس از کاهش محبوبیت، گمشده خود را در رژیمهای مزدور منطقه خلیجفارس یافت
وی افزود: بنابراین ترامپ به دلیل احساس کاهش محبوبیت، خیلی زود کارت عادیسازی روابط را سوزاند و گمشده خود را در رژیمهای مزدور منطقه خلیجفارس یافت که فقط از طریق اجرای اوامر دیکتهشده کارکرد مییابند، در غیر این صورت امارات و بحرین هیچ گاه کشورهایی نبودهاند که با دشمن صهیونیست مبارزه کرده باشند که حال بخواهند توافقنامه صلح با آن را امضا کنند.
عبدالوهاب افزود: درباره بحرین باید بگویم که اقدام انجامشده برای این رژیم هیچ ارزش سیاسی ندارد، زیرا این اقدام نه وزنه سیاسی تأثیرگذار و نه وزنه اقتصادی کارآمدی برای آن دارد، بنابراین گامی که منامه برداشت، صرفا برای تقویت حرکت امارات و مقدمهای بود برای اینکه عربستان سعودی با قطار عادیسازی همراه شود.
آوردن دشمن صهیونیست به منطقه باعث بیثباتی منطقه و جهان خواهد شد
وی درباره پیامدهای عادیسازی برای منطقه و به ویژه مسأله فلسطین گفت: معتقدم که آوردن دشمن صهیونیست به منطقه باعث نوعی بیثباتی خواهد شد که کل جهان را تحت تأثیر قرار خواهد داد. به ویژه اینکه اصطلاح «عادیسازی» به معنای واقعی کلمه عادیسازی نیست، بلکه پروژهای بزرگ برای ایجاد یک ائتلاف سیاسی، نظامی و امنیتی با هدف مقابله با ایران، محاصره محور مقاومت و منزوی کردن ملت فلسطین است و این همان چیزی است که محور مقاومت نمیتواند بپذیرد. چنانکه شاهد لحن شدید در اظهارات رهبران مقاومت و مقامهای ایرانی به دنبال روند به اصطلاح عادیسازی بودهایم.
این تحلیگر بحرینی در ادامه افزود: اطمینان دارم که منطقه از لحظه اعلام عادیسازی روابط امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی با ثبات خداحافظی کرد، زیرا صهیونیستها برای برقراری صلح و رفاه چنانچه سازشکاران ادعا میکنند، به این منطقه نیامدهاند، بلکه با هدف تاسیس پایگاههای نظامی برای ایجاد مراکز امنیتی و اطلاعاتی بهمنظور جاسوسی از محور مقاومت و تسلط بر جزایر یمن که امکان سیطره بر تنگه «باب المندب» را برای آنها فراهم میکند، در منطقه حضور پیدا کردهاند که البته محور مقاومت اجازه تحقق چنین رؤیایی را نخواهد داد.
وی افزود: در سطح فلسطین نیز باید بگویم که فلسطینیان مواضع خود را در مخالفت با این اقدام اعلام کردند، زیرا آنها پیشاپیش میدانستند که این کشورها مدتهاست علیه آنها توطئه میکنند. امروز، فلسطینیها خود را از محدودیتهایی که این رژیم ها بر آنها تحمیل کردهاند، چه در سطح جهادی و چه در سطح سیاسی، رها کردهاند.
عبدالوهاب گفت: در گذشته، فلسطینیها در وضعیت دوگانهای زندگی کرده و بین محور مقاومت و محور دیگری که با آنها روابط خوبی داشتند، در چرخش بودند. امروز آنها خود را از این دوگانگی نجات دادهاند و همه چیز روشن شده است و بنابراین میتوانند بدون فشار مزدوران استکبار تصمیم بگیرند و با مقاومت توان خنثی کردن این توطئه را دارند، چرا که بدون موافقت و امضای فلسطینیها این طرح هرگز به اهداف خود که پایان دادن به مسأله فلسطین است، نخواهد رسید.
حکام بحرین محکوم به اجرای تصمیمهایی هستند که در مطبخ ریاض گرفته میشود
وی درباره نقش کشورهای حوزه خلیجفارس به ویژه عربستان و امارات در تصمیم بحرین به عادیسازی روابط با اسرائیل گفت: معروف است که بحرین از زمان حمله نیروهای سعودی به این کشور در هفدهم مارس ۲۰۱۱، استقلال خود را در اتخاذ هر تصمیمی از دست داده است. بنابراین تصمیمها از مطبخ سعودی در ریاض گرفته میشود و حاکمان بحرین باید آنها را اجرا کنند. همچنین حکام بحرین بدون توجه به چراغ سبز عربستان سعودی به تصمیمی مانند عادیسازی روابط با دشمن صهیونیستی نمیتوانند حتی فکر کنند چه رسد که آن را عملی کنند.
این تحلیلگر بحرینی گفت: ترامپ در نمایشی که سهشنبه گذشته برگزار کرد، به دو کشور احتیاج داشت و به دنبال اظهارات ترامپ درباره عادیسازی روابط بحرین و اسرائیل، نتانیاهو اعلام کرد که رئیسجمهور آمریکا با پادشاه بحرین تماس گرفته و به وی دستور داده که این اقدام را اعلام و با امارات در یک مراسم واحد توافق سازش را امضا کند.
ترامپ با راه انداختن نمایش در کاخ سفید به دنبال بزرگنمایی دستاورد خود بود
وی گفت: کل موضوع نشاندهنده نیاز آمریکاست و به همین دلیل ترامپ در روز نمایش گفت: در طول یک ربع قرن فقط دو کشور بودند که با (اسرائیل) پیمان سازش امضا کردند و اکنون ما امضای دو کشور دیگر را در یک روز جشن میگیریم. پس باید گفت که ترامپ برای گفتن این اظهارات به دو کشور نیاز داشت و چنین به مردم آمریکا وانمود کرد که توانسته ظرف یک روز کاری را انجام دهد که دیگران در طولانیمدت از انجام آن عاجز بودهاند.
عبدالوهاب در پاسخ به این پرسش که آیا ادعاهای کشورهای سازشگر مبنی بر پایبندی به آرمان فلسطین و حقوق ملت فلسطین صحت دارد، گفت: اگر این ادعا واقعیت داشت، آنها با ملت فلسطین دشمنی نکرده و با صهیونیستها دوست نمیشدند. عملیات به اصطلاح عادیسازی با حملات شدید رسانهای علیه مردم فلسطین همراه بود و گستاخی آنها به حدی رسید که رسانههای دولتی و مگسهای الکترونیکی را برای اتهامافکنی علیه مردم فلسطین اجیر کنند.
وی گفت: این اتفاق نه تنها در داخل کشورهای سازشگر افتاد بلکه «محمد بن زاید»، ولیعهد ابوظبی برخی کشورها را تهدید کرد که در صورت انتقاد از اقدام عادیسازی، تدابیری علیه آنها صورت میگیرد. به عنوان مثال، وی «عبدالله دوم»، پادشاه اردن را را تهدید کرد که ۲۵۰ هزار اردنی مقیم امارات را به اجبار بازخواهد گرداند.
تحلیلگر بحرینی افزود: در حقیقت «انور سادات»، رئیس جمهوری پیشین مصر و «ملک حسین»، پادشاه اردن از آنها شریفتر بودند. حداقل سادات و ملک حسین به رسانهها و نهادهای مدنی در هر دو کشور اجازه تعامل با مردم فلسطین و کمک به آنها در مبارزه برای باز پس گرفتن حقوق غصبشده خود را دادند چنانکه رسانههای دو کشور همچنان خواستار حقوق مردم فلسطین هستند و دولت هر دو کشور به این رسانهها در زمینه مسأله فلسطین حملهور نشدهاند.
وی تاکید کرد: آنچه سهشنبه گذشته اتفاق افتاد، ایجاد یک پیمان سیاسی، نظامی و امنیتی برای مقابله با اسلامگرایی ، محاصره محور مقاومت و منزوی کردن مردم فلسطین از مجاورت محور مقاومت بود. ائتلافی که تاسیسکنندگان آن برای شکستن توازن بازدارندگی محور مقاومت شرطبندی کرده و به رژیم صهیونیستی مشروعیت حضور نظامی، امنیتی و اطلاعاتی در نزدیکی راس هرم محور یعنی ایران را میبخشد، اما تاریخ و تجربه چهار دهه گذشته تأکید میکند که این شرطبندی شکست خواهد خورد.
پروژه عادیسازی از درون با عوامل شکست روبهرو است
عبدالوهاب گفت: طنز عجیب این است که رئیس بزرگترین کشور جهان که با شعار بازگرداندن عظمت آمریکا روی کار آمد و بسیاری از کشورهای جهان را تهدید کرد و از اکثر سازمانهای دولتی خارج شد، امروز برای نجات خود از شکست در انتخابات به بحرینی پناه برده که نه بهای سیاسی و نه وزنه اقتصادی دارد.
وی تاکید کرد که پروژه عادیسازی از درون خود با عوامل شکست مواجه است. رهبر آن، ترامپ، در محاصره بحرانها قرار دارد و محبوبیت او در داخل کشور رو به کاهش است. شریک او نتانیاهو نیز به اتهام فساد توسط دادگاههای صهیونیستی تحت تعقیب قرار دارد و صهیونیستها در سرزمینهای اشغالی برای برکناری وی تظاهرات میکنند.
تحلیلگر بحرینی خاطر نشان کرد: سرنوشت این پروژه بهتر از سریالهای قبلی و شکستخورده خود از جنگ عراق علیه ایران گرفته تا حمله به افغانستان و عراق، جنگ جولای علیه حزبالله و جنگ جهانی علیه سوریه و ایجاد داعش نخواهد بود، همه این موارد، پروژههای شکستخورده از محور مقاومت است که این بار نیز محکوم به شکست است.
ایلنا