نورنیوزـ گروه جامعه: سلام!
حالِ همه ما خوب است و تو باور کن!
نان و آبمان میرسد، جای گرم و نرمِ خوابمان هم مهیّاست،
مهمانی میدهیم و مهمانی هم میرویم، حالمان خوب است، هر روز چیزهای تازهتری به بازار میآید که برای رسیدن بهشان حتی شده بی حد و مرز هم تلاش میکنیم، چون تلاش کردن چیز خوبی است حتی اگر لحظات خوبِ زندگیمان متلاشیِ این تلاشها بشود، حتی اگر زندگیمان وسطِ بازار وتجارت و کارمان گم بشود!
حالِ همه ما خوب است و تو باور کن!
قرنهاست که این دنیایِ وحشتزده بی تو، خوابگاهِ آسوده خاطریهایمان شده و خیالمان هم نیست که تو را گم کردهایم!
حالِ همه ما خوب است! روزهایمان دارد بی تو هم شب میشود!
گم نکردهایم تو را!، که خدا بهتر میداند اگر آدم گم کردهای داشته باشد، چونان زار و پریشان میشود که عسل در کامش زهر میآید و خنکی به جانش آتشی سوزان است و هر دَمش بیقرارتر از بازدمش میشود! به تغافل زدهایم وجودِ بیوجودمان را!
حالِ همهی ما خوب است و تو باور کن!
در این روزگارِ سراسیمه دهشتناک، راضی شدهایم به فانوسی که تنها پیشِ پایِ خودِ حقیرمان را نشانمان بدهد؛ نوری که جهانمان را روشن کند، میخواهیم چه کنیم؟! چشممان را میزند و کورمان میکند این همه نور که بخواهد از پسِ این تاریکیِ عظیمِ دلَمه بسته سر برآرد!
جانا! کجا میخواهی تشریف بیاوری؟! زهی خیال باطل که سرهایی آمادهی فدا شدن به قدمهایت باشند!
حالِ همهی ما خوب است و راضی و قانعیم به همین تهمانده تفاله خوشیهایی که روزگار بر ما تف کرده است! بارانِ بیکرانت را میخواهیم چه کنیم!؟ مباد که صابونهایمان را آب با خود ببرد!؟
دلبرا! زیاده عرضی نیست، خود به خوبی واقف و ناظری که حالمان بی تو هم، چنان خوب است که اصلا انگار نیازی به آمدن و دیدنت نداریم! همین که از پسِ پشتِ ابرها گاهی سری به ما بزنی خشنودیم!
خواستم بگویم حالا که این همه در کنج عزلت و خلوت تنها ماندهای، کمی بیشتر صبر کن ما بعد از هزار و اندی سال هنوز هم که هنوز است عُرضهمان نرسیده تدارکِ در خوری مناسب آمدنت برپا کنیم!! آخر میدانی چیست؟ وقتِ این کارهای پیش پا افتاده را نداریم!
به هر حال هر وقت دوست داشتی تشریف بیاور؛ ما که خوشحال میشویم!
حالِ همه ما خوب است و تو باور کن!
امضاء
ارادتمند.
آنکس که تو را میخواهد و انگار نمیخواهد!
زهراکامگار
نورنیوز