به گزارش نورنیوز، گروه سیاسی: «عبدالله شهبازی» مورخ و پژوهشگر تاریخ معاصر در مطلبی در کانال تلگرامی خود با اشاره به نقشه شوم «بالکانیزاسیون خاورمیانه» از سوی محور غربی ـ صهیونیستی، به بررسی نقش فعال ایران در مقاومت در برابر این طرح پرداخته است.
شهبازی در این یادداشت به این نکته اشاره می کند که هژمونی دولت های غربی در خاورمیانه پایان یافته و فعلا حوادثی چون حمله نظامی آمریکا به کشورهای منطقه رخ نخواهد داد، اما این بدان معنا نیست که کانون های دسیسه گر مالی ـ سیاسی دست از ادامه فعالیت خود بکشند.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
سیزده سال پیش در فضای مجازی (آن زمان در فیسبوک) فعال بودم و وقایع را دنبال میکردم. فضای منطقه بسیار زشت و نومید کننده بود. آنچه پیشبینی میشد تحولات عظیم بود برای تکه تکه کردن منطقه که ایران نیز جان سالم بدر نمیبرد. قطعاً ایران در مرکز این آشوب بود. چنین نیز شد. بسیار سنگین شروع شد با جنگ داخلی سوریه. از مارس ???? یعنی از اسفند ????.
همه میدانند که فقط و فقط ایران بود که ایستادگی کرد و مانع از سقوط بشار اسد شد و به این ترتیب مانع از تجزیه سوریه شد. اگر سوریه سقوط میکرد پشت سرش عراق بود و بعد ایران. کسی نمیتوانست مانع از سقوط این آوار سنگین در منطقه شود.
زمانی که مقاومت ایران نتیجه داد، پس از خنثی شدن طرح حمله مشترک قدرتهای غربی به سوریه در سپتامبر ????، از سپتامبر 201? روسیه نیز فعال وارد عرصه شد. یعنی ایران بود که این سنگر را حفظ کرد و سپس روسیه حمایت کرد. اینطور نبود که حفظ تمامیت ارضی سوریه و دولت اسد کار روسیه باشد و ایران به تبعیت از روسیه وارد گود شود. برعکس بود.
در سالهای ????- ???? فضای داخل ایران به شدت دو قطبی بود به دلیل وقایع سال ????. به این دلیل گروه کثیری از چهرههای سیاسی داخلی با مداخله ایران در سوریه مخالفت شدید کردند. در فیسبوک فضای سنگینی بود. من از نقش منطقهای ایران دفاع میکردم و هجمهها را میدیدم.
آن زمان معلوم نبود که پایان کار این پیروزی شگفت و نتایج بزرگ و غیرقابل تصور باشد. یعنی دستاورد این مقاومت تحولی باشد که اسمش را گذاشتم پایان هژمونی قدرتهای غربی و ظهور خاورمیانه نوین که به کلی متفاوت است با خاورمیانهای که در طول یک قرن گذشته، از پایان جنگ جهانی اول، شاهدش بودیم.
اضافه کنم که پایان هژمونی دولتهای غربی در خاورمیانه بدان معنا نیست که کانونهای دسیسهگر مالی- سیاسی از این پس در خاورمیانه ایفای نقش نخواهند کرد. حتماً خواهند کرد ولی دیگر، حداقل تا آینده نزدیک و قابل پیشبینی، به نظر میرسد که حوادثی مانند حمله نظامی رسمی آمریکا و متحدانش به افغانستان یا عراق رخ نخواهد داد. فعلاً اینطور به نظر میرسد.
این دستاورد بزرگی است برای ایران و کل منطقه که میتواند آینده روشنی را برای ایران ترسیم کند. دستیابی فرهنگی، اقتصادی و سیاسی به منطقه وسیعی تا کناره مدیترانه.
در یادداشت اخیرم این مسئله را مطرح کردم. این منطقهای است که میتواند سرنوشت ایران و ایرانیان را عوض کند و تأثیرات بزرگ بر جای بگذارد. منظورم فضای گستردهای است برای جولان فرهنگی و اقتصادی. شوخی نیست این منطقه یعنی از تهران تا لاذقیه و بیروت.
این دستاورد منطقهای، اگر اتفاق بدی نیفتد و امنیت در آن برقرار شود، میتواند تمام مصایب و فشارهایی را که از نظر اقتصادی از آن رنج میبریم جبران کند و شکوفایی بزرگی در پی داشته باشد اگر قدردان آن باشیم و از این فرصت بهره ببریم.
در اینجا خوشبینیام را بیان میکنم درباره جایگاهی که تعامل فرهنگی و اقتصادی با حوزه مدیترانه میتواند برای ما داشته باشد. امید که چنین شود.
آنچه ایران به آن دست یافت فقط ناشی از ما نبود. عواملی غیرقابل محاسبه هم در کار بود. به تعبیری، ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کار بودند. تحولات داخلی آمریکا کار ما نبود یا تحولات داخلی بریتانیا و فرانسه و اروپای غربی.
بسیاری از مسائل خارج از اراده و حتی تصور ما بود و نوعی تقدیر و مشیت در کار بود تا به اینجا برسیم. اسمش را هر چه میخواهیم بگذاریم: خواست خداوند یا تصادف تاریخی یا هر چیز دیگر.