او در پیاده روی اربعین پیروزی عدالت و صلح را با جانفشانی مرد بزرگی به نام امام حسین (ع) توصیف کرد و «ذبیح الفرات» را که در انجیل ذکر شده، همان امام حسین (علیه السلام) معرفی کرد. اسقف مالخاز در این سفر دیدارهای متعددی نیز با تولیت آستان قدس حسینی و دیگر مسئولان داشت و از حضور او در این پیادهروی نیز مستند «نماد وحدت» تولید شد.
راه و مسیر امام حسین (ع) شکست ندارد
اسقف گرجستانی برای رونمایی از این مستند در ایران حضور پیدا کرد و در مدت حضور خود علاوه بر رونمایی از مستند «نماد وحدت» و حضور در نشست تخصصی امام حسین (ع) در اندیشه مسیحیت، با آیتالله جاودان و حجتالاسلام پناهیان دیدار کرد. آیتالله جاودان در دیدار خود با این اسقف با تاکید بر اهمیت حرکت او در مسیر امام حسین (ع) تاکید کرد: همه بزرگان عالم به امام حسین (ع) متوسل بودند و هستند. شما در چنین مسیری قدم گذاشتهاید. راه و مسیر امام حسین (ع) شکست ندارد. حتی در ایران هم در سالهای مختلف کسانی تلاش کردند این مسیر را متوقف کنند، ولی موفق نشدند. امیدوارم در این مسیر افراد بسیاری را با خود همراه کنید.
مالخاز سونگو لاشویلی، اسقف اعظم کلیسای باپتیست انجیلی گرجستان در مدت سه روزه حضور خود در ایران ساعاتی را نیز مهمان خبرگزاری فارس شد و درباره مشترکات دین مسیحیت و اسلام و آنچه از واقعه عاشورا و پیاده روی اربعین برداشته کرده است برای ما گفت که در ادامه میخوانید:
چه اشتراکات و شباهتهایی بین دین مبین اسلام و مسیحیت وجود دارد؟
وجوه اشتراکی بسیاری بین اسلام و مسیحیت وجود دارد که زمان بسیاری میخواهد که آنها را شرح و توصیف کنیم و ما باید تنها روی مهمترین مباحث تمرکز کنیم. اول از همه موضوع این است که در درجه اول ما همه انسان هستیم. مسئله دیگر این است که از سوی دیگر، باور اعتقادی و میراث معنوی همه ما به حضرت ابراهیم (ع) برمیگردد. ما به خدای واحد معتقدیم و این مبنای همه چیز است. ما همه در مورد پیامبرانی چون حضرت آدم (ع)، حضرت عیسی (ع)، حضرت موسی (ع) و دیگر پیامبران با هم اشتراک داریم، در حال حاضر فکر می کنم که زمان آن رسیده است تا به این نتیجه برسیم که باید با هم متحد شویم چرا که در گذشته از هم جدا بودیم اما اکنون باید در کنار هم باشیم. بسیاری از کلیشهها، پیشداوریها و حتی ترسها میان ما وجود داشته است اما اکنون بهخاطر صلاح انسانها، نیازمند رفع این ترسها که شامل مسیحیتهراسی و اسلامهراسی یا همان کریستوفوبیا و اسلاموفوبیا هستیم، تا بتوانیم کنار یکدیگر متحد باشیم.
دو دلیل امام علی (ع) برای وحدت میان انسانهای با ایمان
باید از ترسها خلاص شویم ترسها را کنار گذاشته و همدیگر را به عنوان اعضای یک خانواده به رسمیت بشناسیم. حضرت علی (ع) میفرماید: ما میتوانیم براساس دو مبنا، دوستی و مودّت داشته باشیم اول اینکه ما از جنبه خلقت زیرا همه دوست و برادر و خواهر هستیم و دوم اینکه از این جنبه که همه یکتاپرست هستیم ، مشابه یکدیگر هستیم و میتوانیم متحد باشیم.
براساس تجربه شخصی خودم میتوانم بگویم که نه تنها کنکاش و مطالعه تئوریها و نظریهها در مورد اسلام بلکه برخورد شخصی من با برادران و خواهران مسلمان باعث غنای معنوی من شدهاست.از این رو من معتقدم ما میتوانیم باعث غنای زندگی همدیگر شویم.
نحوه آشنایی شما با امام حسین (ع) چگونه بود؟
من از دانشگاه دولتی تفلیس گرجستان در رشته تاریخ فارغالتحصیل شدم. از اینجا بود که مطالعات در مورد اسلام را به صورت جدی آغاز کردم و تحقیقاتم را در زمینه پیشرفت رسوم اولیه اسلام ادامه دادم که منجر به آشنایی من با امام حسین علیه السلام شد. اما دانش عقیدتی من از اسلام و امام حسین علیه السلام با دوستی من با مسلمانان شیعه گرجستان برایم به وجود آمد.
در واقع تعلق خاطر و عشق من به امام علی (ع) و امام حسین (ع) تصورات من را شکل داد. بعد با برخی دوستان در ایران آشنا شدم. لذا سفری در راستای جستجو و کشف راه و روش زندگی امام حسین (ع) داشتم و اطلاعاتی را به دست آوردم.
امام حسین (ع) مصداق قتیل الفرات مطرح شده در انجیل است
وقتی صحبت از امام حسین (ع) میشود، باید بگوییم که مسیحیت و یهودیت اشاره ای به وی داشتهاند. در انجیل داستان شهیدی وجود دارد که در کنار رود فرات شهید میشود. در این کتاب مقدس اسمی از این شهید نیامده ولی اندیشمندان زیادی هستند که امام حسین (ع) را مصداق این شهید میدانند زیرا طبق نص انجیل، او به صورت ناعادلانه و غیر منصفانهای در کنار فرات به شهادت میرسد. امام حسین (ع) هم قربانی بیعدالتی است. با وجود اینکه نام امام حسین (ع) در انجیل به صراحت نیامده، میتوان گفت که حداقل یکی از مصادیق (قتیل الفرات) کشته فرات، همان امام حسین (ع) است زیرا ایشان نیز در اوج مظلومیت و در کنار شط فرات به همراه یاران و خانواده خود به شهادت رسیدند.
آیا آشنایی کامل شما با امام حسین (ع) در پیادهروی اربعین بود یا قبل از آن با این امام آشنا شده بودید؟
قبل از این سفر دانش من تنها دانش و شناختی معنوی بود، اما پیادهروی اربعین تجربهای است که نباید با این مقایسه شود. قبلا هم کربلا رفته بودم اما نه برای اربعین و پیادهروی. تجربه اربعین و پیادهروی کاملاً متفاوت بود و فهم و درک من در اربعین زنده شد که این فهم معنوی با شرکت در پیاده روی اربعین تجلی یافت. شرکت در اربعین به من کمک کرد تا بفهمم ما مسیحیان و شیعیان و در مجموع مسلمان چقدر از نظر معنوی به هم نزدیک هستیم. زیرا من احساس میکنم اربعین با سنتهای مسیحیت شباهت دارد و ما در مسیحیت در روز جمعه قبل از عید پاک به صلیب کشیدن حضرت مسیح را داریم و از این رو پیوندها، ارتباطات و شباهتهای معنوی بین این دو را دریافتم.
وهب حلقه ارتباطی بین اسلام و مسیحیت را نمایندگی کرد
در مورد ماجرای «وهب» جوان مسیحی که در واقعه کربلا حضور دارد، برایمان صحبت کنید و اینکه شما نسبت به این رویداد چه احساس و تعریفی دارید؟
کشف نزدیکترین ارتباطات مابین اسلام شیعه و مسیحیت برای من به معنای تکریم اربعین است. برای من بسیار عنصار بسیاری در این زمینه در واقعه عاشورا و اربعین وجود دارد که یکی از آنها وجود یک عنصر مسیحی به نام «وهب» در این واقعه است که در واقع شخص «وهب» حلقه ارتباطی بین اسلام و مسیحیت را نمایندگی میکند. مشارکت این جوان در این واقعه تراژیک، باید اتفاق میافتاد تا امروز ما به هم نزدیکتر شویم و این برداشت و فهم من از این واقعه تاریخی است. پس نتیجه میگیریم شرکت «وهب» در واقعه عاشورا فرصتی فراهم کرد تا ما مسیحیان به شما مسلمانان شیعه نزدیکتر شویم.
امام حسین (ع) حتی با سر بریده خود نیز به دنبال وحدت اسلام و مسیحیت بود
نکته حائز اهمیت دیگر اینکه سر مطهر امام حسین (ع) نزد یک کشیش در یک کلیسا بوده و من این را بسیار پرمعنا یافتم و اینکه امام حتی پس از شهادتشان نیز باعث ایجاد مودّت و دوستی بین مسیحیان و مسلمانان گشتهاند. داستان «وهب» و همچنین داستان کشیش مسیحی را میتوان به عنوان مبنایی برای فهم بهتر عاشورا قلمداد کرد.
واقعهای از عاشورا که قلب یک مسیحی را هم به درد آورد!
شهادت کدام یک از یاران و افراد حاضر در واقعه عاشورا برایتان ناراحتکنندهتر بوده و در ذهنتان مانده است؟
فکر میکنم دردناکترین مورد، مربوط به شهادت طفل شش ماهه امام حسین (ع)، حضرت علی اصغر (ع) است. زیرا نوزاد نماد معصومیت مطلق و کامل است و این نشان میدهد که بیرحمی تا به چه حد زیاد بوده است و افراد قدرتمند تا چه اندازه میتوانند در مقابل ضعفا بیرحم باشند.
زمانیکه به کربلا رفتم مردی جوان دیدم که با کودکی معلول به مرقد و بارگاه امام حسین (ع) آمده بود کاملا هم معلوم بود که کودکش معلول و ناتوان است و وقتی به قسمت ورودی بارگاه آمد به علت ازدحام جمعیت راه نبود داخل شود. او بچه را با دستانش بلند کرد و رو به آسمان با خدایش برای آن بچه دعا کرد. برای من این به نوعی بیداری و حیاتی دوباره است.
آنچه که در روز عاشورا اتفاق افتاد و کودکی معصوم و آسیبپذیر در راه و رضای خداوند فدا شد، برای من نماد جهان و هستی است زیرا دنیا فانی است و باید به خدا واگذار شود و خدا از آن محافظت کرده و آن را نجات میدهد. نتیجه میگیریم این طفل کوچک، ضعیف و آسیبپذیر نمادی از تمام بشر است که ضعیف، میرا و فانی است و باید به خدا توکل کرد.
منجی آخرالزمان صلح جهانی را پدید خواهد آورد
همچنان که در اسلام حضرت حجت امام زمان (ع) منجی بشریت است در ادیان دیگر هم به منجی بشارت داده شده است. در این مورد توضیح بدهید.
برای مسیحیان، حضرت عیسی مسیح (ع) منجی است. منجی بودن ایشان دو بُعد دارد در یک بُعد ارتباط بین انسان و خدا و بُعد دیگر رابطه بین انسانها با یکدیگر است که مبتنی بر صلح، عشق، مودّت و احترام است. شاید بین اسلام و مسیحیت در جزئیات تفاوتهایی باشد لیکن در اصل یکی هستند و برای هر دو آخرالزمان و منجی فرستاده خداست لذا در مفهوم یکی هستیم. مهم این است که پایان دنیا تراژیک و ناراحتکننده نیست بلکه همه پیروزی، خرسندی، آرامش، وصال است. ما به عنوان متخصصان دین شناس و فیلسوف میتوانیم با هم گفتگو کنیم و اینجا مساله اصلی و محوری این است که زمینه را برای صلح جهانی فراهم کنیم و در این خصوص بین مسلمانان و مسیحیان هیچ تفاوتی وجود ندارد.