گاه رمضانهایی که توسط اسرائیل به خاک و خون آغشته می شود و گاه اعیاد و مراسمی که داعش و امثال داعش آن را به انفجار می کشند.
در رثای این حادثه، سروده آقای محمد کاظم کاظمی صدای رسای این مصیبت است:
ساعتی پیش دو تا کوزه لب جو پُر شد
به همان عادت هر روزه لب جو پُر شد
آن دو تا چشم، دو تا غنچه گل دید در آب
و دو لبخندِ خجالتزده لرزید در آب
ساعتی پیش دو تا کوزه لبِ جو میرفت
کوزهای اینطرف و کوزهای آنسو میرفت…
ساعتی پیش، دو تا کوزه، دو دزدیده نگاه
ساعتی بعد، چه گویم که چه میدیدم، آه!
ساعتی پیش، دو تا کوزه برابر در جوی
ساعتی بعد، دو تا غنچه ی پرپر در جوی
مرگ، پاشیده به تصویرِ دو لبخند، آری
و دو همسایه عزادار دو فرزند، آری
ساعتی پیش، دو تا کوزه، دو تا کوزهبهدوش
ساعتی بعد، دهی سوخته، شهری خاموش
همه از نیک و بد و شکر و شکایت خسته
مردم از راوی و راوی ز حکایت خسته»