به گزارش نورنیوز نشست کمیسیون مشترک برجام روز یکشنبه بار دیگر در وین برگزار شد. این نشست در سطح معاونان و مدیران سیاسی بود. زمانبندی برگزاری این نشست از آن جهت حائز اهمیت بود که پس از گام دوم ایران در کاهش تعهدات برجامی برگزار می شد. اروپاییها در گذشته برای ترساندن ایران در زمینه کاهش تعهدات در برجام، در خصوص استفاده از مکانیزم ماشه هشدار میدادند.
محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران چند هفته پیش معتقد بود که ایران با اعتراض به طرف مقابل و کاهش تعهدات، عملا اجرای بند 36 برجام را کلید زده و اروپاییها نمیتوانند از مکانیزم ماشه استفاده کنند. اما با این حال شبح و گمانه استفاده اروپا از مکانیزم ماشه برخی اذهان را به خود مشغول کرده بود؛ اقدامی که میتوانست به پایان توافق و بازگشت قطعنامهها و تحریمهای سازمان ملل علیه ایران منجر شود. اما حال هوای نشست وین در روز یکشنبه به گونهای دیگر بود. اعضای باقیمانده برجام از مکانیزم ماشه سخنی به میان نیاوردند و ظاهرا دغدغه اصلی آنها این بود که ایران گام سوم را بر ندارد.
اما پس از خروج یکجانبه آمریکا از برجام در اردیبهشت 97، اعضای باقیمانده برجام از جمله اروپاییها به صدور بیانیه در ابراز تاسف از این اقدام آمریکا پرداختند. با گذشت زمان، تحرکات اروپاییها کاهش یافت و اولویت آنها خرید زمان با مواضع سمبلیک شد. رفتار منفعلانه اروپا در جبران خسارتهای خروج آمریکا از برجام ریشه در فهم آنها داشت؛ فهمی که معتقد بود ایران تحت هر شرایطی در برجام باقی خواهد ماند و به هیچ وجه از این توافق خارج نمیشود. این گزاره با گذر زمان جا پای محکمتری را در جهان غرب باز میکرد. اروپا به عبارتی، صبر استراتژیک ایران را معادل انفعال استراتژیک تعبیر میکرد.
خیال اروپا راحت بود. چون از طرفی برجام قفل و بست خوبی را بر توانمندی هستهای ایران زده بود. از طرفی دیگر هم آمریکا با فشارهای گاه و بیگاه خود، ایران را در گوشه رینگ اقتصادی و سیاسی قرار داده بود تا موقعیتش در منطقه تضعیف شود. هر دو این نتیجه برای اروپا هم مطلوب بود. بدون این که هزینهای بپردازد، شاهد تحقق دو دستاورد مهم بود. تصور آمریکا و اروپا این بود که با حفظ برجام و بدون اینکه ما به ازایی پرداخت کنند، همچنان توانستهاند ایران را در زمینه هستهای و هم در زمینه منطقهای مهار کنند.
با پایان صبر استراتژیک ایران، پرده جدیدی گشوده شد و ایران راهبرد جدیدی را به نمایش گذاشت و نوبت به مقاومت فعال رسید. تهران اعلام کرد که بر اساس برجام چندین گام را در زمینه کاهش تعهدات هستهای برمیدارد و برای جبران کم کاری طرفهای مقابل هم فرصت میدهد. در ابتدا باور این موضوع برای اروپاییها سخت بود، چون تازه به صبر ایران عادت کرده بودند. اما با هشدار ایران چُرت آنها پرید و شروع به تهدید کردند که اگر ایران چنین کاری را انجام دهد، آنها هم علیه ایران تحریم اعمال خواهند کرد و با بکار افتادن مکانیزم ماشه، توافق در معرض فروپاشی خواهد بود.
اما این تهدیدها تردیدی را در تصمیم ایران ایجاد نکرد و تهران دو گام مهم را در زمینه کاهش تعهدات برداشت. به موازات تنش برجامی، منطقه نیز دچار نمایشی از بحران شد. به ویژه زمانی که پهپاد جاسوسی آمریکایی وارد حریم هوایی ایران شد، واشنگتن تصور نمیکرد که ایران واکنشی نشان دهد. اما با سرنگون کردن پهپاد آمریکایی معادلات و محاسبات غربی به هم ریخت. این بار رئیس جمهور آمریکا که تحت فشار افکار عمومی قرار داشت، از ترس جنگ واکنش نشان نداد و از این که ایرانیها هواپیمای با سرنشین را هدف قرار ندادند ابراز رضایت و تشکر کرد!
سرنگونی پهپاد و عدم توانمندی آمریکا به پاسخ، فضا را به نفع ایران در منطقه به طرز قابل توجهی تغییر داد و ایران را در موضع بالاتر قرار داد. این بار آمریکاییها سعی کردند از طریق انگلیس زهر اقدامات ایران را بگیرند. لندن که درگیر رقابتهای انتخاباتی بود، برای کمک به مقامات آمریکایی، یک نفتکش حامل نفت ایرانی را توقیف کرد. این موضوع باعث شد که دولت انگلیس به خاطر بازی در زمین آمریکا، مورد انتقادات تند داخلی قرار گیرد. اما دامنه این انتقادها با واکنش قاطع ایران در توقیف یک کشتی با پرچم انگلیس گستردهتر شده بود. با اقدام ایران که در راستای اجرای راهبرد مقاومت فعال جمهوری اسلامی بود قمار انگلیسیها جواب نداد و آنها را در موقعیتی قرار داد که یا باید آغازگر جنگی غیرموجه باشند یا این که تحقیر را تحمل کنند. در این بازی، اگر ایران بابت یک کشتی ضرر کرده باشد، قطعا ضرر انگلیس بیشتر است، چرا که این کشور داعیه بازیگری در سطح جهانی را دارد.
پیام راهبرد مقاومت فعالانه ایران به طور غیرمستقیم به بازیگران منطقهای از جمله برخی کشورهای عربی رسید. غرب و دوستان عربش در منطقه متوجه شدند که اگر هجمه و فشاری علیه ایران باشد، آنها نیز قسر درنخواهد رفت و باید هزینه پرداخت کنند. آمریکا در یک سال صبر استراتژیک از هیچ فشار و تحریمی علیه ایران فروگذار نبود. در کنار فشار حداکثری آمریکا، اروپا کشاندن ایران به انفعال حداکثری را در پیش گرفت.
جنگ سیاسی و اقتصادی غرب، زانو زدن ایران را در ذهن خود میپروراند. اما مقاومت فعال ایران این برنامهها را تا حد بسیار قابل توجهی مهار کرد. اروپاییها که دست روی دست گذاشته بودند ناگهان به تکاپو افتادند. علاوه بر اروپاییها، فرستادههای غیراروپایی هم به تهران آمدند تا پا در میانی کنند که تنش در منطقه کاهش یابد. غربی که به دنبال مهار ایران بود، این بار خود مهار شده است، نه ریسک یک جنگ با ایران را بر میتابد که به اقدامات تنشزا بیفزاید، و نه میتواند تحقیر انفعال و فشار افکار عمومی را تحمل کند. روند کنشها و واکنشها منجر به فرآیندی شد که غرب میانجیها منطقهای و فرامنطقهای را به تهران گسیل دارد.
اتفاقات اخیر علاوه بر تغییر موازنه و معادلات، آزمایشی برای گمانه جنگ بود. سرنگونی پهپاد آمریکایی نشان داد که آمریکا بر عکس تبلیغات وسیع خود، به شدت از گزینه جنگ نظامی میهراسد؛ به ویژه اینکه دونالد ترامپ در یک قدمی انتخابات ریاست جمهوری قرار دارد. این حادثه گزاره دومی را هم اثبات کرد، اینکه ایران از جنگ نمیهراسد.
سیاست مهار غرب علیه ایران تبدیل به بومرنگی شد که به خود آنها برگشت و بالعکس تهران را در مسیر مهار آنها قرار داد. در نهایت اوضاع به گونهای است که رهبر معظم انقلاب اعلام کرده بودند: «نه جنگ میشود و نه مذاکره میکنیم.» حادثه پهپاد بخش اول این گزاره را ثابت کرد و مواضع ایران هم بخش دوم آن را تایید کرده است.