نورنیوز-گروه حوادث: درگیری خونین چند جوان مقابل یک سوپرمارکت در محله امامزاده حسن تهران، در چشمبرهمزدنی به یک جنایت مرگبار تبدیل شد. صدای هیاهو فضای محل را پر کرده بود و لحظاتی بعد، دو جوان به نامهای نوید و هادی با ضربات چاقو زخمی و خونآلود روی زمین افتادند.
حال هادی وخیم نبود و توسط دوست نوید به بیمارستان منتقل شد، اما شدت جراحت وارده به نوید بهقدری زیاد بود که تلاش کادر درمان برای نجات جان او بینتیجه ماند و این جوان جان باخت.
به این ترتیب، دهم اردیبهشت ماه سال 1401 با اعلام مرگ نوید از سوی بیمارستان، رسیدگی به این پرونده در دستور کار تیم جنایی قرار گرفت. بازپرس ویژه قتل پایتخت به همراه کارآگاهان پلیس آگاهی تهران با حضور در سردخانه بیمارستان، بررسیهای اولیه و تحقیقات جنایی را آغاز کردند.
دیدم دوستم چاقو خورد
نخستین فردی که مورد تحقیق قرار گرفت، دوست نوید به نام هرمز بود؛ همان کسی که او را به بیمارستان رسانده بود. هرمز در تشریح ماجرا به مأموران گفت:
«روز حادثه با نوید در حال گشتوگذار در محل بودیم. او از من خواست با همدیگر مقابل خانهشان برویم چون کیفش را جا گذاشته بود و بعد به گیم نت محلهمان رفتیم. ما همیشه در آن گیمنت با هم بازی میکردیم و پاتوق ما بود اما آن روز نوید به من گفت تو به گیمنت برو و من از سوپرمارکت خرید میکنم و میآیم.
من هم وارد مغازه گیمنت شدم اما دیدم که نوید دیر کرد. از داخل مغازه به بیرون سرک کشیدم و دیدم یکی دیگر از دوستانم که بچه محله ما بود به نام آرش مقابل مغازه سوپر مارکت است و نوید هم کنار مغازه ایستاده بود. من برای آرش دست تکان دادم و همان موقع از دور دیدم که با نوید درگیر شدند. سریع خودم را به آنها رساندم و نوید را عقب کشیدم. یکی از دوستان آرش هم کنارش بود و او هم آرش را عقب برد اما نوید دست بردار نبود. تا سر کوچه بالایی او را بردم اما دوباره برگشت.
دیدم که آرش هم به سمت او میآمد و دوباره به جان هم افتادند و به همدیگر چاقو زدند. من که دیدم حال نوید وخیم شده بود سریع او را به بیمارستان منتقل کردم اما دیگر فایدهای نداشت و نوید جان باخت.»
بر اساس اطلاعات ارائهشده از سوی هرمز، ردیابی آرش در دستور کار پلیس قرار گرفت، اما بررسیها نشان داد او پس از اعلام مرگ نوید، به مکان نامعلومی گریخته است.
دوست آرش که هنگام درگیری همراه او بود نیز تحت بازجویی قرار گرفت و گفت:
«آن روز با آرش برای کاری بیرون آمده بودیم که آرش به من گفت میخواهد از سوپر مارکت خرید کند. نمیدانم چه شد که مقابل مغازه با یک غریبه دعوایش شد. من سعی میکردم آنها را از همدیگر جدا کنم اما هر دویشان به هم چاقو زدند. کتف آرش زخمی شده بود و لباسش غرق در خون بود. وقتی بالای سرش ایستاده بودم از او پرسیدم حالت خوب است؟ او گفت زخم من عمیق نیست برو ببین آن جوان چطور است. او همان موقع هم نگران کسی بود که به او چاقو زده بود اما بعد از اینکه مرگ نوید اعلام شد دیگر از آرش خبری ندارم و نمیدانم کجا رفته است.»
در ادامه، با اقدامات اطلاعاتی پلیس، مخفیگاه آرش در یکی از شهرستانهای دور از تهران شناسایی شد. مشخص شد او پس از ارتکاب جنایت به همراه همسرش به شهر آبا و اجدادی خود گریخته بود. متهم بازداشت و در همان برخورد اولیه به ارتکاب قتل اعتراف کرد.
پس از بازسازی صحنه جرم و صدور کیفرخواست، پرونده متهم که در زمان وقوع جنایت 27 سال داشت، در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران مورد رسیدگی قرار گرفت. در این مرحله، پدر و مادر نوید 25 ساله خواستار قصاص قاتل فرزندشان شدند.
آرش در دفاعیات خود در دادگاه گفت:
«فقط چند هفته تا عروسی من زمان باقی مانده بود ولی هنوز خانه پیدا نکرده بودیم... من در این درگیری فقط از خودم دفاع کردم چون مقتول بدون اینکه مجال بدهد به من ضربه میزد.»
با وجود این اظهارات، دادگاه دفاع مشروع را نپذیرفت؛ چراکه در زمان درگیری دو نفر دیگر نیز حضور داشتند و امکان پایان دادن به نزاع برای متهم وجود داشت. در نهایت حکم قصاص برای آرش صادر شد و شمارش معکوس اجرای حکم آغاز شد.
در آستانه اجرای حکم، با تلاش خانواده متهم و پرداخت وجهالمصالحه، اولیای دم از قصاص گذشت کردند. پس از این گذشت، دادگاه آرش را از بابت جنبه عمومی جرم به تحمل سه سال ونیم حبس با احتساب ایام بازداشت محکوم کرد.
به این ترتیب، حکم آزادی آرش صادر شد و او پس از گذشت این دوران، بار دیگر به زندگی عادی بازخواهد گشت.