نورنیوز-گروه بینالملل: تحلیل رفتار فرانسه و اتحادیه اروپا نشان میدهد که جنگ اوکراین تنها صحنه تقابل روسیه و غرب نیست، بلکه بستری برای بازتعریف نیازهای اقتصادی اروپا نیز محسوب میشود. از دست رفتن منابع انرژی روسیه، افزایش بودجه نظامی ناتو و هزینههای هنگفت جنگ، اروپاییها را بیش از پیش به چین وابسته کرده است. در چنین شرایطی، سفر ماکرون نه از موضع برابر، بلکه محصول اضطرار اقتصادی و بیثباتی داخلی فرانسه ارزیابی میشود. پاریس اکنون درگیر نارضایتی اجتماعی، کسری بودجه و رکود صنعتی است و چین میتواند دریچه نجاتی موقت باشد.
اما اروپا در حالی به شرق چشم دوخته که همزمان سیاست چینهراسی را نیز دنبال میکند؛ سیاستی که از نگاه راهبردی، بستری برای کنترل کشورهای مستقل و جلوگیری از نفوذ اقتصادی پکن به اروپا است. سفر فُندرلاین به چین و تأکید او بر «نقطه عطف روابط اروپا و چین» نشانگر آن است که بروکسل از ورود به مسیر وابستگی ناگزیر است، اما تلاش دارد قواعد بازی را خود تعریف کند.
مهار تعاملی چین؛ هدف پنهان پاریس
سفر ماکرون تنها بر مبادلات اقتصادی متمرکز نیست، بلکه با هدف ثانویه «فاصلهسازی» میان چین و دیگر بازیگران نظم نوین جهانی طراحی شده است. غرب به خوبی میداند که نزدیکی چین با روسیه، ایران، بریکس و شانگهای، معادله قدرت را بازتعریف کرده و یکجانبهگرایی ۷۰ ساله غرب را به چالش کشیده است. از این رو، واشنگتن و اروپا همزمان از ابزار فشار در تایوان، حضور نظامی در شرق آسیا و شبکهسازی دفاعی با ژاپن و کرهجنوبی بهره میبرند تا چین را از مسیر توازنساز خود منحرف کنند.
هدف پاریس آن است که در مقابل اعطای امتیازات اقتصادی به چین، از پکن بخواهد در روابط خود با ایران و روسیه تجدیدنظر کند؛ اما این خواسته با اصول ثابت سیاست خارجی چین همخوان نیست. تجربه شورای امنیت و شورای حکام نشان داده که چین در بزنگاههای جهانی، ترجیح میدهد در کنار شرکای راهبردی قرار گیرد نه زیر چتر تصمیمات غرب.
چین؛ بازیگری با خطوط قرمز سخت
پکن با وجود استقبال از گفتوگوهای اقتصادی، در حوزه امنیتی و راهبردی انعطافی محدود دارد. حمایت نظامی از روسیه، پیگیری توافق ۲۸ مادهای با ایران، توسعه کمربند-راه، رزمایشهای مشترک با پاکستان، لغو روادید برای اتباع چینی در روسیه و ارتقای توان پهپادی و دریایی، همگی نشانههایی از استراتژی پایدار چین برای حفظ جایگاه خود در نظم آینده است. چین بر «تمامیت ارضی» و «تعدد شرکا» تأکید دارد و از تغییر مسیر همپیمانان خود زیر فشار غرب واهمه ندارد.
از این منظر، سفر ماکرون هرچند برای فرانسه مفید است، اما توان تغییر ماهیت سیاست چین را ندارد. پکن میپذیرد که تنش با غرب را مدیریت کند، اما حاضر نیست منافع خود را قربانی بازسازی قدرت اروپا کند؛ بهویژه اروپایی که به تعبیر پکن «ماشین تأیید سیاستهای آمریکا» شده است.
چشمانداز پیشرو؛ امتیازگیری اقتصادی بیاثر بر نظم جهانی
آنچه محتمل به نظر میرسد آن است که ماکرون بتواند بخشی از امتیازات اقتصادی را کسب کند اما در اهداف ژئوپلیتیک ناکام بماند. چین امروز بر بریکس، شانگهای، فناوریهای نو، توسعه انرژی و نفوذ فرامرزی تکیه دارد و پذیرش حضور زیرساختی اروپا در تصمیمسازیهای کلان جهانی، خلاف راهبرد بلندمدت آن محسوب میشود.
بنابراین سفر پیش رو را باید «دیپلماسی دوگانه» فرانسه دانست؛ ترکیبی از نیاز و مهار. نتیجه نهایی وابسته به این است که کدامیک بر دیگری غالب شود. اگر پاریس مسیر تعامل سازنده را برگزیند، میتواند بخشی از بحرانهای داخلی را ترمیم کند. اما اگر هدف اصلی مهار چین باشد، پاریس همان راهی را خواهد رفت که آمریکا سالها پیموده و در آن ناکامیهای پیدرپی دیده است.
نورنیوز