نورنیوز-گروه اقتصادی: تحول دیجیتال با محوریت هوش مصنوعی، دیگر پدیدهای آیندهنگرانه نیست؛ واقعیتی است که اکنون در قلب نظامهای اقتصادی و سازمانی جهان جریان دارد. بر اساس دادههای منتشرشده، بیش از ۳۰۰ میلیون شغل در معرض تهدید خودکارسازی توسط هوش مصنوعی قرار گرفتهاند. این رقم، معادل جمعیت کل ایالات متحده و ژاپن است و بیانگر مقیاس عظیم تغییر در مفهوم «کار» در قرن بیستویکم است.
در میان مشاغل تهدیدشده، پشتیبانی اداری، امور حقوقی، معماری و مهندسی در صدر فهرست قرار دارند. هوش مصنوعی توانسته با یادگیری الگوریتمی، نه تنها وظایف تکراری، بلکه بخشهایی از تحلیل، طراحی و تصمیمسازی را نیز شبیهسازی کند. امروزه چتباتها، نرمافزارهای طراحی خودکار و سیستمهای تحلیل حقوقی قادرند جایگزین بخشی از نیروی انسانی شوند که زمانی تصور میشد تنها انسان قادر به انجام آنهاست. مشاغل مرتبط با بازاریابی، جامعهشناسی و خدمات اجتماعی نیز در معرض خطر فزایندهای قرار دارند. با گسترش ابزارهای تحلیل داده و الگوریتمهای پیشبینی رفتار مصرفکننده، نقش سنتی بازاریابها و پژوهشگران اجتماعی در حال دگرگونی است. هوش مصنوعی با دقت بالا میتواند روندها، نیازها و حتی احساسات مخاطب را پیشبینی کند؛ قابلیتی که به مرور مرز میان انسان و ماشین را در تصمیمگیریهای اقتصادی کمرنگتر میکند.
از سوی دیگر، حوزههایی مانند فروش، رایانه، کشاورزی و خدمات مشتریان نیز با نرخ خطر بین ۲۸ تا ۳۰ درصد مواجهاند. این بدان معناست که در دهه آینده، مشاغل تکراری و فرآیندی در این حوزهها به شدت کاهش خواهند یافت و جای خود را به سیستمهای هوشمند، رباتها و الگوریتمهای تصمیمگیر خواهند داد.
در مقابل، مشاغل فیزیکی و صنعتی مانند ساختوساز، حملونقل، معدن و کشتیسازی نسبتاً ایمنتر به نظر میرسند. درصد تهدید در این بخشها بین ۶ تا ۱۹ درصد است؛ زیرا وظایف فیزیکی، خلاقیت بدنی و قضاوت موقعیتی هنوز بهطور کامل برای ماشینها قابل بازتولید نیست. با این حال، روند ورود رباتهای صنعتی و پهپادهای کارگر نشان میدهد حتی این بخشها نیز در بلندمدت از خطر مصون نخواهند ماند.
واقعیت آن است که جهان کار بهجای حذف مطلق، به سمت بازتعریف مهارتها حرکت میکند. نیروی انسانی آینده باید ترکیبی از سواد دیجیتال، خلاقیت انسانی و توان تحلیل انتقادی را دارا باشد. آموزش مهارتهای نو، بازآفرینی ساختارهای سازمانی و ایجاد تعادل میان انسان و ماشین، سه ستون اصلی بقا در عصر هوش مصنوعی خواهند بود.
در نهایت، خطر واقعی نه در خود فناوری، بلکه در نبود راهبرد تطبیق با آن است. کشورها و سازمانهایی که برنامهای برای بازآموزی نیروها و تنظیم قوانین جدید کار ندارند، در دهه آینده با بحران بیکاری ساختاری و شکاف طبقاتی عمیق مواجه خواهند شد. آینده کار به سرعت در حال بازنویسی است و تنها جوامعی که هوش مصنوعی را به خدمت انسان درمیآورند، نه بالعکس، از طوفان پیشرو جان سالم به در خواهند برد.