نورنیوز-گروه بینالملل: پیروزی ممدانی، که پیشتر رقیبی ناشناخته بود، نمایانگر سطح وسیعی از نارضایتی در میان طبقه کارگر، مسلمانان، مهاجران و نسل جوان شهری است که احساس میکنند از اقتصاد سرمایهدارمحور آمریکا و سیاستهای نابرابریساز بیرون ماندهاند. آمارها نشان میدهد که او با شعارها و وعدههایی نظیر «مالیات بر ثروتمندان»، «مسکن ارزان» و «رفاه بیشتر» توانست بخشهای گستردهای از رایدهندگان را بسیج کند.
در همین حال، جریان انتقاد از اسلامهراسی و نژادپرستی ساختاری نیز به نفع او عمل کرد؛ ممدانی با مواجهه با حملات اسلامهراسانه در مبارزات انتخاباتی، نمادی شد از امید به تغییر برای اقلیّتهایی که احساس میکردند در نظم موجود جایی ندارند.
ترکیب این دو عامل – نارضایتی اقتصادی همراه با مطالبه هویتی – محملی فراهم آورد تا ساختار کهنه قدرت در نیویورک و فراتر از آن به طور جدی به چالش کشیده شود.
مولفه فلسطین و سیاست هویتی
یکی دیگر از متغیرهای مهم در پیروزی ممدانی، مواضع او در قبال مسئله فلسطین و جنگ غزه بود؛ او ضمن برگزاری نشستهایی با تشکلهای یهودی، اما از مواضع حمایتی خود نسبت به بحران فلسطین نیز علناً سخن گفت، امری که در بستر جریانهای دانشگاهی و اجتماعی آمریکا که گرایش بیشتری به عدالتخواهی دارند، توجه ها را برانگیخت.
بر این اساس، انتخاب ممدانی نه تنها یک انتخاب شهری بلکه سیگنالی از بازتعریف سیاست هویتی و بینالمللی در امریکا است: آمریکایی که دیگر صرفاً «امنیت داخلی» را محور نمیکند، بلکه مسائل جهانی نظیر فلسطین را نیز در محاسبات رایدهنده وارد میداند. نتیجه این شده که طرح انزوای فلسطین و تکیه صرف بر صهیونیسم در بخشهایی از امریکا با شکست مواجه شود — دستاوردی راهبردی برای جریان مقاومت و عدالتخواهی بینالمللی.
جنگ داخلی ساختاری و افول ترامپ
در سطح کلانتر، این پیروزی را نمیتوان از بستر بحران ساختار سیاسی آمریکا جدا دید؛ بحرانی که طی دوره ترامپ تشدید شد: زیر سوال بردن انتخابات، تهدید رسانهها، مجازات منتقدان، تعطیلی دولت و رشد نابرابریها.
ممدانی با شکست چهرههای سنتی و موسوم به جریانهای حاکم، نمایانگر عبور از دورهای است که ترامپ خود را «بهترین رئیسجمهور» میدانست. به عبارتی، انتخاب او نشانهای است از افول مشروعیت چهرههای مسلط، فشار ساختاری برای تغییر نسخه سیاسی آمریکا و احتمالاً تشدید جنگ قدرت داخلی و اتحاد شکستهها. این نبرد دیگر فقط علیه ترامپ نیست، بلکه علیه ساختاری است که توانایی بازتولید بحران را دارد.
زوال نقابها و چشمانداز نظم نو
نقابی که ترامپ با ادعای یهوددوستی، صلحجویی، و دفاع از سرمایهداری زد، در این انتخابات کنار رفت: او به شکل مستقیم رایدهندگان را تهدید کرد، از گارد ملی سخن گفت و سیاستهایش را متکی بر جریانهای بحرانساز بینالمللی کرد.
پیروزی ممدانی نشان داد که بخش قابل توجهی از جامعه آمریکا دیگر نه تنها به سیاست «همان قبلیها» بلکه به رویکردی مینگرد که از عدالت اقتصادی، انسجام اجتماعی و استقلال بینالمللی سخن میگوید. این روند میتواند نقطه آغاز حرکت به سوی نظم نوینی در سیاست داخلی و خارجی آمریکا باشد؛ نظمی که در آن شهروندان نه فقط مصرفکننده سیاستاند، بلکه منتخبان فعال آن خواهند بود.