نورنیوز- گروه سیاسی: بینیاز از محاسبه و فقط با خاطره جمعی ایرانیان، میتوان مدعی شد پرکاربردترین عبارت هشداردهنده در نیم قرن اخیر در میان خطیبان و تریبونداران چیزی نبود جز موقعیت یا وضعیت «حساس کنونی»! آنقدرگفته شد که مردم نیز شاکی شدند که این وضعیت حساس کنونی کی به پایان میرسد؟! حتی برخی تریبونداران دیگران را از بهکاربردن متوالی این عبارت منع میکردند و آن را خلاف آرامش جمعی و مقصودی که برای آن به کار میرود میدانستند. اما اینبار که علی لاریجانی همین عبارت را به کار برد، چنین احساسی به دست نداد! چرا؟ معتقدم اگرچه این عبارت در طول زمان لوث شد، ولی نهفقط برای کشوری مثل ما که یک انقلاب را پشت سر گذاشت و دشمنیها دید و میخواست پیشرفت کند و رقبای فراوان بر سر راه میدید، بلکه برای بسیاری از کشورهایی که در چرخه توسعه و پیشرفت افتادهاند و رقبای زیادی دارند، حرف غلطی نیست و هیچگاه نیست که وضعیت کنونیشان حساس نباشد. اگر این اصطلاح، لوث شد، به این دلیل بود که سخنرانان از قدرت تبیینی و حرف حساب و نیروی نافذ و توان اقناعگری برخوردار نبودند (هرچند بیشتر سخنرانان متکبرانه گمان میکنند برای سخنرانی آفریده شدند!) و اگر اینبار از زبان لاریجانی با موقعیت حساس کنونی روبهرو میشویم و بدون تسامح میپذیریم که چنین است، به این دلیل است که جنگ اخیر هوشیاری ما را بالا برد و فهمیدیم که موقعیت حساس کنونی تمامشدنی نیست و اگر کسی بخواهد در جهان نامطمئن و غیرقابلپیشبینی و بیرحم، رقابت کند، هر لحظه برای او «حساس کنونی» است.
دبیر شورای عالی امنیت ملی چهارشنبه در نشستی با اصحاب علوم انسانی گفته است: «برخی از زعمای سیاسی کشور هنوز حساسیت و خطیربودن موقعیت فعلی را درک نکردهاند و به راحتی با یکدیگر جدال میکنند. آنان به محض وقوع یک حادثه، بهراحتی درگیر اختلاف و جدال میشوند و فضای کشور را ملتهب میکنند. این رفتار نشان میدهد که بزرگی و اهمیت صحنه برای برخی از آنها بهدرستی فهم نشده است.» شبیه به همین سخن را قبل از لاریجانی، قالیباف گفت، ولی تا عصر جمعه ندیدم آن هجمهای که به قالیباف شد، به لاریجانی بشود. با آنکه «زعمای» موردنظر آقای لاریجانی همان افراد نامبردهشده در نطق قالیباف هستند و به اصطلاح رایج خود آقای لاریجانی «از مریخ نیامدهاند»! میتوان حدس زد که چرا؟ هجمهها معمولاً از جانب اصلاحطلبان و مواجببگیران توییتری آنان است. آقای لاریجانی را اصلاحطلبان به چشم فرصتطلبانه و منفعتجویانه خود، یک «خودی» یا با ارفاق کمتر، «ذخیره برای روز مبادا» مینگرند، پس هشدار او را به زعمای اصلاحطلب نادیده میگیرند. اگرچه حرف، حرف درستی است و اگر کسی به منافع ملی بیندیشد نباید آن را با متر و میزان سود و ضرر جناحی بسنجد. حتی اگر منظور لاریجانی زعمای دو طرف باشند هم نباید طرف قوی ماجراهای اخیر را نادیده گرفت.
دبیر شورای عالی امنیت ملی گفته است «البته وجود اختلاف نظر در کشور طبیعی است، اما وقتی در شرایطی قرار داریم که نوعی جنگ، آن هم جنگی مهم، در جریان است و همه قدرتهای غربی نیز در برابر ما همپیمان شدهاند، باید از بسیاری از مسائل گذشت و آنها را به زمان دیگری موکول کرد. خداوند گذشت را برای چنین روزهایی قرار داده است».
مسئله «گذشت» مسئلهای در فلسفه اخلاق است که فعلاً در میان زعمای سیاسی ما بسیار کمرنگ شده است و توصیهبردار نیست. البته برخی درباره خود آقای لاریجانی معتقدند از هوش اجتماعی خوبی برخوردار است، وگرنه بعد از ردصلاحیتها که گویا منصفانه و درست هم نبوده است، باید اکنون تبدیل میشد به یک زعیم سیاسی مستحق توصیه این و آن، ولی با درک بهتر از سیاست، به جایی رسید که اکنون در یک جایگاه حساس، دیگران را به رعایت اخلاق و فهم سیاست و درک اوضاع حساس راهنمایی میکند.
حرف قالیباف و لاریجانی نفع ملی دربر دارد؛ هر دو به یک چیز اشاره کردند. نباید مقابل این حرف درست ایستاد یا تشدید درگیری سیاسی کرد. اتحاد و اتفاق ملت البته فراتر از دعوای سیاسی دو جریان یا دو شخص است، اما بیتأثیر مطلق از آن هم نیست. پس زعمای بدون درک سیاسی یا حتی کسانی که با درک سیاسی اختلافافکنی میکنند، باید به همان مقدار که در اتحاد ملت رخنه میکنند جوابگو باشند. چه کسی باید آنان را جوابگو کند؟ بهنظرم نظام سیاسی ما در اینباره ضعیف است و تاکنون قواعدی که بتواند رئیسانجمهور و شخصیتهای سیاسی سابق را تفهیم کند که آنان پس از قدرت یک شهروند عادی هستند، ساخته و پرداخته نشده است.
جوان