نورنیوز-گروه بین الملل: لغو دیدار ترامپ و پوتین، تداوم و تشدید بنبست در پرونده اوکراین، فارغ از هر نوع معامله پشتپرده یا امتیازدهی احتمالی، پیام مثبتی برای خاورمیانه ندارد. امروز پروندهها، مسائل و موضوعات منطقهای و بینالمللی بیشتر از هر زمانی با هم تداخل و پیوند دارند. به همان اندازه که پیشرفت و توافق در پرونده اکراین میان آمریکا و روسیه میتواند موجب گشایشی در بنبست مذاکرات ایران و امریکا شود، عکس آن هم صادق است.
دستکم با پیشرفت در مذاکرات مربوط به جنگ اکراین، این مساله برای مدتی به مشغله اصلی ترامپ با هدف رسیدن به توافقی با روسیه تبدیل میشد که خود انگیزهای جدی به او میداد تا مانع ماجراجوییهای جدید اسرائیل و نتانیاهو در خاورمیانه شود؛ و لو برای مدتی ترمز او را بکشد تا تمرکز دولت آمریکا بر حل و فصل جنگ اکراین و ثبت «این افتخار» به نام ترامپ متشتت نشود.
اما حالا با تداوم انسداد در مساله اکراین و همزمان با آن، بنبست در دیپلماسی میان آمریکا و ایران میتوان انتظار داشت که منطقه خاورمیانه دستخوش تحولات جدیدی شود.
واقعیت هم این است که آنچه باعث تداوم تنش و درگیری در منطقه میشود، وجود ابهام، تعلیق و فیصله نیافتن هیچ یک از موضوعات و پروندههاست؛ از غزه و لبنان گرفته تا ایران و یمن.
حزبالله آسیب جدی دیده و تضعیف شده است و حماس هم همینطور؛ اما نه حزبالله تمام شده و نه دولت لبنان قادر به خلع سلاح آن بوده و در حال بازسازی توان نظامی خود است. حماس نیز علی رغم یک جنگ تمام عیار و ویرانگر دو ساله هنوز پابرجاست و تحولات اخیر غزه نشان میدهد که نه تنها در بعد تشکیلاتی و سازمانی، بلکه در سطح حکمرانی نیز هنوز حضور دارد.
درباره ایران هم وضعیت در حالتی مبهم و معلق قرار دارد؛ با وجود جنگ 12 روزه و حمله به تاسیسات هستهای، اما نه برنامه هستهای ایران از بین رفته و به احتمال زیاد نه فعالیتهای هستهای متوقف شده و در کل، پرونده هستهای در حالت ابهام قرار گرفته است.
در این باره هم رئیس جمهور آمریکا اخیرا مدعی شد که «گزارشی به دستم رسید که ایران در صدد ساخت سلاح هسته ای است؛ اما من میدانم که ایران فعلا توانایی این کار را ندارد.»
این ادعای ترامپ چندان مورد توجه قرار نگرفت و صرفا شق دوم آن برجسته شد؛ اما منشا این گزارشها چه اسرائیل باشد چه نهادهای اطلاعاتی آمریکا ممکن است میتواند در آینده بهانه و مبنای تصمیمگیری تازه ترامپ قرار گیرد.
در مورد یمن نیز وضع همینطور است و هر چند با توقف جنگ غزه حملات موشکی انصار الله متوقف شده و آرامش به این جبهه بازگشته است، اما بعید است که اسرائیل، آمریکا، امارات و عربستان به این راحتی با توسعه توان موشکی صنعا کنار بیایند.
در کل میتوان گفت که اسرائیل با وجود کسب دستاوردهایی در منطقه، اما در سطح راهبردی هنوز نتوانسته است به پیروزی فیصلهگر و تعیینکننده دست پیدا کند و با بقای حماس و حزبالله و خلع سلاح نشدن آنها، دستکم از نظر استراتژیستهای اسرائیلی، ظرفیت تکرار هفتم اکتبر در آینده در حوزه پیرامونی آن وجود دارد.
از این رو، از نگاه اسرائیل کار تمام نشده است و اینجا صرفا مساله آینده سیاسی نتانیاهو هم مطرح نیست. بلکه پای آینده و بقای خود اسرائیل در میان است و اساسا از حمله هفتم اکتبر 2023 کلا نگاه اسرائیل نسبت به امنیت، بقا و تهدید تغییر ریشهای کرده است.
این وضعیتهای معلق و بنبستها در سایه انسداد مسیر دیپلماسی میان تهران و واشنگتن شانس درگیری مجدد نظامی با ایران و لبنان را افزایش میدهد و بعید است که اسرائیل اوضاع را در این سطح به حال خود رها کند؛ به خصوص که سیر تحولات جهانی علیه آن و دوره پساترامپ میتواند آزادی عمل تلآویو را در آینده محدود کرده و به مانعی جدی در برابر هرگونه اقدام نظامی بدل شود.
فعلا با آتشبس در غزه، حملات اسرائیل به لبنان سیری تصاعدی پیدا کرده و هر لحظه ممکن است که جنگ تمام عیاری در این جبهه رخ دهد. در کنار آن هم جنگ با ایران را نیز نباید تمام شده فرض کرد و یا احتمال وقوع دوباره آن را بعید دانست، بلکه هر لحظه امکان از سرگیری آن وجود دارد. خلاصه این که خاورمیانه در نگاه راهبردی و کلان فعلا در حالت انتظار و ابهام است و سه سال بسیار سخت و دشوار دیگر پیش روی خود دارد.
کارشناس روابط بین الملل
کانال تلگرامی گل عنبری