نورنیوز- گروه فرهنگی: در روزگاری که جهان درگیر منازعات هویتی و دینی است، هر نماد کوچک از همزیستی میتواند پژواکی از معنای بزرگ انسانیت باشد. احداث، نامگذاری و تجهیز یکی از ایستگاههای متروی تهران به نام «مریم مقدس (س)»، آنهم درست روبهروی کلیسای تاریخی سرکیس در خیابان کریمخان، صرفاً اقدامی عمرانی نیست؛ بلکه نشانهای است از یک بینش ریشهدار فرهنگی که سابقهاش به عمیقترین لایههای تمدن ایرانی میرسد: باور به امکان زیستنِ مسالمتآمیز در کنار هم، در سایه احترام به تفاوتها و تقدیس مشترک انسان و معنویت.
مدارای دینی، سنت ثابت در تاریخ ایران
ایران از دیرباز، سرزمین تلاقی آیینها و ادیان بوده است. در گستره فلاتی که زرتشت پیام خود را از آن آغاز کرد، یهودیان پناه یافتند، مسیحیان ارمنی و آشوری کلیساهای خود را بنا کردند، و مسلمانان در کنار آنان اذان گفتند. تاریخ ایران، از قدیمترین دورانها تاکنون، بارها نشان داده است که این سرزمین نهتنها میدان تقابل و تخاصم ادیان و باورها نبوده، بلکه به عنوان بستری امن برای گفتگو و همزیستی به شمار میآمده است.
کتیبه کوروش بزرگ، که آزادی پرستش را برای همه مردمان امپراتوری خود تضمین کرد، نخستین اعلامیه دینیِ مدارا در تاریخ بشر دانسته شده است. وجود مقابر و زیارتگاهها و مکانهای مذهبی ادیان مختلف در جایجای ایران، روحیه مدارای دینی ایرانیان را ثابت میکند. در اصفهان عصر صفوی، محلهٔ جلفا مأمن مسیحیان ارمنی بود؛ همانجا که ناقوس کلیسا در کنار بانگ اذان به صدا درمیآمد. در تهران معاصر نیز خیابان سیتیر، با مسجد، کنیسه، کلیسا و آتشکدهای که در چند دهمتری هم فعالیت دارند، به تندیس زندهای از این سنت دیرینه بدل شده است.
در این چشمانداز تاریخی، ایستگاه متروی «مریم مقدس» معنایی فراتر از یک نام دارد. این ایستگاه، با طراحیای برگرفته از زیباییشناسی معماری کلیسایی و الهام از نمادهای مسیحی، نوعی «گفتوگوی بصری میان ادیان» را رقم میزند؛ جایی که شهر، با زبان نور و فضا، به احترام متقابل سخن میگوید.
در قلب شهری که میلیونها انسان هر روز در آن در رفتوآمدند، چنین نمادی یادآور این حقیقت است که ایمان، اگر به درستی فهم شود، نه دیوار، بلکه پل میسازد. همانگونه که مریم مقدس در همه ادیان ابراهیمی نماد طهارت، تسلیم و رحمت است، این ایستگاه نیز میتواند نشانهای از پاکی و آشتی در کالبد شهری باشد که نیازمند نفسِ تازهای از آرامش و تسامح است.
تاریخ ایران را میتوان تاریخ «پذیرش و پالایش» نامید. ایرانیان در طول قرون، هرگز نگرشی انحصارطلبانه به موضوع ایمان و معنویت نداشتهاند و ضمن التزام اکید به مبانی تفکر اسلامی، به سایر سنتهای دینی و معنوی نیز احترام گذاشتهاند. در نگاه ایرانی، دین نه مرز، بلکه محور معنا بوده است. همین روحیه بود که در دوران اسلامی، به شکوفایی فلسفه، عرفان و شعر انجامید.
این روحیه، امروز در شکل مدرن خود در معماری شهری و سیاست فرهنگی بازتاب یافته است. نامگذاری ایستگاه مریم مقدس نه صرفاً برای تسهیل دسترسی به کلیسایی تاریخی، بلکه برای تأکید بر این پیام است که هویت ایرانی، در ذات خود چندصدایی و چندآیینی است.
معنا در دل شهر
شهرها تنها از بتون و آهن ساخته نمیشوند؛ بلکه از نشانهها، خاطرهها و باورهای مشترک بنا میگیرند. در تهرانِ امروز، که گاه زیر فشار شتاب و اضطراب مدرنیت، معناهای عمیق انسانی رنگ میبازد، ایستگاه مریم مقدس میتواند مکانی برای مکث باشد؛ برای اندیشیدن به اینکه در پسِ هر نام، تاریخی از احترام و همدلی نهفته است.
از منظر جامعهشناسی شهری، چنین پروژههایی کارکردی دوگانه دارند: هم بر حافظه تاریخی ملت تأکید میکنند، و هم نوعی دیپلماسی فرهنگی را در برابر نگاه بیرونی به ایران فعال میسازند. در زمانی که رسانههای جهانی اغلب تصویری تکبعدی و سیاستزده از ایران ارائه میکنند، نشانههایی چون این ایستگاه میتوانند روایت دیگری را مطرح کنند؛ روایتی از فرهنگی که در عمق خود به صلح باور دارد.
با این همه، این اقدام فرهنگی در عین زیبایی، مسئولیتی نیز به همراه دارد: باید میان «تجلیل از تقدس» و «عمومیت فضا» توازن برقرار شود. فضای شهری متعلق به همه است؛ و طراحی آن، اگر بخواهد دینی باشد، باید در خدمت احساس مشترک انسانیت قرار گیرد، نه در حصار نمادگرایی یکجانبه. اگر اجرای این پروژه با درایت و ظرافت همراه شود، ایستگاه مریم مقدس میتواند نمونهای موفق از معماری گفتوگویی باشد؛ اما اگر به ظاهر نمادها بسنده شود، خطر آن هست که معنا در تزئینات گم گردد.

ایرانِ چندصدایی؛ الگویی برای جهانِ متکثر
ایران امروز میتواند از دل این تجربهها، الگوی تازهای برای جهان چندفرهنگی معاصر ارائه دهد. جهانی که از افراط مذهبی و شکافهای فرهنگی رنج میبرد، بیش از هر زمان به الگویی از همزیستی نیاز دارد. و چه جایی شایستهتر از ایران – سرزمینی که همواره خانهٔ زرتشتی، یهودی، مسیحی، مسلمان و ... بوده است – برای ارائه این پیام که ایمان و تسامح میتوانند در کنار هم زیست کنند.
در حقیقت، نام «مریم مقدس» بر یک ایستگاه مترو، نامگذاری بر روح مشترک انسانی است. مریم در نگاه ایرانی، چهرهای است که در آن رحمت و ایمان تلاقی میکنند. ایستگاهی که به نام اوست، ایستگاهی است که از زمین عبور میکند، اما به آسمان اشاره دارد. ایستگاه مریم مقدس تنها بخشی از شبکه متروی تهران نیست؛ بخشی از شبکه معنوی ایران است. این اقدام یادآور میشود که مدرنیته ایرانی، اگر بخواهد ریشهدار بماند، باید از سنت مدارا و احترام تغذیه کند.
در روزگاری که جهان درگیر جداییهاست، شاید باید بار دیگر از تهرانِ پر ازدحام بیاموزیم: در سرزمین ما، مریم مقدس میتواند در کنار مسجد و آتشکده و کنیسه، صاحب خانهای باشد. زیستن در کنار هم، نه رؤیایی دور، بلکه میراثی است که باید دوباره آن را کشف کرد.