نورنیوز- گروه اجتماعی: هفته ملی کودک(15 تا 21 مهر) و روز جهانی کودک (8 اکتبر=16 مهر) فرصتی است تا به یکی از مهمترین مسائل اجتماعی توجه کنیم: نقش دوران کودکی در فرآیند توسعه. هرچند بسیاری عقیده دارند که لوکوموتیو توسعه در هر کشوری با نیروی نسل جوان به حرکت درمیآید و شتاب میگیرد اما بسیاری از اهل فکر بر این باورند که ریشه و پایه توسعه، دوران کودکی است. رشد و شکوفایی هر فرد، و به تبع آن جامعه، به تربیت و آموزش صحیح در دوران کودکی بستگی دارد. این دوره، که به گفته روانشناسان و جامعهشناسان، سرنوشتسازترین سالهای زندگی انسان است، به شدت بر شکلگیری شخصیت، توانمندیها، مهارتهای اجتماعی و نهایتاً مسیرهای توسعه اقتصادی و اجتماعی در آینده تاثیر میگذارد. در این راستا، برای درک علت عدم توسعه پایدار در کشورها، باید نگاه عمیقتری به دوران کودکی و نحوهی تربیت نسلهای آینده داشته باشیم.
توسعه بر شانههای کودکی
اگر بخواهیم پاسخ دقیقی به این سوال بدهیم که چرا ایرانیان نتوانستهاند به توسعه پایدار دست یابند، باید به جملهای از دکتر رنانی توجه کنیم: «ما جامعهای بیکودکی هستیم». او در تحلیل خود از وضعیت اجتماعی ایران بیان میکند که جامعه ایرانی از همان ابتدای تولد، بدون گذر از مراحل طبیعی کودکی، به سرعت وارد دوران بزرگسالی میشود. این فرآیند رشد غیرطبیعی، بدون توجه به نیازهای اساسی دوران کودکی، باعث شده است که بسیاری از توانمندیها و ظرفیتهای فردی و اجتماعی در ایران به درستی پرورش نیابند. در واقع، این وضعیت نه تنها در سطح فردی، بلکه در تمامی ساختارهای اجتماعی و حتی نظام سیاسی نیز مشهود است.
با این تحلیل، یکی از دلایلی که توسعه در ایران با روندی کند مواجه است، نبود برنامهریزی دقیق برای دوران کودکی است. در حالی که بسیاری از برنامههای توسعهای ایران در بخشهای زیرساختی نظیر سدسازی، حمل و نقل و انرژی پیشرفتهایی را به همراه داشتهاند، هیچ استراتژی مشخصی برای پرورش کودکان و سرمایهگذاری در مراحل ابتدایی رشد آنها وجود ندارد. این در حالی است که بیش از ۸۰ درصد ظرفیتهای فردی یک کودک در دوران قبل از دبستان شکل میگیرد و این تنها از طریق هدایت صحیح در خانوادهها، مهدکودکها و مدارس امکانپذیر است.
متاسفانه در ایران، این فرآیند به صورت تصادفی و بدون برنامهریزی صحیح انجام میشود. در حالی که بیشتر توجهات و منابع آموزشی به دوران پس از ۷ سالگی و آموزشهای پایه اختصاص مییابد، بسیاری از پژوهشگران بر این باورند که زمان طلایی تربیت در دوران پیش از دبستان است. چنانچه تعریف جهانی از دوران کودکی را بپذیریم و بازه سنی این دوران را تا 18 سالگی بدانیم، تمام دوره تحصیل در مدارس، جزو سالهای کودکی به حساب میآید. بر این اساس، خلأ مورد نظر در نظام آموزشی کشور نیز قابل مشاهده است. بنابراین، هیچ برنامهریزی جدی برای تربیت کودکانی با ویژگیهای اجتماعی و اخلاقی مناسب در نظام آموزشی ایران وجود ندارد. این کمبود برنامهریزیها نه تنها بر تربیت فردی تاثیر میگذارد، بلکه در سطح کلان، بر عدم توسعهی اجتماعی و اقتصادی تاثیرگذار است.
برای رسیدن به توسعه پایدار و واقعی، باید توجه بیشتری به دوران کودکی داشته باشیم. توسعه در واقع به معنای ایجاد تغییرات کیفی در ساختارهای اجتماعی و فرهنگی است. در جوامع توسعهیافته، ویژگیهایی همچون «احترام به قانون»، «صبر اجتماعی»، «توانایی همکاری جمعی» و «مدارا» از کودکی شکل میگیرند و به همین دلیل است که جوامع توسعهیافته از تنشها و بحرانهای اجتماعی کمتری رنج میبرند.
در ایران، اما این ویژگیها به درستی در دوران کودکی نهادینه نمیشوند و به همین دلیل، جامعه به شدت در برابر نقد، تغییر و تحول مقاوم است. آموزش در دوران کودکی میتواند به تربیت انسانهایی با مهارتهای اجتماعی و اخلاقی مؤثر منجر شود. اگر ما توانمندیهای فرهنگی و اجتماعی را از همان ابتدا در کودکان ایجاد کنیم، آنگاه در بزرگسالی شاهد یک جامعه پویا و توسعهیافته خواهیم بود.
جای خالی سرمایهگذاری بر مادران
یکی از مؤلفههای مهم در فرآیند توسعه، توجه به نقش مادران است. به گفتهی بسیاری از روانشناسان، مادران از مهمترین عوامل شکلدهنده به شخصیت و توانمندیهای کودک در دوران ابتدایی زندگی هستند. با این حال، در ایران توجه کافی به آموزش و توانمندسازی مادران وجود ندارد. مادران به عنوان نخستین آموزگاران و پرورشدهندگان کودکان، میتوانند نقش برجستهای در تربیت نسلی توسعهیافته ایفا کنند. متاسفانه در کشور ما، اکثر برنامههای آموزشی و توانمندسازی تنها در سطح دانشگاهها و آموزش عالی قرار دارند و کمترین توجه به آموزشهای پایه در خانوادهها معطوف شده است.
درواقع، سیاستگذاران ایرانی بیشتر بر آموزش عالی و حضور زنان در دانشگاهها تاکید داشتهاند تا بر توانمندسازی آنها برای تربیت کودکانی با ویژگیهای مطلوب اجتماعی و اخلاقی. در این راستا، لازم است که به سرمایهگذاری بر مادران توجه ویژهای داشته باشیم و آنها را در فرآیند تربیت نسلهای آینده مشارکت دهیم. اگر مادران به درستی آموزش ببینند و از مهارتهای لازم برای تربیت کودکان توانمند برخوردار شوند، میتوانند نسلهایی را پرورش دهند که به راحتی به فرآیند توسعه کمک کنند.
اگر به دنبال رسیدن به توسعه واقعی هستیم، باید توجه ویژهای به دوران کودکی و نیز کارویژهی مادران در تربیت کودکان داشته باشیم. در غیر این صورت، جامعه ایران همچنان در چرخشهای بیپایانِ رشد و پیشرفت ناتمام باقی خواهد ماند. دولتها، نهادهای مدنی، و حتی خود مردم باید به این واقعیت برسند که «کودکی به مثابه توسعه است». در این مسیر، تمام نهادهای اجتماعی باید با همکاری و همافزایی، برای تربیت نسلی توانمند و متعهد به توسعه اقدام کنند.
این سرمایهگذاری باید نه تنها در مدارس، بلکه در خانوادهها و بهویژه در مادران صورت گیرد. فقط در این صورت است که میتوانیم به توسعهای پایدار دست یابیم که از آن نه تنها رفاه، بلکه رضایت اجتماعی و فرهنگی را نیز به همراه داشته باشد.