نور نیوز-گروه سیاسی: سردار سرتیپ پاسدار دکتر یعقوب زهدی از فرماندهان برجسته و نامآشنای هشت سال دفاع مقدس است؛ رزمآوری که در کنار شهیدان والامقام حسن طهرانیمقدم و حسن شفیعزاده، از پایهگذاران توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به شمار میرود. او طی سالها حضور در ردههای عالی فرماندهی سپاه و نیروهای مسلح، منشأ خدمات ارزشمند و اثرگذاریهای ماندگار در عرصههای نظامی و دفاعی بوده است.
امروز، پس از گذر از میدانهای سخت نبرد و مسئولیتهای خطیر فرماندهی، سردار زهدی همچنان در سنگر علم و اندیشه حضور دارد و با تدریس در مراکز آموزش عالی نیروهای مسلح، دانش و تجربیات گرانسنگ خود را به نسل تازهای از فرماندهان و دانشجویان جوان منتقل میکند؛ نسلی که میراثدار فرهنگ مقاومت و ادامهدهنده مسیر ایثار است.
به مناسبت چهلوپنجمین سالگرد حماسه جاودان دفاع مقدس، نورنیوز در گفتوگویی اختصاصی با این فرمانده پرآوازه به بازخوانی روایتهای ناگفته جنگ، چرایی آغاز آن و درسهای ماندگار مقاومت مردمی پرداخته است؛ گفتوگویی که میتواند هم مرور تاریخی باشد و هم راهنمای امروز در برابر تهدیدات نوین.
چرا جنگ تحمیل شد؟ جنگی ناخواسته یا انتخابی آگاهانه؟
سردار؛از فرصتی که در اختیار ما گذاشتید سپاسگزارم و به عنوان اولین سئوال در شرایطی که در چهل و پنجمین سالگرد دفاع مقدس دوباره با تجاوز دشمن خارجی مقاومتی جانانه از سوی مردم ایران در برابر دشمن رقم خورده،بعضیها همچنان میگویند ایران در سال ۵۹ میتوانست جلوی آغاز جنگ ۸ ساله را بگیرد. چرا باید هزینهای به این سنگینی به کشور تحمیل می شد؟ آیا واقعا این جنگ نتیجه تصمیمات اشتباه ما بود؟
به نام خدا و گرامی داشت یاد شهیدان انقلاب اسلامی و دفاع مقدس ۸ ساله و ۱۲ روزه.
جنگ ۸ ساله هزینهای بود که ما در قبال انقلاب اسلامی و استقلال خواهی پرداختیم، زیرا نظام دو قطبی حاکم بر جهان در آن زمان وجود قطب سومی را در یکی از مهمترین مناطق ژئوپلتیکی و ژئواستراتژیکی جهان (هارتلند) برنمیتابید.
آمریکا همه راهها را برای تسلط مجدد بر ایران آزمود؛ امید بستن به لیبرالها و دلباختگان غرب، نفوذ در ارتش، تحریک گسلهای قومی و مذهبی، تهدید و تطمیع و تحریم. وقتی هیچکدام نتیجه نداد، راهبرد اقدام نظامی از طریق یک نیروی نیابتی را انتخاب کرد. صدام، هم انگیزه و آمادگی کامل نظامی داشت و هم مورد حمایت همه جانبه بود: اختلافات ژئوپلتیکی با ایران بر سر اروندرود و خلیج فارس هم انگیزه صدام برای حمله با ایران را مضاعف می کرد، علاوه بر این از انقلاب اسلامی هم احساس خطر وجودی میکرد و به دنبال رهبری جهان عرب هم بود.
از دید آمریکا، حمله نظامی به ایران دو حالت داشت که هر دو به نفعش بود: یا ایران برای دفاع ناچار به سمت آمریکا میرفت (مثل ماجرای مکفارلین) یا در صورت امتناع، در مدار تضعیف قرار می گرفت و زمینه سلطه مجدد آمریکا فراهم می شد. اما حضرت امام (ره) راه سوم را برگزید: مقاومت با تکیه بر مردم. در واقع همان منطقی که انقلاب را پیروز کرد، در دفاع مقدس هم ایران را به پیروزی رساند.
پیروزی واقعی یا فقط نجات از سقوط؟
خیلیها هنوز در مورد اینکه ما واقعا در جنگ ۸ ساله پیروز شدیم قانع نشدهاند؛ میگویند ایران در جنگ پیروز نشد، بلکه فقط از سقوط نجات پیدا کرد. آیا واقعاً ما پیروز بودیم یا صرفاً شکست نخوردیم؟
در سطح عملیاتی و تاکتیکی، هر دو طرف جنگ پیروزیها و شکستهایی داشتند؛ اما نتیجه نهایی در سطح راهبردی تعیین میشود.
پیروز واقعی طرفی است که به اهداف سیاسی برسد، چون اهداف نظامی باید در خدمت اهداف سیاسی باشد.
اهداف صدام و آمریکا براندازی نظام جمهوری اسلامی، تجزیه ایران، جدا کردن بخشی از خاک کشور و جلوگیری از گسترش انقلاب اسلامی بود. حتی یکی از این اهداف هم محقق نشد، بر این اساس به طور قطع صدام پیروز جنگ نبوده است. برعکس، نظام جمهوری اسلامی مستحکمتر شد، تمامیت ارضی حفظ و انقلاب اسلامی سرعت بیشتری در منطقه و جهان گرفت.
جنگ ۱۲ روزه؛ تکرار الگویی آشنا یا مقایسهای اغراقآمیز؟
چه شباهتهایی میان دفاع ۱۲ روزه اخیر با دفاع مقدس هشتساله وجود دارد. برخی قیاس بین این دو رخداد را اشتباه میدانند و معتقدند؛ نمیشود جنگی چندروزه را با یک جنگ تمامعیار هشتساله مقایسه کرد
از دید راهبردی، هر دو جنگ الگوی مشابهی داشتند. در هر دو، هدف آمریکا تسلط بر ایران بود و ابزارش استفاده از نیروی نیابتی؛ در جنگ هشتساله صدام و در جنگ ۱۲ روزه رژیم صهیونیستی.
اشتباه محاسباتی مشترک دشمنان این بود که تصور کردند مردم ایران به دلیل مشکلات و نارضایتیها پشت نظام را خالی میکنند و استراتژی مقاومت مردمی شکست میخورد. اما این اتفاق نیفتاد.
نکته مهم دیگر قدرت تجهیزات و تسلیحات بومی ایران بود که نماد آن در جنگ ۱۲ روزه سلاحهای موشکی و پهپادی ایران بود که در سالهای اخیر به دست آمده است. دشمن از آن آگاه بود، اما نسبت به سه چیز تردید داشت: اراده ایران برای استفاده از آن، میزان کارایی واقعی آن، و اعتماد بیش از حد به سپر دفاعی اسرائیل. در جنگ ۱۲ روزه هر سه فرضیه دشمن باطل شد.
هم مردم یکپارچه ایستادند و هم موشکهای ایران توانستند سپر دفاعی اسرائیل را در هم بشکنند و به زیرساختهای حیاتی تلآویو و حیفا آسیب جدی وارد کنند. ناتوانی رژیم موجب ورود مستقیم آمریکا شد، اما ایران با تدبیر رهبری هم به آمریکا پاسخ داد و هم فشار بر اسرائیل را ادامه داد تا جایی که دشمن ناچار به درخواست توقف درگیری شد.
بازدارندگی یا توهم آرامش؟
شما میگویید بازدارندگی ایران مؤثر بوده، اما آیا واقعاً میتوان مطمئن بود که جنگ دوباره برنمیگردد؟ مگر دشمن از ناکامیهای قبلی درس نمیگیرد و راهبرد جدیدی طراحی نمیکند؟
به نظر من در کوتاهمدت، دستکم سه ماه آینده، بازدارندگی ایران مؤثر بوده و احتمال آغاز جنگ به صورت قبلی کم است.
مدل قبلی اسرائیل این بود که با ترور مسئولیت و فرماندهان نظامی، مردم را به شورش وادار کند. اما با شکست آن طرح، در جنگ آینده استراتژی خود را به تحریک اعتراضات و اغتشاشات داخلی مشروط کرده است. علاوه بر این، رژیم صهیونیستی به خاطر مشکلات امنیتی در داخل و محیط پیرامونی خود و همچنین درگیری در غزه توان آغاز جنگ دیگری که ابعاد راهبردی دارد را در کوتاه مدت ندارد.
با این حال، برای تداوم بازدارندگی و دور کردن سایه جنگ در بلندمدت، باید تصمیمات حکمرانی جدی گرفت. تقویت روند تاب آوری ومشارکت اجتماعی و توسعه و ارتقاء انسجام ملی و همچمین تداوم بازسازی وافزایش بنیه دفاعی کشور که با جدیت در حال پیگیری است از جمله اقدامات مهمی است که باید مورد اهتمام باشد