نورنیوز-گروه بینالملل: اجلاسهای عمومی سازمان ملل معمولاً صحنهای برای بیان دغدغههای جهانی است؛ از صلح و عدالت گرفته تا تغییرات اقلیمی. اما سخنرانی ترامپ بیش از هر خطمشی سیاسی، نمایشی از فروپاشی هنجارهای گفتگو بود. او به جای استدلال و اقناع، از زبان تحقیر و استهزا بهره گرفت؛ از حمله به رهبران سابق آمریکا تا کوچکشماری اروپا و بیاعتنایی به توافقهای زیستمحیطی. این رویکرد، پیامدهای قابل توجهی برای تصویر سیاست خارجی ایالات متحده دارد و نشان میدهد که حتی یکی از بازیگران اصلی نظام بینالملل میتواند دیپلماسی را به عرصه نمایش و خودستایی تبدیل کند.
مهاجران؛ سپر بلای عوامگرایی ترامپی
ترامپ بخش عمدهای از حمله خود را متوجه مهاجران و پناهجویان کرد. او نه تنها سیاستهای حمایتی سازمان ملل را زیر سؤال برد بلکه آنان را تهدیدی برای امنیت داخلی معرفی کرد. این در حالی است که تاریخ ایالات متحده بر مهاجرت بنا شده است. نگاه ترامپ نه ناظر بر واقعیتهای انسانی بلکه برای بسیج پایگاه اجتماعی از طریق ایجاد ترس از «دیگری». اما ایراد چنین سخنانی در صحن سازمان ملل، نادیده گرفتن نقش انسانی نهادی است که برای حمایت از آوارگان جنگ جهانی دوم بنیان گذاشته شد.
ایران و خاورمیانه در قاب وارونه
در بخش مربوط به ایران، ترامپ بار دیگر به سیاست وارونگی متوسل شد. او ادعا کرد که تهران پیشنهاد همکاری را با تهدید پاسخ داده، در حالی که خروج یکجانبه واشنگتن از برجام و کارزار فشار حداکثری شواهدی کاملاً متضاد ارائه میدهد. همچنین، نام بردن از جنگ اسرائیل با ایران در فهرست «جنگهای پایان یافته»، بیشتر یک نمایش رسانهای بود تا بازتاب واقعیت میدانی. او از گروگانها سخن گفت اما کشتار هزاران غیرنظامی در غزه را نادیده گرفت. این گزینش هدفمند در روایت، ابزار توجیه سیاستی است که همواره حق حیات فلسطینیان را نادیده گرفته است.
از عوامزدگی تا عادیسازی ابتذال
تحلیلگران ممکن است سخنرانی ترامپ را مصداق پوپولیسم بدانند، اما واقعیت فراتر است: فروپاشی معیارهای اخلاقی در سیاست. پوپولیسم دستکم بر بسیج افکار عمومی تکیه دارد، اما در گفتار ترامپ حتی این عنصر هم رنگ باخته بود. او سیاست را به سطح یک نمایش تجاری فروکاست؛ جایی که حتی بازسازی ساختمان سازمان ملل را فرصتی ازدسترفته برای معاملات ملکی خود دانست. این روند، نه تنها برای ایالات متحده بلکه برای نظم بینالملل خطری جدی است. زیرا وقتی کشوری بانفوذ در معادلات بینالمللی دیپلماسی را به مضحکه بدل میکند و عادی سازی ابتذال را در دستور کار دارد، پیام آشکاری به دیگر بازیگران صادر میشود: قواعد قابل نقضاند و تحقیر میتواند جایگزین استدلال شود. نتیجه چنین رویکردی، فرسایش مشروعیت نهادهای بینالمللی و گسترش بیاعتمادی میان ملتها خواهد بود.