نورنیوز- گروه اجتماعی: در روزها و هفتههایی که نگاه افکار عمومی ایران و جهان بر مذاکرات هستهای و تحولات پرتنش دیپلماسی متمرکز است، چالشی جدی در حال تکمیل است که به هیچ وجه بنیانبراندازتر از تحریمهای خارجی نیست: چالش خشکسالی در آغاز سال آبی جدید. شاید تحولات سیاسی، حتی در مهمترین سطح خود، سرنوشت کوتاهمدت کشور را رقم بزنند، اما آنچه آینده میانمدت و بلندمدت ایران را تعیین میکند، میزان دسترسی به منابع آبی است.
بیتردید آب، مهمترین زیرساخت زندگی جمعی و ملی است. اگر آب نباشد، نه کشاورزی میماند و نه صنعتی. بدون آب، شهرها به سکونتگاههای بحرانزده بدل میشوند و میلیونها نفر مجبور به مهاجرت داخلی خواهند شد. بحران آب صرفاً یک چالش زیستمحیطی نیست، بلکه بهطور مستقیم با امنیت غذایی، سلامت عمومی، عدالت اجتماعی و حتی امنیت ملی پیوند خورده است. این همان «بحران خاموش» است که سالها کارشناسان درباره آن هشدار دادهاند، اما امروز با آمارهای تکاندهنده سدها، دیگر نشانههایش بهوضوح آشکار شده است.
آنچه این وضعیت را وخیمتر میکند، ترکیب مرگبار «کاهش طبیعی بارشها و خشکسالیهای متوالی» با «سوءمدیریت و مصرف بیرویه» است. در حالی که بسیاری از کشورها در مواجهه با کمبود منابع طبیعی به سمت اصلاح الگوهای مصرف و سرمایهگذاری در فناوریهای نوین رفتهاند، ما هنوز گرفتار کشت محصولات آببر در مناطق خشک، برداشت بیضابطه از سفرههای زیرزمینی و طرحهای انتقال آب مقطعی و پرهزینه هستیم. نتیجه آنکه کشور امروز در نقطهای ایستاده که هرگونه تعلل در اصلاح مسیر میتواند به فروپاشی زیستبومها و شکلگیری بحرانهای اجتماعی گسترده منجر شود.
تهران، بهعنوان بزرگترین و پرجمعیتترین کلانشهر کشور، اکنون نماد آشکار این بحران است. پایتختی با بیش از ده میلیون جمعیت دائم و میلیونها جمعیت شناور، به شکل خطرناکی به سمت کمبود آب شرب حرکت میکند. اما باید دانست که بحران تهران صرفاً یک هشدار محلی نیست؛ بلکه آینهای است از آنچه در مقیاسی وسیعتر سراسر ایران را تهدید میکند.
واقعیتهای آماری یک هشدار بزرگ
آخرین گزارشها نشان میدهد که حجم کل آب ذخیرهشده در سدهای کشور ۱۸.۸۳ میلیارد متر مکعب است؛ رقمی که نسبت به سال گذشته ۲۵ درصد کاهش دارد. ورودی آب به سدها نیز با ۴۲ درصد افت نسبت به سال قبل، به ۲۴.۶ میلیارد متر مکعب رسیده است. پرشدگی کل سدهای ایران اکنون تنها ۳۶ درصد است؛ رقمی که بهروشنی میگوید کشور در مسیر «ورشکستگی آبی» قرار گرفته است.
اگرچه این بحران ملی است، اما پایتخت بیش از هر نقطه دیگری در معرض خطر قرار دارد. تهران با جمعیتی بیش از ۱۰ میلیون نفر، وابسته به چند سد کلیدی است که امروز حال و روزی بحرانی دارند: سد امیرکبیر، تنها ۳۰ میلیون متر مکعب آب دارد، با ۱۷ درصد پرشدگی؛ که کاهش ۷۳ درصدی نسبت به سال گذشته دارد. سد لار با ۲۴ میلیون متر مکعب، ۳ درصد پرشدگی؛ و کاهش ۴۳ درصدی نسبت به پارسال. سد طالقان، ۱۷۵ میلیون متر مکعب، ۴۲ درصد پرشدگی؛ کاهش ۳۴ درصدی. و سامانه لتیان–ماملو با ۴۱ میلیون متر مکعب، ۴۸ درصد کاهش نسبت به سال گذشته دارد.
این ارقام یعنی تهران، بهعنوان مرکز سیاسی و اقتصادی کشور، با خطر کمبود جدی آب شرب مواجه است. پیامد چنین وضعیتی تنها محدود به نارضایتی شهروندان نیست؛ بلکه میتواند به بحرانهای اجتماعی، مهاجرت داخلی و تهدید مستقیم امنیت شهری بینجامد.
مسئولیت دوگانه؛ مردم و حاکمیت
بحران آب در ایران، صرفاً یک مسئله زیستمحیطی نیست. این بحران، اقتصاد، کشاورزی، سلامت عمومی، عدالت اجتماعی و حتی امنیت ملی را نشانه گرفته است. نابودی سفرههای زیرزمینی، فرونشست گسترده زمین، کاهش تولید غذایی و مهاجرتهای اقلیمی، زنجیرهای از پیامدهایی است که هماکنون در حال وقوع است و روزبهروز شدت بیشتری پیدا میکند. راه برونرفت از این بحران نیازمند مسئولیتپذیری دوگانه است: از سویی مردم باید با صرفهجویی، اصلاح الگوی مصرف را به یک ضرورت عینی در زندگی روزمره تبدیل کنند و عادات پرمصرف خود را تغییر دهند.
از سوی دیگر هم، در سطح مسئولان، باید مدیریت آب باید به یک سیاست ملی واحد تبدیل شود و از سیطره تصمیمهای محلی و مقطعی رها گردد. با اصلاح الگو، کشت محصولات آببر در مناطق خشک، به عنوان اقدامی فوری و غیرقابل تعویق متوقف شود. صنایع کشور باید موظف به بازچرخانی و استفاده مجدد از آب شوند. قیمتگذاری و تعرفهها باید به گونهای اصلاح شود که مصرف بیرویه، دیگر بدون هزینه سنگین امکانپذیر نباشد. و از همه مهمتر، حاکمیت باید با مردم صادقانه سخن بگوید؛ پنهان کردن ابعاد بحران تنها به شتاب گرفتن آن منجر میشود.
امروز، آینده ایران به همان اندازه که پشت میز مذاکره با قدرتهای جهانی تعیین میشود، در نحوه مدیریت منابع حیاتی چون آب رقم میخورد. اگر اکنون آب را بهعنوان اولویت نخست امنیت ملی درک نکنیم، فردا با کشوری مواجه خواهیم شد که نهتنها توان تأمین نیازهای اولیه مردمش را ندارد، بلکه ثبات اجتماعی و سیاسی آن نیز در معرض فروپاشی قرار میگیرد.
بحران آب صدای پای آینده است؛ آیندهای که اگر امروز برایش تصمیم نگیریم، فردا دیگر فرصتی برای مدیریت آن باقی نخواهد ماند. مسئولان باید برای حکمرانی آب تصمیمهای شجاعانه بگیرند و مردم نیز باید سبک زندگی خود را تغییر دهند. این تنها راهی است که میتواند ایران را از مسیر خطرناک ورشکستگی آبی بازگرداند.
نورنیوز