نورنیوز-گروه بین الملل: حسین کالوت، استاد دانشگاه برازیلیا در یادداشتی که در نشریه آمریکایی فارن افرز منتشر شده، به بررسی بحران دیپلماتیک و تجاری میان دولت ترامپ در آمریکا و دولت لولا داسیلوا در برزیل میپردازد. تمرکز اصلی بر چگونگی تبدیل برزیل به شریک اقتصادی مهم چین و تأثیر این همکاری بر اقتصاد و جایگاه برزیل در جهان است.
ترامپ و داسیلوا؛ دوئلی که احتمالاً به سود چین و روسیه تمام میشود
به نوشته این نشریه در ماه آوریل گذشته(فروردین ماه)، زمانی که دونالد ترامپ به بهانه «روز آزادی» تصمیم به اعمال تعرفههای سنگین بر دهها کشور گرفت، برزیل توانست تا حد زیادی از این فشارها جان سالم به در ببرد و تنها با تعرفه پایه ۱۰ درصدی بر کالاهای خود به آمریکا مواجه شد.
اما در پایان ماه جولای(تیر ماه)، ترامپ بدون هشدار قبلی تعرفهای ۵۰ درصدی برای صادرات برزیل به آمریکا اعلام کرد که یکی از بالاترین نرخهای تعرفهای آمریکا علیه کشورهای جهان است. این اقدام، علاوه بر احتمال آغاز یک جنگ تجاری، حامل پیام صریحی بود مبنی بر اینکه واشنگتن قصد دارد از ابزار تعرفهها و تحریمها نه فقط برای رسیدن به توافقات تجاری بهتر، بلکه برای دخالت در سیاست داخلی برزیل نیز بهره ببرد.
ادعای آمریکا مبنی بر اینکه این اقدامات واکنشی به «نقض حقوق بشر» در برزیل و بهخصوص پروندههای مربوط به رئیس جمهور سابق، جائر بولسونارو است، بیشتر بهانهای برای تحت فشار گذاشتن دولت فعلی برزیل یعنی لولا داسیلوا به نظر میرسد. این سیاست فشار و تحریمها در واقع تلاشی آشکار برای تضعیف جایگاه لولا پیش از انتخابات سال ۲۰۲۶ است، چرا که او در برابر بولسونارو که متحدی کاملاً گوش به فرمان کاخ سفید بود، رویکرد مستقلی دارد و روابط خود را به سمت تقویت همکاری با کشورهای جنوب جهانی و به ویژه چین سوق داده است.
به عقیده نویسنده یادداشت، شاید بزرگترین بازنده این سیاستهای خصمانه آمریکا، خود واشنگتن باشد. مردم برزیل و حتی بخشهای وسیعی از نخبههای اقتصادی و سیاسی این کشور، به شدت با فشارهای آمریکا مخالفاند و این رویکرد سبب شده است تا حمایت از لولا و استراتژی تنوعبخشی اقتصادی او بیشتر شود. در واقع هرچه آمریکا بیشتر در امور داخلی برزیل دخالت کند، زمینه برای افزایش نفوذ چین و دیگر شرکای اقتصادی خارج از مدار غربی فراهمتر میشود.
در این یادداشت آمده،چین به عنوان شریک اقتصادی حیاتی برزیل، در سالهای اخیر حضور خود را به شدت در این کشور گسترش داده است. سرمایهگذاریهای گسترده در بخشهای کلیدی مانند انرژی، کشاورزی، امنیت غذایی، فناوریهای پیشرفته، خودروسازی و حتی پروژههای فضایی، چین را به یکی از بازیگران استراتژیک در اقتصاد برزیل تبدیل کرده است. پروژه عظیم راهآهنی که اقیانوس اطلس را به اقیانوس آرام متصل میکند، نمونهای برجسته از عمق همکاری دو کشور است که نه تنها بر جایگاه واشنگتن در آمریکای لاتین تأثیر میگذارد بلکه تعادل قدرت منطقهای را نیز به سود برزیل و چین تغییر میدهد.
برزیل با عضویت در بریکس زیر بار آمریکا نمیرود
برزیل با وجود تاریخچه طولانی همکاری با آمریکا، به ویژه در حوزههای امنیتی و نظامی، این روزها در حال بازتعریف نقش خود در نظم جهانی است. رویکرد چندقطبی که لولا داسیلوا پیش گرفته، بازتابی از تغییرات بنیادی در نظام بینالملل است که دیگر آمریکا به تنهایی رهبری آن را بر عهده ندارد.
برزیل میخواهد در قالب گروههایی مانند بریکس و همکاری با کشورهای جنوب جهانی، نقش فعالتری در شکلدهی به سیاستهای جهانی داشته باشد و به همین دلیل، دیگر نمیپذیرد که تنها تحت نفوذ و فشار آمریکا باشد.
اما در طرف مقابل، سیاستهای ترامپ که بر مبنای فشار، تحریم و تحمیل یکجانبهگرایی است، بیش از هر چیز باعث شده است تا روابط دو کشور به بحرانی جدی تبدیل شود. ترامپ به جای استفاده از دیپلماسی و احترام متقابل، راه فشار و تحمیل را انتخاب کرده که نه تنها پاسخ مثبتی در برزیل نیافته، بلکه باعث شده است تا لولا بیشتر حول محور حمایت از استقلال و حاکمیت ملی جمع شود.
موقعیت اقتصادی برزیل نیز به گونهای است که نمیتواند وابستگی خود به بازار آمریکا را به سرعت قطع کند، اما همزمان به دلیل ارتباطات گسترده و عمیق با چین، در موقعیتی قرار دارد که میتواند به نوعی تعادل میان دو قدرت بزرگ ایجاد کند. این واقعیت را حتی بخشهایی از اقتصاد محافظهکار برزیل پذیرفتهاند و اکنون بیش از پیش به توسعه همکاری با چین و دیگر شرکای اقتصادی خارج از مدار غربی توجه دارند.
واکنش برزیل به تحریمها و تعرفههای آمریکا نیز هوشمندانه و هدفمند بوده است. استفاده از قوانین متقابل برای مقابله به مثل، خرید کالاهای داخلی برای حمایت از تولیدکنندگان آسیبدیده، و تلاش برای ایجاد روابط تجاری با سایر شرکای منطقهای و جهانی از جمله اقدامات مهم برازیلیا است. همچنین حمایت دولتهای دیگری مانند کانادا برای ایجاد توافقات تجاری با بلوک مرکوسور، نشان میدهد که برزیل مسیر جدیدی برای توسعه اقتصادی و کاهش وابستگی به آمریکا انتخاب کرده است.
وابستگی ساختاری برزیل به چین و دیگر شرکای اقتصادی جدید
از منظر ژئوپلیتیک، سیاستهای ترامپ به جای تقویت جایگاه آمریکا، عملاً به تضعیف آن کمک کرده و راه را برای افزایش نفوذ چین و روسیه در آمریکای لاتین هموار کرده است. این روند نه تنها جایگاه آمریکا را به عنوان شریک قابل اعتماد در منطقه زیر سوال میبرد، بلکه آینده نظم جهانی چندقطبی را که برزیل و بسیاری کشورهای جنوب جهانی به دنبال آن هستند، سرعت میبخشد.
با نزدیک شدن به انتخابات ۲۰۲۶، روشن است که لولا داسیلوا به دلیل حفظ استقلال سیاسی و تلاش برای تنوعبخشی به روابط بینالمللی خود، بیش از هر زمان دیگری در میان مردم محبوبیت دارد. فشارهای آمریکا و ترامپ اگرچه قصد تضعیف او را داشتند، اما در نهایت باعث تقویت موقعیت او شدهاند. در مقابل، احتمالا هیچ دولت راستگرای دیگری نیز توان تغییر کامل سیاست خارجی برزیل به نفع آمریکا را نخواهد داشت، چرا که وابستگی ساختاری برزیل به چین و دیگر شرکای اقتصادی جدید، اجازه چنین چرخشی را نمیدهد.
در پایان، به نظر میرسد که آمریکا و بهویژه سیاستهای ترامپ، به جای حفظ نفوذ سنتی خود در آمریکای لاتین، موجب تقویت جایگاه کشورهای جنوب جهانی و متحدان آنها مانند چین و روسیه شده است. این تحول میتواند فرصتی بزرگ برای برزیل باشد تا با حفظ استقلال و تنوع روابط خود، نقش رهبری خود را در جهان در حال تغییر ایفا کند.
فارس