نورنیوز- گروه سیاسی: سادهترین و البته گمراهکنندهترین تحلیل از حضور موفق تیم ملی کشتی آزاد ایران در رقابتهای جهانی زاگرب، این است که قهرمانی ورزشکاران ایرانی را صرفاً یک رویداد ورزشی از جنس همهی رویدادها و رقابتهای متعارف ارزیابی کنیم. درستتر این است که حضور کاملاً متمایز کشتیگیران ایرانی در این دوره از مسابقات را به مثابه یک «متن فرهنگی» تحلیل و بازخوانی کنیم؛ متنی که در آن مجموعهای از نشانهها، کدها و رمزگان اجتماعی درهمتنیدهاند و معنایی فراتر از مدال و سکو و پیروزی و قهرمانی تولید میکنند.
فراتر از ورزش: نمایش قدرت ملی
ورزش، فقط در سطح نخست و نازل، یک کنش فیزیکی و رقابتی است؛ اما در سطح ثانویه و عمیقتر، عرصهای برای بازنمایی هویتها، ارزشها و قدرتهاست. همانگونه که نشانهشناسان در تحلیل اسطورههای مدرن نشان دادهاند، پدیدههای ورزشی نیز به اسطورههای اجتماعی بدل میشوند. کشتی ایران در زاگرب چنین کارکردی یافت: هر حرکت، هر فن و هر پیروزی ورزشکاران ایرانی، نشانهای بود که بر نظامی از معانی دلالت میکرد؛ نظامی متشکل از «اقتدار ملی»، «ایستادگی» و «هویت ایرانی.»
این پیروزی و قهرمانی را مشخصاً باید در بستری وسیعتر دید: بستر روانی و اجتماعی و تاریخی و فرهنگی جامعه ایران پس از جنگ ۱۲ روزه و در شرایطی که افکار عمومی نیازمند نشانهای از اقتدار، عزت و اعتماد به نفس ملی بود. ورزش کُشتی، یکی از نمادهای هویت ملی و تاریخی ایران است و طبعاً در شرایطی که یک جنگ تجاوزکارانه به ایران تحمیل شد نمیتواند بدون تأثیرپذیری از آن خود را نمایان کند. به همین دلیل، حضور کشتیگیران ایرانی در این میدان جهانی، از همان ابتدا حال و هوایی متفاوت داشت.
آنها به طور غریزی و نه الزاماً بر اساس یک قرار و مدار جمعی و سازمانی، نهفقط برای کسب مدال، که برای نمایش و ابراز و بازنمایی یک «روحیه» و یک هویت پایدار ملی به میدان آمدند؛ روحیهای که با هر حرکت، با هر امتیاز و با هر پیروزی، غرور ایرانی را در معرض تماشا گذاشت. در چنین فضایی، کشتیگیران نه به مثابه ورزشکارانی منفرد، بلکه همچون «سوژههای حامل پیام» عمل کردند. پیروزی آنان به نظام دلالتی «ایرانِ ایستاده» معنا بخشید.
کشتی برای ایرانیان فقط یک ورزش نیست؛ بخشی از میراث فرهنگی و هویتی ماست. در ذهن ایرانیان، کشتی همواره یادآور جوانمردی، پهلوانی و اخلاق بوده است. در زاگرب اما بُعد دیگری نیز به این تصویر اضافه شد: نمایش قدرت ملی در صحنهای جهانی؛ آن هم در دورانی که دوره پساجنگ شهرت یافته است. درست است که همه ورزشکاران ایرانی در رقابتهای مختلف، حاملان این قدرتاند اما ماجرای ورزش کشتی، خصوصا در دور اخیر رقابتهای اخیر، ویژگی متمایزی داشت. انگار در رفتار کشتیگیران ایران در زاگرب نوعی «تعمد» در نمایش اقتدار وجود داشت. هر حرکت و هر پیروزی حامل معنایی فراتر از ورزش بود: تأکید بر اینکه ایران پس از جنگ ۱۲ روزه همچنان پابرجاست، توانمند است و میتواند در صحنههای جهانی بدرخشد. این «روحیه متمایز» بازتابی بود از نیاز جامعه به نمادهایی از ایستادگی و عزت. به بیان دیگر، کشتیگیران ایران قهرمانان یک نبرد نمادین بودند که در آن نه فقط برای خود، بلکه برای ملتی ایستادند.
نمونههای تاریخی در جهان
چنین همنشینی ورزش و هویت ملی البته منحصر به ایران نیست. تاریخ ورزش جهان نمونههای متعددی از آن دارد. مثلاً در المپیک ۱۹۳۶ برلین، جسی اونز، قهرمان سیاهپوست آمریکایی با چهار مدال طلای خود ایدئولوژی برتریطلبی نازیها را به چالش کشید. این پیروزی فراتر از ورزش، پیام عدالت و برابری در جهان داشت. یا مسابقه بوکس محمدعلی کلی مقابل جرج فورمن در زئیر در سال۱۹۷۴، صدای سیاهپوستان و نمادی از مقاومت در برابر تبعیض نژادی بود. شبیه به همین اتفاق را تیم ملی راگبی آفریقای جنوبی در سال ۱۹۹۵رقم زد. پیروزی این تیم در جام جهانی با حمایت نلسون ماندلا، نماد وحدت ملی پس از پایان آپارتاید شد. ورزش در اینجا ابزار بازسازی هویت جمعی بود.
نمونه ایرانی این تجربه در زاگرب، قهرمانی تیم کشتی بود که نه فقط مدال، بلکه یک پیام راهبردی داشت: «ایران با وجود همه فشارها و جنگها، همچنان ایستاده است.» این قهرمانی کشتی ایران، رخدادی بود که باید آن را فراتر از مدالها دید. تفاوت تجربه ایرانی با بسیاری از این نمونهها در رمزگان معنوی آن است. کشتی در ایران همواره با پهلوانی، اخلاق و دینباوری گره خورده است. در زاگرب، بدن قدرتمند ورزشکار در کنار نشانههای فروتنانه و معنوی به یک «کل منسجم دلالتی» بدل شد که نه صرفاً قدرت فیزیکی، بلکه «قدرت اخلاقی ـ معنوی» را بازنمایی میکرد.
این همان رمزگان فرهنگی است که رهبر انقلاب در پیام تبریک خود با تعبیر «اعجابانگیز و رفتار تحسینآمیز» از آن یاد کردند. در کلام ایشان، چنین کنشی، حاصل ترکیب قدرت و معنویت بود و بار دیگر نشان داد که ورزش میتواند صحنهای برای بازسازی غرور ملی و انتقال پیامهای ژرف اجتماعی و فرهنگی و سیاسی باشد. همانگونه که تاریخ ورزش جهان مملو از چنین لحظاتی است، کشتی ایران نیز در زاگرب به نمادی از پیوند هویت، قدرت و معنویت تبدیل شد. این تجربه میتواند الگویی برای آینده ورزش ایران باشد. ورزشکاران ایرانی باید بدانند که در میادین جهانی، تنها نماینده تکنیک یا تاکتیک نیستند، بلکه حامل یک پیام هویتی ملی و فرهنگیاند. اگر این روحیه تقویت شود، ورزش ایران میتواند در سالهای آینده به ابزاری کارآمد برای دیپلماسی عمومی و بازنمایی هویت ایرانی بدل گردد.
قهرمانی کشتی ایران در زاگرب را باید متنی دانست که در آن نشانهها در سه سطح عمل کردند: سطح عینی (فن و تکنیک)، سطح نمادین (غرور ملی، پرچم، بدن ورزشکار) و سطح اسطورهای (ایرانِ ایستاده و معنوی). این سه سطح در کنار هم معنایی تولید کردند که فراتر از ورزش است: بازسازی غرور ملی در بستری جهانی، با اتکای همزمان بر قدرت و معنویت.