نورنیوز – گروه فرهنگی: در روزهای اخیر بار دیگر موجی از ویدئوها و پیامها با حضور بعضی از هنرمندان ایرانی خارج از کشور منتشر شده که از علاقه آنها به بازگشت به وطن حکایت دارد. شاخصترین نمونه آن، پیام اخیر مارتیک، خواننده قدیمی و خاطرهساز نسلهای مختلف ایرانی است که از بازگشت به سرزمین مادری، با قبول هر شرایط اعلامی، سخن گفت. غیر از او دیگرانی هم ویدئوهایی از این جنس منتشر کرده اند. از یادها نرفته است که مدتی پیش هم زمزمههایی درباره بازگشت برخی از هنرمندان آواز و نیز بازیگران سینمای قبل از انقلاب به وطن بالا گرفت اما به نتیجه چندان روشنی منجر نشد.
اظهارات اخیر وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، که خبر از فراهم شدن مقدمات بازگشت هنرمندان خارجنشین داد، نشان میدهد که شرایط برای شکلگیری تحولی تازه در عرصه فرهنگی و اجتماعی کشور مهیاست. وزیر ارشاد در سخنان خود با اشاره به «وطندوستی هنرمندان» تأکید کرد که حتی در دل بحرانها و جنگها، هنرمندان نشان دادهاند که پیوندشان با وطن قطع نشده است. او از «دوره طلایی انسجام ملی» سخن گفت و وعده داد که مقدمات بازگشت علاقهمندان فراهم شده است. این سخنان، علاوه بر امیدبخش بودن، حامل پیام مهمی است: زمان بازگشت به پلهای ارتباطی و کاهش شکافهای گذشته فرا رسیده است.
سرمایه نمادین و حلقه اتصال جامعه
هنرمندان، چه در داخل کشور و چه در خارج، همواره نقشی فراتر از یک فعال فرهنگی صرف داشتهاند. آنان حامل خاطره جمعی، زبان مشترک احساسات و گاه صدای اعتراض و آرزوهای مردم بودهاند. از این منظر، بازگشت هنرمندان خارجنشین صرفاً یک رویداد فردی نیست، بلکه فرصتی برای بازسازی اعتماد عمومی و تقویت سرمایه اجتماعی است. جامعهای که با بحرانهای اقتصادی، تحریمها و گاه بیاعتمادی سیاسی دستبهگریبان بوده، امروز نیازمند نمادهایی است که بتوانند پیام «آشتی» و «همبستگی» را منتقل کنند.
بازگشت هنرمندان دلداده به ایران و ارزشهای جاریاش، که هیچگاه قدمی در راستای تضعیف یا تخطئه این سرزمین و مردمان و باورهایشان برنداشته اند، میتواند به کاهش دوگانههای کاذبی مثل «داخل/خارج» کمک کند و نشاط فرهنگی جامعه را بازآفرینی نماید. وزیر ارشاد در سخنان خود از «جنگ تحمیلی ۱۲ روزه» یاد کرد و هنرمندانی را ستود که در آن برهه، وفاداری خود را به وطن ثابت کردند. امروز، در دورهای که از آن میتوان به عنوان «پسا جنگ» نام برد – چه جنگ تحمیلی کلاسیک و چه جنگهای اقتصادی و روانی ناشی از تحریمها – نیاز کشور به انسجام ملی بیش از هر زمان دیگر احساس میشود.
انسجام ملی، تنها در سایه بازگشایی فضا و جذب نیروهای بیرونمانده از دایره رسمی شکل میگیرد. اگر بتوانیم فضایی بسازیم که هنرمندان مهاجر، با خاطری آسوده و بدون هراس از مانعتراشیهای بوروکراتیک و نگاههای تنگنظرانه بازگردند، گامی بلند به سوی ترمیم شکافهای اجتماعی برداشتهایم. همانگونه که وزیر ارشاد تأکید کرد: «عدهای نمیخواهند بپذیرند که زمانه تغییر کرده است.» عبور از این نگاه، پیششرط هرگونه انسجام واقعی است
فرصتها و الزامات
بازگشت هنرمندان، فرصتی مغتنم برای کشور و برای خود آن هنرمندان است، اما این فرصت تنها در صورت مدیریت درست و برنامهریزی دقیق از سوی دو طرف به ثمر خواهد نشست. برخی الزامات کلیدی در این مسیر عبارتاند از:
- شفافیت حقوقی و قانونی: هنرمندان باید بدانند با چه ضوابطی به کشور بازمیگردند و البته به چارچوبهای مسلم قانونی پایبند باشند. ابهام و دوگانگی در سیاستها میتواند به بیاعتمادی بینجامد.
- حمایت نهادی: بازگشت باید با پشتیبانی نهادهای فرهنگی، رسانهای و حتی اجتماعی همراه باشد تا هنرمندان احساس کنند در بازگشت تنها نیستند.
- پرهیز از نگاههای امنیتی و باندی: همانگونه که وزیر هشدار داد، برخی مانعتراشیها ناشی از رویکردهای باندی است. باید این موانع برچیده شود تا پروژه بازگشت، به پروژهای ملی بدل شود.
- بستههای حمایتی فرهنگی: ارائه فرصتهای کاری در محدودههای روشن قانونی، امکان حضور در رسانهها و جشنوارهها با مراعات مقررات و ضوابط، میتواند روند بازگشت را تسهیل کند.
امروز جامعه ایران در شرایطی است که هر نشانهای از آشتی و همبستگی، اثر روانی و اجتماعی بزرگی دارد. تعلل در این مسیر میتواند سرمایه نمادین ایجادشده را فرسوده کند. بازگشت هنرمندان، تنها یک رویداد فرهنگی نیست؛ یک نماد ملی است که میتواند پیام مهمی به مردم و حتی به جامعه جهانی بدهد: ایرانیان، فارغ از هر اختلاف، در بزنگاهها قادرند به سوی یکدیگر بازگردند. بنابراین، همانگونه که وزیر از «شروع مقدمات» سخن گفت، ضروری است این مقدمات به سرعت به برنامههای عملیاتی، جدول زمانبندی و اقدامات ملموس تبدیل شود. هر روز تعلل، میتواند بخشی از فرصت امید اجتماعی را از میان ببرد.
در مجموع به نظر میرسد بازگشت هنرمندان خارجنشین، آزمونی بزرگ برای مدیریت فرهنگی کشور است. این پروژه اگر بهدرستی پیش برود، میتواند نقطه عطفی در تقویت انسجام ملی و بازسازی اعتماد عمومی باشد. اما اگر به مانعتراشیها و نگاههای باندی سپرده شود، خطر آن وجود دارد که یک فرصت تاریخی از دست برود.
اکنون که برخی هنرمندان خود پیشگام شده و علاقه به بازگشت را اعلام کردهاند، مسئولان باید با جدیت و شتاب، شرایط را برای تحقق این خواسته فراهم کنند. حضور در وطن، حقی طبیعی برای تمام شهروندان یک سرزمین است و هرنظام سیاسی در چارچوب قوانین آمره، موظف است موانع استفاده از این حق طبیعی را مرتفع کند. البته تلاش برای رفع موانع بازگشت هنرمندان، به معنای احیای ساختارها و فرمهای هنری و فرهنگی نازلی نیست که پیش از انقلاب، فرصتهای بالندگی و میدانداری را از هنر فاخر ملی گرفته بود. برخی از جریانات هنری که در آن دوران، مورد حمایت رسمی نهادها قرار داشت حتی مورد انتقاد جامعه هنری و فرهنگی همان زمان بود. طبعا بازتولید آن فرمها و ساختارها میتواند همان آفات و همان انتقادات را هم دوباره برانگیزاند. به این اعتبار، بازگشت هنرمندان به میهن، در درجه اول اعاده یک حق طبیعی به شهروندان است و در درجه بعدی استفاده از ظرفیت هنری آنان در چارچوب اقتضائات و مطالبات و ارزشهای ملی و آیینی امروز ایران.
ذکر این نکته نیز خالی از ضرورت نیست که تمهید مقدمات برای بازگشت هنرمندان ایرانی خارجنشین، حلقهای از یک زنجیره بلند و پربرکتی است که زمینه ارتباط و پیوند ظرفیت ایرانیان خارج از کشور با داخل را فراهم مینماید. با اجرایی و عملیاتیشدن این حلقهی مهم، میتوان امیدوار بود که حلقههای دیگری از این زنجیره نیز فعال شود و به زودی شاهد بازگشت قانونمند سرمایههایی باشیم که سالهاست به دلایل گوناگون به خارج از کشور منتقل شدهاند.