نورنیوز ـ گروه بینالملل: حسن لاسجردی کارشناس مسائل غرب آسیا، در یادداشتی نوشت: «در رابطه با اقدام اخیر دولت لبنان در قبال حزبالله باید گفت بیش از یک دهه است که موضوع خلع سلاح حزبالله در لبنان مطرح است. این بحث به ویژه پس از جنگ سال ۲۰۰۶ میلادی دوباره بر سر زبانها افتاد. در آن زمان نیز اسراییل به دلیل نگاه تهدیدمحور به محور مقاومت، تلاش کرد با همراهی امریکا و فرانسه و از طریق فشار سیاسی، روند خلع سلاح حزبالله را پیش ببرد. با این حال، به دلیل جایگاه اجتماعی، حمایت سیاسی و پشتوانه مردمی حزبالله، این تلاشها بینتیجه ماند. اکنون نیز شرایط جدیدی در منطقه و لبنان، دوباره این مساله را فعال کرده است. نخست، تغییر دولت در لبنان و روی کار آمدن ولو چهرههایی که با ایده خلع سلاح حزبالله همراهی نسبی دارند، زمینه را برای طرح مجدد این بحث فراهم کرده است. دوم، جنگ اخیر حزبالله و نیروهای مقاومت با اسراییل که به شهادت سیدحسن نصرالله و جمعی از کادرهای رهبری حزبالله انجامید، صدماتی به این جریان وارد کرده است. این رخداد، به باور برخی، بخشی از هیمنه و اقتدار پیشین حزبالله را کاهش داده و به تبع آن، جایگاه سیاسی و نمادین این جریان را در لبنان تحتتاثیر قرار داده است. عامل مهم دیگر، فشارهای مستقیم ایالاتمتحده بر دولت لبنان است.
امریکا با اعزام فرستاده ویژهای به نام تام باراک، در تلاش است پیامهای خود را به بیروت منتقل کرده و با رییسجمهور و مقامات ارشد این کشور برای پیشبرد خلع سلاح حزبالله به توافق برسد. در این مسیر، نخستوزیر و بخش بزرگی از هیات حاکمه لبنان نیز همراهی نشان دادهاند. با این حال، شماری از وزرای وابسته به حزبالله در اعتراض به این روند از حضور در جلسات مرتبط با این مساله امتناع کردند که خود نشانهای از وجود مخالفت جدی در سطح سیاسی و اجتماعی است. بهرغم این تحولات، به نظر میرسد خلع سلاح حزبالله به این سادگی در لبنان عملی نخواهد شد. واکنش خیابانی نیروهای مقاومت و حامیان آنان در روزهای اخیر و حضور ارتش برای کنترل اعتراضها، نشان میدهد که این موضوع با چالشهای جدی مواجه است. دولت لبنان در موضع رسمی خود اعلام کرده که با کلیت موضوع همراهی دارد، اما هنوز جزییات آن را نپذیرفته است.
در شرایط کنونی، طرحی چهار مرحلهای از سوی دولت مطرح شده که شامل: تحویل سلاحها، دوم عقبنشینی و سوم تبادل اسرا و درنهایت نیز تنظیم مرزهاست. با این حال، حزبالله در بیانیهای تاکید کرده است که تا زمانی که اسراییل در خاک لبنان حضور دارد، هیچگونه خلع سلاح واقعی قابل تصور نیست. این موضع، بازتابدهنده نگاه حزبالله به خلع سلاح نه به عنوان یک تصمیم صرفا داخلی، بلکه به عنوان بخشی از معادله بزرگتر امنیت و مقاومت در برابر اسراییل است. در مجموع، مجموعهای از تحولات داخلی و خارجی، فشارهای سیاسی و نظامی و تغییرات در رهبری حزبالله، بار دیگر پرونده خلع سلاح را به صدر دستور کار دولت لبنان آورده است. با این حال، باتوجه به موازنه قدرت در لبنان و ماهیت چندلایه این موضوع، به نظر میرسد راه این پرونده همچنان طولانی و پرچالش خواهد بود. پیشتر گفته شده که طرح مطرح شده برای خلع سلاح حزبالله، بیشتر کلیات موضوع است و هنوز مشخص نیست جزییات آن مورد تایید قرار گیرد یا خیر. آنچه مسلم است اینکه حزبالله علاوه بر حضور در دولت، در پارلمان، شهرداریها و دیگر نهادهای عمومی نماینده دارد و جریانهای همسو مانند جنبش امل و حتی برخی گروههای مسیحی، بخشی از یک جریان سیاسی بزرگ و تاثیرگذار محسوب میشوند. بنابراین، نه دولت لبنان و نه بازیگران خارجی همچون امریکا، فرانسه، عربستان و دیگر کشورهای عربی، نمیتوانند بدون ملاحظه حساسیتهای داخلی، وارد اجرای فوری این طرح شوند. از سوی دیگر، حزبالله بارها اعلام کرده که فلسفه وجودی سلاحهایش مقابله با اسراییل است و این سلاحها هرگز علیه مردم لبنان یا گروههای داخلی به کار گرفته نشدهاند. در طرحی که از سوی «تام باراک» مطرح شده، سه مرحله برای تحویل سلاحها در نظر گرفته شده است؛ از سلاحهای سبک تا تجهیزات سنگین، پهپادها و سایر ادوات. با این حال، تجربه گذشته نشان میدهد که خلع سلاح حزبالله بدون تامین تضمینهای امنیتی جدی در برابر تجاوزات اسراییل، بعید است تحقق یابد. حزبالله و حامیانش بر این باورند که سلاح مقاومت، امنیت ملی لبنان را تضمین کرده و در برابر تجاوزات مکرر اسراییل ایستادگی کرده است. جریانهای مخالف در قالب «۱۴ مارس» نیز با وجود انتقاد از نقش نظامی حزبالله، به این واقعیت واقفاند که ارتش و نیروهای مسلح لبنان به تنهایی قادر به مقابله با اسراییل نبودهاند. از همین رو، هر طرحی برای خلع سلاح، ناگزیر باید شامل تضمینهای عملی و معتبر برای توقف تجاوزات اسراییل باشد. با این حال به نظر میرسد آنچه امروز مورد وفاق نسبی است، حفظ توان دفاعی حزبالله تا زمان دستیابی به چنین تضمینهایی است. این مساله احتمالا در دستور کار مذاکرات آتی قرار خواهد گرفت و مسیر آن، همانطور که تجربه گذشته نشان داده، طولانی و پرچالش خواهد بود. در باب پیامدهای احتمالی اقدامات اخیر دولت لبنان باید خاطرنشان کرد: اگر جناحهای مخالف حزبالله بر اجرای فوری خلع سلاح اصرار کنند و این روند با استفاده از زور، مثلا از طریق اقدام مستقیم ارتش، دنبال شود، احتمال بروز درگیری اجتنابناپذیر خواهد بود. با این حال، تاکنون هم ارتش و هم هواداران حزبالله و عموم مردم، از سوی رهبران سیاسی به آرامش دعوت شدهاند و نشانههایی وجود دارد که دولت به دنبال یافتن راهحلی مرضیالطرفین است تا از گسترش تنش جلوگیری شود. در اجرای طرحی به اهمیت خلع سلاح، بیتردید ملاحظات گروههای مختلف در نظر گرفته خواهد شد. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که با وجود فشارهای امریکا، فرانسه و برخی کشورهای عربی، دولت لبنان ناگزیر است جایگاهی مناسب برای حزبالله در ساختار امنیتی کشور درنظر بگیرد. دلیل این رویکرد آن است که حزبالله طی سالهای گذشته، در غیاب یک ارتش قدرتمند و مجهز، نقش مهمی در دفاع از لبنان ایفا کرده است. بر همین اساس، برخی بر این باورند که راهحل منطقی و پایدار، ادغام نیروهای نظامی حزبالله در ارتش لبنان است؛ اقدامی که میتواند ضمن حفظ تمامیت ارضی و مرزهای کشور، جایگاه حزبالله را نیز در چارچوب رسمی حاکمیت تثبیت کند. چنین راهکاری، اگر با عقلانیت سیاسی و توافق همه طرفها همراه باشد، میتواند بحران خلع سلاح را به نقطهای آرام و باثبات برساند.»