نورنیوز-گروه بین الملل: درک درست از روند تحولات جنگ در اوکراین مستلزم آن است که این نبرد صرفاً بهعنوان یک تقابل نظامی دوجانبه میان روسیه و اوکراین دیده نشود، بلکه در قالب یک رقابت راهبردی چندلایه میان روسیه و بلوک غرب تحلیل شود. مسکو در آغاز تهاجم خود به اوکراین، با هدف تحقق پیروزی سریع و قاطع وارد عمل شد، اما بهسرعت با واقعیت میدانی متفاوتی مواجه شد که حاصل حمایتهای لجستیکی، اطلاعاتی و تسلیحاتی غرب از کییف بود. این ناکامی اولیه موجب شد تا راهبرد روسیه دچار تغییرات عمیق شود: از جستوجوی پیروزی فوری به سمت تثبیت پیروزی نهایی و گرهزدن روند پایان جنگ به تحقق کامل اهداف راهبردی خود.
در راهبرد جدید روسیه، صلح تنها زمانی پذیرفتنی خواهد بود که دستاوردهای میدانی و سیاسی مسکو تضمینشده باشد. این تغییر رویکرد به معنای آن است که کرملین تنها در صورتی به پایان رسمی جنگ تن میدهد که ساختار ژئوپلیتیکی جدید در شرق اروپا شکل گرفته و موقعیت راهبردی روسیه در برابر ناتو تثبیت شده باشد. این مسأله موجب شده تا پوتین از هرگونه مصالحه تاکتیکی یا عقبنشینی از اهداف اولیه خود اجتناب کند و تلاش کند تا در یک بازه زمانی محدود، پیش از آنکه ظرفیتهای غرب به هماهنگی کامل برسند، مسیر پیروزی را تثبیت کند.
در همین حال، در جبهه مقابل، آمریکا و اروپا به درک مشترکی از ماهیت خطرناک پیروزی روسیه در اوکراین رسیدهاند. چنین موفقیتی نه تنها موجب احیای جایگاه روسیه در نظام بینالملل خواهد شد بلکه بهعنوان شکستی سنگین برای راهبرد مهار غرب و نظم لیبرال دموکراتیک پساجنگ سرد تفسیر خواهد شد. در این زمینه، تمایز محسوسی میان نگرش اروپا و آمریکا دیده میشود: دولت ترامپ که عمدتاً با نگرش اقتصادمحور و مبتنی بر هزینهفایده به سیاست خارجی نگاه میکند، از ابتدا علاقهمند به پایان جنگ بدون پیروزی روسیه بود و در پی طراحی فرآیندی بود که هزینههای مادی و انسانی ایالات متحده را کاهش دهد بدون آنکه مسکو دستاوردی راهبردی کسب کند.
اما پوتین، با درک دقیق از شیوه سیاستورزی ترامپ و حساسیتهای داخلی آمریکا، بازی هوشمندانهای را در برابر او طراحی کرد. نه تنها او را بهسمت واکنشهای تند سوق نداد بلکه بهصورت تدریجی و با اجتناب از تحریکات مستقیم، اهداف راهبردی خود را دنبال کرد. روسیه حاضر نشد از راهبرد «صلح در برابر پیروزی» عدول کند، حتی اگر این تصمیم باعث فرسایشیتر شدن جنگ شود. بهبیان دیگر، پوتین در این مرحله، بهجای شتاب در خروج از بحران، بر عمق و کیفیت دستاوردهای استراتژیک تمرکز دارد.
در سوی دیگر، اروپاییها که بهواسطه نزدیکی جغرافیایی و تهدیدات فوریتر ناشی از جنگ، فهم دقیقتری از ظرفیتهای روسیه و ویژگیهای شخصیتی پوتین دارند، برخلاف ترامپ، رویکردی پیچیدهتر و کمتر شعاری نسبت به آینده جنگ در پیش گرفتهاند. این مسئله، شکاف راهبردی مهمی میان اروپا و آمریکا را در مدیریت بحران اوکراین بهوجود آورده است که میتواند در صورت تداوم، انسجام بلوک غرب را بهچالش بکشد.
تهدید اخیر ترامپ مبنی بر آمادگی برای ورود به جنگ هستهای، اگرچه سریعاً توسط وزیر خارجهاش تعدیل شد، اما نشاندهنده خشم عمیق او نسبت به شرایط فعلی و ناتوانی در مهار پیشروی تدریجی روسیه در جبهه شرقی است. این تهدیدات بیش از آنکه بیانگر اراده عملی برای تشدید بحران باشد، بازتابی از ترس از شکست راهبردی و از دست رفتن ابتکار عمل در مواجهه با مسکو است. بدیهی است که ورود دوباره بحران اوکراین به فاز تشدید، بخش عظیمی از تمرکز سیاسی و امنیتی واشنگتن را به خود معطوف خواهد کرد و بر توان مداخله آمریکا در سایر پروندههای بینالمللی ـ از خاورمیانه تا آسیا ـ سایه خواهد انداخت.
باید تأکید کرد که معادله جنگ اوکراین وارد مرحلهای شده که پایان آن نه در میدان نبرد بلکه در سطح راهبردهای کلان قدرتهای جهانی رقم خواهد خورد. پوتین با رویکردی مبتنی بر استمرار، بازیگری دقیق و بهرهگیری از نقاط ضعف غرب، در پی تثبیت یک نظم نوین امنیتی در پیرامون روسیه است. از این منظر، نبرد اوکراین تنها یک جنگ منطقهای نیست، بلکه لحظهای سرنوشتساز در معماری آینده نظم بینالملل به شمار میرود. غرب، بهویژه ایالات متحده، در حال ورود به یک پیچ تاریخی در رقابت با قدرتهای اوراسیایی است که در آن موفقیت یا ناکامی، پیامدهایی بلندمدت برای توازن قدرت جهانی خواهد داشت.
در این چارچوب، تمرکز گسترده ایالات متحده بر جنگ اوکراین عملاً منجر به کاهش تمرکز راهبردی واشنگتن بر پروندههای مهمی چون منازعه با ایران و مدیریت رقابت با چین و همچنین فرآیند موسوم به جنگ تعرفه ها خواهد شد استمرار بحران در اوکراین و چشمانداز طولانی شدن آن، موجب کندی در فرایند تصمیمگیری در خصوص منازعات مربوط به پرونده هستهای ایران و افزایش تردیدها در مورد ظرفیت آمریکا برای مهار همزمان چند بحران بزرگ ژئوپلیتیکی می شود. در عین حال، چین نیز با رصد دقیق وضعیت میدانی و تحرکات واشنگتن در اروپا، تلاش دارد تا در فضای خلأ نسبی تمرکز ایالات متحده، ابتکار عمل بیشتری در حوزههای راهبردی خود از تایوان تا دریای جنوبی اتخاذ کند. بهعبارتی، روند جنگ در اوکراین نهتنها مسیر آینده اروپا را تعیین میکند، بلکه بازتابهای جدی در تنظیم روابط قدرت در سطح جهانی در ابعاد سیاسی، امنیتی و اقتصادی نیز خواهد داشت.
نورنیوز