نورنیوز- گروه فرهنگی: حضور مسعود پزشکیان، رئیسجمهور ایران، بر مزار علامه اقبال لاهوری در لاهور، در نخستین روز سفر رسمی به پاکستان، فراتر از یک حرکت تشریفاتی ساده است. این اقدام، در متن تاریخ روابط فرهنگی و سیاسی ایران و پاکستان، حامل پیامی نمادین و راهبردی است: بازخوانی یک میراث مشترک که میتواند در شرایط پیچیده منطقهای، نقش «لولای فرهنگی» میان دو کشور را ایفا کند. اقبال، متفکر و شاعر مسلمان، اگرچه در پاکستان بهعنوان «شاعر ملی» شناخته میشود، اما در ریشه و زبان، پیوندی عمیق با ایران دارد. بیش از ۷۰ درصد آثار منظوم اقبال به زبان فارسی است و اندیشههای او، از «اسرار خودی» تا «جاویدنامه»، بر مبنای گفتوگو با سنت فلسفی و عرفانی ایران شکل گرفته است.
اقبال لاهوری (۱۸۷۷–۱۹۳۸) در پنجاب متولد شد، اما از همان آغاز، با زبان فارسی بهعنوان زبان تفکر و بیان فلسفی خو گرفت. او در اشعار خود بارها به ایران، تاریخ، شعر و اندیشه ایرانیان اشاره کرده و حتی ایران را «محور شرق» خوانده است. این نوع نگاه، اقبال را از محدوده جغرافیای سیاسی پاکستان فراتر میبرد و او را در زمره متفکران جهان اسلام قرار میدهد که مرزهای فرهنگی را بازتعریف میکنند.
پل زدن میان دو ملت از مسیر فرهنگ
روابط ایران و پاکستان، اگرچه تحت تأثیر ملاحظات ژئوپلیتیک و چالشهای امنیتی همواره دستخوش فراز و فرود بوده است، اما در حوزه فرهنگی، زیرساختی پایدار و مشترک وجود دارد که اقبال یکی از مهمترین نمادهای آن است.
در پاکستان، اقبال بخشی از هویت ملی است؛ در کتابهای درسی، رسانهها و مراسم رسمی حضور دارد. در ایران، او بیشتر بهعنوان یک شاعر و متفکر مسلمان با دغدغه بیداری شرق شناخته میشود. این دو قرائت متفاوت اما مکمل، ظرفیت آن را دارند که به زبان مشترک سیاسی و اقتصادی میان دو کشور کمک کنند.
سفر پزشکیان به دعوت رسمی نخستوزیر پاکستان و آغاز آن با زیارت مزار اقبال لاهوری، میتواند بخشی از «دیپلماسی فرهنگی» ایران در جنوب آسیا تلقی شود. دیپلماسی فرهنگی به معنای استفاده از هنر، ادبیات، تاریخ و ارزشهای مشترک برای ایجاد همدلی و اعتماد است؛ عناصری که اغلب پایدارتر از توافقهای صرفاً اقتصادیاند. اقبال، به دلیل دو ویژگی برجستهاش، آثار فارسی و جایگاه ملی در پاکستان، یکی از قویترین ابزارهای این دیپلماسی به شمار میآید.
بازدید از مزار اقبال، پیشتر نیز در دستور کار برخی مقامات ایرانی قرار گرفته بود. در سال ۱۳۹۶، حسن روحانی نیز در سفر به لاهور بر مزار اقبال حضور یافت و آن را نمادی از «وحدت فکری ایران و پاکستان» خواند. این تکرار در رفتار دیپلماتیک، نشاندهنده جایگاه ثابت اقبال در پروتکلهای فرهنگی دو کشور است، اما تفاوت در اینجاست که سفر پزشکیان در شرایطی انجام میشود که هر دو کشور با چالشهای امنیتی منطقهای، فشارهای اقتصادی و ضرورت تنوعبخشی به روابط تجاری مواجهاند.
فرصتی برای سیاستگذاری آیندهنگر
حجم مبادلات ایران و پاکستان در سال ۱۴۰۲ حدود ۲ میلیارد دلار بوده و هدفگذاری دو کشور رسیدن به ۵ میلیارد دلار در سه سال آینده است. البته پزشکیان روز گذشته اعلام کرد که به چشم انداز مبادلات اقتصادی 10 میلیارد دلاری میان دو گشور فکر میکند. تجربه روابط بینالملل نشان داده است که هرچه بستر فرهنگی و اجتماعی همکاری میان دو کشور عمیقتر باشد، توافقات اقتصادی نیز پایدارتر خواهند بود. برگزاری هفتههای فرهنگی مشترک، افزایش بورسیههای تحصیلی و ترجمه متون ادبی دو کشور به زبان یکدیگر، از اقداماتی است که میتواند بُعد نرم این روابط را تقویت کند. اقبال در این میان، نه فقط بهعنوان موضوعی برای گرامیداشت، بلکه بهعنوان یک «محرک» برای تولیدات مشترک فرهنگی و هنری عمل میکند.
منطقه جنوب آسیا و غرب آسیا در دهه اخیر شاهد موجی از رقابتهای هویتی، رشد افراطگرایی و فشارهای اقتصادی بوده است. در چنین فضایی، بازگشت به سرمایههای فرهنگی مشترک همچون اقبال، میتواند نه یک نوستالژی بیاثر، بلکه یک ابزار فعال برای مقابله با گسستهای اجتماعی و سیاسی باشد. اقبال در «اسرار خودی» بر خودآگاهی و بازیابی عزت فردی و جمعی تأکید میکند؛ پیامی که امروز، هم در ایران و هم در پاکستان، میتواند مبنای یک گفتمان متحدکننده باشد.
اگر زیارت مزار اقبال لاهوری تنها در سطح یک حرکت پروتکلی باقی بماند، اثرش محدود خواهد بود. اما اگر این اقدام بهانهای برای طراحی یک بسته سیاستی فرهنگی، شامل گسترش آموزش زبان فارسی در پاکستان، معرفی اقبال در دانشگاهها و رسانههای ایران، و حمایت از تولیدات هنری مشترک باشد، میتواند به نقطه عطفی در روابط دو کشور تبدیل شود. ایران و پاکستان میتوانند از اقبال لاهوری نه فقط بهعنوان یک «یادگار تاریخی»، بلکه بهعنوان یک «منبع زنده و پویا» برای دیپلماسی فرهنگی بهره بگیرند؛ منبعی که توانایی آن را دارد همسایگی را به همزیستی مشارکتی ارتقا دهد.