نورنیوز - گروه سیاسی: مصطفی غنیزاده در یادداشتی نوشت: «پس از رخدادهای پردامنه در سویدای سوریه و حمله رژیم صهیونی به دمشق، آن هم در میانه مذاکرات سیاسی- امنیتی سطح بالای سوری- صهیونی، این سؤال پدید آمده است که رژیم چه اهدافی در سوریه دارد؟ پاسخهای متعددی به این سؤال میتوان داد؛ اما یکی از احتمالات تکرار شده درباره این حملات، شکلدهی کریدور داوود توسط رژیم از طریق سوریه است. کریدوری که از شمال شرق سرزمینهای اشغالی آغاز و از جنوب سوریه به نقاط شمالشرقی سوریه که در دست کردهای قسد است، میرسد. بسیاری از تحلیلگران انتهای این کریدور را اقلیم کردستان عراق معرفی میکنند. اما من میخواهم یک احتمال بسیار وسیعتر و عمیقتر را ارائه دهم. تصویری که احتمالی بسیار خطرناک را برای ایران به نمایش میگذارد. بگذارید تصور کنیم، انتهای مسیر کریدور داوود، اقلیم کردستان عراق نیست. بلکه از طریق ترکیه به آذربایجان و کریدور زنگزور میرسد. درواقع کریدور داوود، در امتداد کریدور لاجوردی در آسیای میانه است که از چین آغاز میشود، به شرق دریای خزر میرسد و در غرب این دریا با آذربایجان امتداد مییابد. سپس از طریق زنگزور به نخجوان وصل شده و از کوههای آرارات وارد ترکیه میشود و بعد از عبور از شمال سوریه به جنوب غرب این کشور وارد میشود تا به سرزمینهای اشغالی برسد.
مقصد اصلی هم حیفا در منتهاالیه غرب منطقه خواهد بود. چنین کریدوری، رقیب کریدور شمالی یعنی روسیه و جنوبی یعنی ایران خواهد بود. چین آغاز آن و انتهایش رژیم صهیونیستی و در نهایت اروپاست.
حالا بیایید برخی شواهد برای این فرضیه را ارائه دهیم. اولاً میدانیم که همکاری جدیای میان رژیم و آذربایجان وجود دارد. ثانیاً میدانیم که ترکیه و رژیم یک گفتوگو و توافق سیاسی سطح بالا بر سر سوریه را در یک ماه اخیر داشتهاند. همچنین میدانیم جولانی شخصاً دو مذاکره سطح بالا با طرف صهیونی یکبار در امارات و یکبار در آذربایجان داشته است. همچنین اخباری از آماده شدن آذربایجان در مثلث مرز ایران- ارمنستان و آذربایجان وجود دارد که احتمال ورود به زنگزور را به وجود آورده است. در ترکیه نیز این احتمال مورد بحث قرار گرفته که پس از ایران، رژیم ممکن است به سراغ ترکیه برود و باید همکاریها با این رژیم بیشتر شود.
اما چنین احتمالی برای رژیم چه عایدی دارد؟ اگر این احتمال را بالا بدانیم، رژیم با این کریدور، به مزیت غیرقابل جایگزینی در منطقه دست یافته است. از سمت جنوب، کریدور آمریکایی را دارد که از هند شروع شده و پس از عبور از کشورهای عربی به حیفا میرسد. از سمت شمال نیز کریدوری دارد که از چین آغاز شده و پس از عبور از کشورهای مذکور بازهم به حیفا میرسد. درواقع رژیم تبدیل به لولای امنیتی- اقتصادی منطقه خواهد شد. هر کالای تولیدی چه از مبدأ هند و چه از مبدأ چین، برای عبور از منطقه باید از جغرافیای کوچک سرزمینهای اشغالی عبور کند. رژیم با چنین دستاوردی، قادر خواهد بود که با کشورهای هر دو کریدور بازی کند و امتیاز حداکثری از آنان بگیرد.
البته برای این فرضیه برخی شواهد متناقض هم وجود دارد. برای مثال ترکیه میتواند خودش مسیر ادامه کریدور لاجورد تا بالکان باشد و چرا باید از این امتیاز بگذرد؟ همچنین ترکیه، قدرت بالایی در عرصه سیاسی آذربایجان دارد و بعید است علیاف، نتانیاهو را به اردوغان ترجیح دهد. البته این احتمال هم وجود دارد که ترکیه بپذیرد که کریدور لاجورد را دو شاخه کند تا از این مسیر، حاکمیت بر سوریه هم برای او حفظ شود. یعنی کریدور لاجورد هم از استانبول بگذرد و هم به حیفا برسد. با این وجود، بازهم منطقی نیست که اردوغان از مسیر خود که به بالکان میرسد دست بکشد.
رژیم در این مسیر مشکلات زیاد دیگری هم دارد. اولاً سوریه در وضعیت فعلی که چندپاره است، نمیتواند فضایی برای عبور یک کریدور اقتصادی باشد؛ چراکه امنیت، یکی از ملزومات حیاتی برای هر کریدوری است. همچنین زنگزور هنوز اتفاق نیفتاده و ایران در این زمینه جدیت خود را نشان داده است. از طرف دیگر، روسیه به عنوان بازیگر قدیمی قفقاز جنوبی، حتماً با چنین مسیری مخالف خواهد بود و علیه آن اقدام خواهد کرد. یعنی در این زمینه یک همسویی استراتژیک بین روسیه و ایران وجود خواهد داشت. خلاصه رژیم نمیتواند به این زودیها چنین کریدوری را فعال سازد. مهمترین شاخص هم وضعیت سوریه خواهد بود که رژیم خود، یک پایه برای برهمزدن امنیت عمومیاش است.
درباره چنین احتمالی باید بیشتر صحبت کرد. فرضیهای که باید به شواهد بعدی برای آن حساس باشیم. کریدور داوود میتواند به محمل جدید ضدامنیتی و ضدژئوپلیتیکی برای ایران تبدیل شود. قدم اول، آمادگی برای هر احتمال در مسیر زنگزور است که نظامیان عزیزمان در گذشته داشتند و حتماً در حال حاضر هم دارند. بیایید بدبینانه فکر کنیم و یکی از اهداف حملات رژیم به ایران را تضعیف ایران برای جلوگیری از ورود به جنگ احتمالی ارمنستان- آذربایجان تصور نماییم. امری که به لطف خدا و قدرت کشور، محقق نشده است. همچنین باید با ترکیه گفتوگوهای جدی داشت و این کشور را از حضور در هر طرح صهیونیستی تحذیر داد. گرچه به نظر میرسد درگیری اخیر در سویدا، امکان همکاری سیاسی در این اضلاع منطقهای را کاهش داده باشد. همچنین ایجاد یک تصویر ایجابی که ایران آن را تنظیم کرده باشد و کشورهای دیگری را در آن همراه خود کند نیز بسیار لازم و ضروری است. طرحی ایجابی که مبتنی بر واقعیت اقتصاد سیاسی منطقه و جهان باشد. مزیتهای ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک ایران را هیچ کشوری در منطقه ندارد. با استفاده درست از این ظرفیتها در طراحی منطقهای با توجه به مسائل جهانی و همکاریهای واقعاً راهبردی با کشورهای قدرتمند، میتوان هر طرح منطقهای دشمن را عقیم کرد. لحظهای که ما بتوانیم به این نقطه از همکاری راهبردی و ارزشمند برسیم، لحظه پرش کشور در تمام زمینهها خواهد بود.»