نورنیوز ـ گروه حوادث: چهارم خرداد امسال، خبر گمشدن دختری به نام الهه حسیننژاد که ساکن اسلامشهر بود، در فضای مجازی منتشر شد که حوالی میدان آزادی گم شده بود. بلافاصله پس از این گزارش، پرونده قضایی مربوطه تشکیل و پلیس اقدامات لازم را برای پیگیری موضوع آغاز کرد.
بر اساس دستور دادستانی تهران تحقیقات گسترده انجام شد و بعد از چند روز پیکر الهه حسیننژاد در بیابانهای اطراف تهران پیدا شد و متهمان مرتبط با این پرونده نیز دستگیر شدند. پرونده برای رسیدگی به شعبه ویژه بازپرسی ارجاع شده است.

رئیس کل دادگستری استان تهران در جلسه دادگاه حاضر شد
علی القاصی رئیس کل دادگستری استان تهران، از جمله حاضران در جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده قتل الهه حسیننژاد است.

غلامرضا جواهری قاضی این جلسه، در ابتدای آن گفت: این دادگاه جهت رسیدگی به اتهام متهم پرونده دایر بر مباشرت در قتل عمدی زن مسلمان در ماه حرام مرحومه الهه حسیننژاد با ایراد ضربات چاقو و مخفی کردن جسد و تخریب عمدی اموال مشتمل بر دو عدد گوشی تلفن همراه، کیف و مدارک کارت ملی و گواهینامه برگزار شده است. دادگاه با اعلام رسمیت و علنی بودن محاکمه با توجه به محتویات پرونده و دقت در اوراق قضایی، برگزار شده است.

مادر الهه حسیننژاد: قاتل در ملاء عام قصاص شود
در جریان جلسه رسیدگی به پرونده قتل الهه حسیننژاد، مادر او با چشمانی اشکبار از دخترش گفت: «الهه ۸ سال بود که سرکار میرفت و برای بهبود شرایط برادر معلول ۱۴ ساله خود که نامش آرش است به ما کمک میکرد.»
او در ادامه با اشاره به سختکوشی و مسئولیتپذیری الهه افزود: «الهه من بسیار زحمتکش بود. آن روز با الهه تماس گرفتم، گفتم وقت دکتر دارم، بیا و مراقب آرش باش. او بلافاصله گفت تا ۱۰ دقیقه دیگر خودم را میرسانم. از ۱۰ دقیقهای که الهه گفت تا الان بیش از ۲ ماه گذشته است. آرش صبح تا شب الهه را صدا میکند. به او گفتیم که خواهرش به مسافرت رفته است.»
در ادامه این جلسه، پدر و مادر داغدیدهی الهه حسیننژاد از دادگاه خواستار اجرای اشد مجازات برای متهم پرونده شدند و گفتند: تقاضای قصاص داریم و میخواهیم متهم در ملا عام قصاص شود.

بهمن فرزانه: مرا جادو کرده بودند
بهمن فرزانه متهم قتل الهه حسیننژاد در این دادگاه، ادعا کرد که او را جادو کرده بودند و گفت: حرفی ندارم؛ دفاعی ندارم. نباید میشد؛ شد...
در جریان رسیدگی به پرونده قتل مرحومه الهه حسیننژاد، جلسه دادگاه با حضور قاضی جواهری، متهم، وکلای طرفین و خانواده مقتول برگزار شد. قاضی جواهری در ابتدای جلسه، با اشاره به محتویات پرونده و اظهارات متهم در مراحل پیشین تحقیقاتی، خطاب به وی گفت:
«اقرار شما در مرحله جلسات تحقیقات مقدماتی نسبت به ایراد جراحات با چاقو نسبت به مقتوله و اموال و رها کردن جسد در بیابان و سایر قرائن در پرونده موجود است...»
در ادامه، متهم برای ارائه دفاعیات خود در جایگاه قرار گرفت. او با لحنی کوتاه و بدون تمایل به ارائه توضیح خاصی، گفت:
«حرفی ندارم.»
قاضی از متهم خواست تا درباره روز حادثه توضیح دهد. متهم شروع به شرح زندگی شخصیاش کرد و گفت که ساکن لرستان و اسلامشهر بوده و بهدلیل نداشتن فرزند و اختلافات خانوادگی با همسرش، رفتوآمد زیادی به شهرستان داشته است. او مدعی شد که پیش از وقوع حادثه، مدتی را در منزل یکی از اقوام خود که سفرهخانهای در اسلامشهر دارد، اقامت داشته و روز حادثه پس از سوار کردن چند مسافر، با مقتوله روبهرو شده است.
«این خانم آمد و ۱۵ دقیقه نشست و مسافر نیامد و یک ربع بعد گفت، برو من حساب میکنم...» این بخشی از صحبتهای متهم بود که به نحوه آشناییاش با مقتول اشاره داشت.
او در ادامه بیان کرد که مقتوله در صندلی عقب نشسته بوده، سپس به صندلی جلو آمده و در حین مسیر به پیامهای صوتی نامزدش گوش میداده است. متهم گفت: «به او گفتم من نمیخواهم حرفهایتان را گوش بدهم بدرد من نمیخورد.»
سپس، به حالات روحی خود پیش از حادثه اشاره کرد و اظهار داشت: «در زندان هزار بار به این اتفاق فکر کردم، کاش این مسیر را طی نمیکردم.»
قاضی از متهم درباره انگیزهاش از قتل سوال کرد و متهم پاسخ داد: «این را نپرسید.»
اما قاضی تاکید کرد که توضیح درباره انگیزه و نحوه قتل ضروری است. متهم گفت: «دیدم که مقتوله وویس گذاشت. من حساس هستم و به او گفتم رعایت کن... گفتم با خانمم مشکل دارم و من عصبانی شدم.»
در پاسخ به سوال قاضی مبنی بر پذیرش اتهام قتل عمدی، متهم آن را رد کرد. درباره مخفیکردن جسد نیز گفت: «زیر پل قائمیه ایستادم.»
قاضی پرسید چرا در آن محل توقف کرده و علت درگیری چه بوده است. متهم پاسخ داد که قصد داشته مقتوله را به بیمارستان امام رضا منتقل کند و افزود: «من نمیخواستم او را بکشم.»
قاضی سپس به صدمات وارد شده به مقتوله پرداخت و متهم اعتراف کرد: «با عصبانیت دو تا سه ضربه به مقتول زدم. نمیدانم چرا این اتفاق رخ داد.»
در ادامه، وکیل مدافع متهم در جایگاه قرار گرفت و با استناد به محتویات پرونده گفت: «اتهامات قتل عمدی و اختفای جسد و از بین بردن اموال است... موکل قوه تمیز، به معنای درک و فهم رفتار و ماهیت و آثار رفتار ارتکابی را نداشته است.»
او از دادگاه درخواست کرد که هیات کارشناسی روانپزشکی مجدداً وضعیت روانی متهم را بررسی کند.
وکیل اولیای دم نیز پس از استماع دفاعیات، اعلام کرد: «خانواده مقتول صرفاً در مورد تخریب اموال اعلام گذشت میکنند، اما درباره بقیه اتهامات لایحه دفاعیه میدهم.»
در بخش پایانی جلسه، قاضی مجدداً سوالاتی از متهم درباره نحوه وقوع قتل، تعداد ضربات، وضعیت جسمی مقتول، و همچنین مسیر طیشده توسط متهم پرسید. متهم در پاسخ به برخی سوالات گفت: «دو ضربه زدم.»
او درباره مسیر فرار و رها کردن جسد گفت: «فوت شده بود... میخواستم او را به بیمارستان ببرم.»
در نهایت، قاضی از متهم خواست هر مطلبی را که بهعنوان دفاع آخر دارد بیان کند. متهم گفت: «قصد کشتن نداشتم و جنون گرفتم.»

وکیل اولیای دم: جنایت به صورت عمدی اتفاق افتاده است
امیرحافظ سلیمانی وکیل اولیای دم در این دادگاه گفت: جنایت حاضر نه در خفا و لحظه جنون بلکه با عمد و برداشتن چاقو با انتقال جسد و قصد ربایش تلفن همراه و سلب حیات صورت گرفته است. متهم با اقداماتی همچون معدوم سازی تلفن همراه نشان میدهند که تمام ظرفیتهای مجرمانه خود را برای پنهان کردن جرم استفاده کرده است. براساس مستندات و مدارک و نیز اقرار قتل عمدی و تحقیقات پلیس و بازسازی صحنه جرم کاملا محرز است که رکن مادی و روانی قتل عمدی از سوی متهم پرونده صورت گرفته است بنابراین درخواست قصاص در ملاء عام را دارم.
جزئیات جدید از صحنه قتل از زبان وکیل اولیای دم
وکیل اولیای دم، درباره جزئیات این پرونده بیان کرد: متهم در فیلم بازسازی صحنه جرم که در اختیار بازپرس و سرپرست دادسرای امور جنایی تهران است، گفته که مقتوله در مسیر بازگشت با مادر و خواهرش تماس گرفته و اعلام کرده در راه بازگشت به خانه است. متهم وقتی به مقصد نزدیک شده، توقف کرده است؛ همان زمان الهه حسیننژاد از او پرسیده «کِرایه چقدر میشود؟»
سلیمانی افزود: هنگامی که قصد پرداخت کرایه را داشته، متهم چشمش به گوشی او افتاده و گوشی را از دست الهه حسیننژاد کشیده؛ مقتوله شروع به فریاد زدن کرده، اما متهم به قتل چاقویی که از قبل در ماشین گذاشته بود را برداشته و به سمت چپ پهلوی او ضربه زده است.
وکیل اولیای دم شرح داد: به گفته متهم، وقتی چاقو را به پهلوی الهه حسیننژاد زده، مقتوله از او خواهش کرده که او را به بیمارستان برساند. متهم گفته که قصد داشته او را به بیمارستان ببرد، اما از ترس گرفتار شدن در بیمارستان پشیمان شده و مسیر را به سمت جاده قم تغییر داده است. در مسیر، با فرض اینکه اگر الهه زنده بماند از او شکایت میکند، سه ضربه دیگر با چاقو به قفسه سینه مقتوله زده و جسد او را در اطراف جاده قم رها کرده است.
وکیل اولیای دم گفت: «من حتی در دادسرا از متهم پرسیدم لحظهای که مقتوله را در بیابان رها کردی، زنده بود؟ بهمن فرزانه پاسخ داد که همان موقع صدایی از سمت الهه حسیننژاد شنیده است. متهم قصد داشته جسد را همانجا دفن کند اما دوباره ترسیده و سریع محل را ترک کرده است.»