نورنیوز ـ گروه سیاسی: ابوالقاسم قاسم‌زاده در یادداشتی نوشت: «۱ـ اولین اقدام رسمی ترامپ پس از اجرای رسمی سوگند ریاست جمهوری در واشنگتن دعوت از نتانیاهو برای دیدار و گفتگو در دفتر ویژه رئیس جمهوری آمریکا در کاخ سفید بود. اقدام مهم دیگر ترامپ پیشنهاد مذاکره و گفتگو با دولت جمهوری اسلامی ایران بود که دوست خانوادگی خود «ویتکاف» که مشاور ویژه ترامپ است را به نمایندگی از شخص خود برای گفتگوی دوجانبه با دولت ایران معرفی کرد. از همان زمان ترامپ حمله نظامی به ایران را در دفتر ویژه ریاست جمهوری‌اش در کاخ سفید با حضور نتانیاهو طراحی کرد. موازی با دیدار «ترامپ» نمایشی از قدرت نمایی «چماق و هویج» درباره چگونگی روابط واشنگتن ـ تهران، مرحله به مرحله به صورت علنی آشکار شد. جالب اینکه یکباره برای چند هفته دو خبر از کاخ سفید همه جا نقل شد:چگونگی اداره و مدیریت «کانال پاناما» و دوم، حل مسالمت آمیز نهایی اختلاف دیرینه تهران ـ واشنگتن،که پذیرفتن این مذاکره با واسطه دولت عمان نزدیک به دو ماه طول کشید و از نظر خبری ـ تبلیغی، کاخ سفید این مذاکره را مهمترین خبر و محور حل نهایی اختلافات واشنگتن ـ تهران در رویدادهای بین‌المللی معرفی کرد.
۲ـ با شروع رسمی دوره ریاست جمهوری، ترامپ با خود اندیشید که دو بازوی قدرتمند و بلامنازع «حزب حاکم جمهوری‌خواهان و دمکرات‌ها» را در اختیار دارد. واقعیت این است که حزب جمهوری‌خواه به رهبری ترامپ در مصدر قدرت فائقه قرار گرفته است و حزب رقیب او دمکرات در اقلیت شکننده و فاقد توان در تصمیم‌گیری‌های کلیدی در مدیریت داخلی یا بین‌المللی در سطح کلان در آمریکا شده است.
اکنون ترامپ بازی سیاسی خود را براساس ضرب‌المثل چماق و هویج هم در داخل و هم در تنظیم مجموعه روابط بین‌المللی‌اش با محورهای اقتصادی و براساس حاکمیت دلار آمریکایی پیش می‌برد. او باور دارد که جهان باید براساس مدیریت و حاکمیت دلار آمریکا بچرخد و در نهایت همه دولت‌ها در سراسر جهان باید به قدرت بلامنازع دلار آمریکایی تمکین کنند ولاغیر!
ترامپ براساس چنین باوری اولین دیدارش را با نتانیاهو انجام داد و در همین دیدار بود که در کاخ سفید با حضور ترامپ طرح اولیه حمله نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران تدوین شد. اشتباه بزرگ ترامپ این بود که این جنگ را با ترور سران سپاه پاسداران انقلاب به صورت هجومی رقم زد. او می‌خواست به سراسر مراکز استان‌های ایران یورش برد و در عمل نه تنها همه ملت ایران که یکباره اصل هویت ملی همه ایرانیان را مورد تهاجم قرار داد. این تهاجم همه ایرانیان چه مخالف یا موافق دولت جمهوری اسلامی را یکپارچه به مقاومت دفاعی و میهنی سوق داد و شکست این جنگ را رقم زد. هیچ دولت و کشوری نیز آن را تأیید نکرد و ترامپ در اجرای برنامه جنگی تنظیم شده از سوی نتانیاهو تنها ماند! به ویژه که همزمان قطع روابط با دولت اوکراین را کلید زد.
اکنون حمله به ایران از سوی هیچ دولت و کشوری حتی در اروپا و از سوی اصلی‌ترین دولت‌های اروپایی فرانسه، انگلیس و آلمان مورد تأیید قرار نگرفته است و این دولت‌ها خود غافلگیر شده‌اند و از ترامپ و سیاست‌ها و برنامه‌ای بین‌المللی‌اش فاصله گرفته‌اند و نگران آینده خود هستند.
یورش کور نتانیاهو و ترامپ به ایران نزد اغلب سیاستمداران و در رسانه‌های اروپایی «ابتر» و اشتباه محاسباتی بزرگ ارزیابی شده است. تا آنجا که اغلب دولت‌های غربی تلاش دارند اطلاع دهند، ما با نتانیاهو و ترامپ در اجرای هجوم نظامی ـ تخریبی این دو به ایران نه تنها مشارکت نداریم که آن را فاجعه بزرگ در روابط بین‌المللی کنونی و بزرگ‌تر از آن برای سازمان ملل متحد می‌شماریم.»