نورنیوز – گروه سیاسی: اگر کسی تصور کند که جنگهای رژیم صهیونیستی فقط در میدان نبرد و با سلاح و موشک پیگیری میشوند، بهسادگی از درک عمیقتر ساختار امنیتی این رژیم غافل مانده است. در همه درگیریهای بزرگ تلآویو، از جنوب لبنان گرفته تا نوار غزه، و اکنون در مواجهه با ایران، یک جبهه پنهان همواره فعال است: جبهه ترور، خرابکاری و جاسوسی. رژیم صهیونیستی بهخوبی میداند که نمیتواند یک جنگ تمامعیار را از لحاظ انسانی، سیاسی و اقتصادی تحمل کند. بنابراین، در کنار حملات آشکار، جوخههایی از ماموران موساد، خرابکاران اجیرشده، عوامل نفوذی، و مهاجمان سایبری را فعال میکند تا فشار را به درون خاک حریف بکشاند. در جنگ اخیر با ایران، این الگو باردیگر عیان شد.
جوخههای ترور، بازوی نفوذی جنگ
هنوز صداهای انفجار مراکز نظامی و هستهای در رسانهها پژواک داشت که وزارت اطلاعات از بازداشت تیمهای وابسته به سرویسهای اطلاعاتی اسرائیل در حومه تهران خبر داد. تیمهایی که نه با موشک، که با بمبهای دستی، سیمکشی انفجاری و اپلیکیشنهای رمزگذاریشده وارد میدان شده بودند. آنها مأمور ترور و تخریب بودند، مأمور تصویرسازی وحشت. دشمن میدانست که عملیات فیزیکیاش شاید به نتیجه نرسد، اما اگر درون خیابانهای پایتخت و سایر شهرها، موج ترس راه بیندازد، نیمی از نبرد را برده است.
این اولینبار نیست. اسرائیل از سالها پیش، پروژهی ترور دانشمندان ایرانی را دنبال کرده است؛ از علیمحمدی تا احمدیروشن، از شهریاری تا فخریزاده. هر بار با روشی جدید: موتور بمبگذاریشده، تفنگ با صداخفهکن، تله انفجاری از راه دور. پشت همه این عملیاتها، رد پای موساد مشهود بود؛ و گاهی، حتی صدای آن از رسانههای عبری هم درز میکرد.
اما ماجرا به ترور فیزیکی محدود نمیشود. در شب حمله نظامی خرداد، زیرساختهای سایبری ایران نیز مورد تهاجم قرار گرفتند؛ حملهای همزمان به سامانههای هشدار و ارتباطات در غرب کشور. هدف چه بود؟ ایجاد اختلال در تصمیمگیری، کندکردن واکنش پدافند، یا شاید چیزی سادهتر: فلجسازی روانی. رژیم میخواست بگوید که حتی اگر پهپادهایش سرنگون شوند، ویروسهایش هنوز پرواز میکنند. اسرائیل، «زمین» را هم برای جنگ پنهان میخواهد.
جنگ ترکیبی؛ راهبرد خیالی صهیونیستها در مواجهه با ایران
رژیم صهیونیستی از سالها پیش بهخوبی فهمیده که تابآوریاش در یک جنگ متعارف با ایران، بسیار شکننده است. بههمیندلیل، همواره بهجای درگیری مستقیم، روی جنگ نیابتی و نامتقارن پنهان سرمایهگذاری کرده است. در مرکز این راهبرد، نامی خوفناک و تروریست قرار دارد: موساد. این سرویس اطلاعاتی و عملیاتی، در کنار واحد سایبری ۸۲۰۰ و چند یگان ویژه نظامی، همواره استراتژی متفاوتی را دنبال میکند: ترور، خرابکاری، نفوذ، اخلال در سامانههای حیاتی، و ایجاد فشار روانی از درون. بسیاری از تحلیلگران معتقدند که اسرائیل به هر اندازهای که در حوزه دیپلماسی یا ارتش فعالیت دارد، در حوزه ترور و جاسوسی دو برابر فعالتر است. اسرائیل کشوری است که برای کشتن، عملیات طراحی میکند؛ نه برای مذاکره.
به این ترتیب یکی از کلیدیترین ویژگیهای راهبردی رژیم صهیونیستی در دهههای اخیر، تخصص در جنگهای ترکیبی (Hybrid Warfare) است. در این نوع جنگ، دشمن با استفاده از دستگاه امنیتی و اطلاعاتی خود، از ترکیب و همزمانی چند ابزار و شیوه بهره میبرد:
حملات نظامی محدود و مشخص (پهپاد، موشک، عملیات ویژه)
عملیاتهای تروریستی هدفمند (ترور فرماندهان و نخبگان علمی)
جنگ سایبری و عملیات خرابکاری زیرساختی
بهرهبرداری از شبکههای اطلاعاتی و جاسوسی در داخل خاک دشمن
فعالیت روانی و رسانهای برای شکلدهی به فضای ذهنی مخاطب.
در نبرد خرداد ۱۴۰۴، همه این مولفهها به صورت همزمان و هماهنگ بهکار گرفته شدند. برای مثال، حملات پهپادی در کنار حملات سایبری انجام شد و شبکههای ترور در داخل کشور فعال بودند. صهیونیستها تلاش داشتند تا با این راهبرد ترکیبی، ضرباتی همزمان در چند جبهه وارد کنند.
چرا رژیم صهیونیستی به این الگو روی آورده است؟ زیرا فکر میکند ایمنترین، کمهزینهترین، و رسانهایترین نوع جنگ برایش، همین جنگ پنهان است. در این جنگ، مسئولیت عملیات انکارپذیر است؛ تلفات انسانی متجاوزان اندک و نزدیک به صفر است؛ افکار عمومی داخلی متوجه هزینهها نمیشود؛ و شاید مهمتر از همه تأثیر روانیاش بالاست. هر ترور موفق، به طرف مقابل پیام میدهد: «ما به تو نزدیکیم، حتی اگر فرسنگها دور باشیم.» و هر عملیات خرابکاری میخواهد این تصور را القا کند که «ایران امن نیست، حتی اگر پدافند قوی باشد.»
در این میان، ایران در این نبرد تنها به موشک پاسخ نمیدهد. بلکه با استفاده از سازمانهای متنوع امنیتی و اطلاعاتی و سامانههای ضدنفوذ محلی، توانسته بارها شبکههای موساد را شناسایی، رصد، و متلاشی کند. مجموعهای از اقدامات موفق اطلاعاتی ایران، از جمله بازداشت تیمهای تروریستی در مناطق مختلف کشور، کشف و بازداشت لایههای پشتیبانی تیمهای ترور، و البته نفوذ سایبری متقابل به سرورهای رژیم صهیونیستی و افشای اطلاعات موساد، نشان میدهد که ایران، تنها در حال دفاع نیست، بلکه در حال طراحی ضدحمله در همین «جنگ سایهها»ست.
ایران تنها تماشاگر نبوده است. بازداشتهای پیدرپی عوامل موساد در مناطق مختلف کشور، گواهی از اشراف امنیتی ایران است. با این حال، این نبرد ادامه دارد؛ نبردی که نه در صفحه رادارها، که در سایههای کوچهها، لپتاپها و ارتباطات رمزگذاریشده جریان دارد. و ما باید این واقعیت را بپذیریم که هر بار که رژیم صهیونیستی حمله میکند، جوخههای پنهانی هم در حال حرکتاند. هر پهپادی که به پرواز درمیآید، در کنار خود یک جاسوس را هم راهی میکند.