نورنیوز-گروه سیاسی: من بحقیقت مسخرهتر و مضحکهتر و فرومایه تر از این شخصیّت نالایق و نادان و این مجسّمة خیانت به وطن در عمرم ندیدهام. اگر کسی را بتوان «جاهل مرکّب» خواند هم اوست که نمی فهمد و نمی فهمد که نمی فهمد.غرق منجلاب است و می پندارد گلاب است.
مالیخولیای قدرت او را چنان مست کرده که از تهیمغزی و یاوهگویی خود خبر ندارد و همینکه مشتی مشتریان مخبط برایش کف میزنند و دف میزنند، از فرط شوق گریبان چاک میکند و از خاک بر افلاک میپرد.
پدربزرگش را استعمارگران آوردند و بردند. پدرش هم که خادم همان مخدومان بود به خلق جفا کرد و از خلق قفا خورد و در غربت با خفت مُرد و این یکی فقط خورده و خوابیده ولی هنوز نمُرده! و اکنون زهی سفاهت و بلاهت که این پیرکودک بیفرهنگ میخواهد در رکاب سرجوخه های اسرائیلی آفاق را درنوردد و پا بر خاک ایران نهد و طاوس علّیین و سلطان مشرق زمین شود.
والله چنین اوهامی در خواب مستان خراب هم نمیگنجد و نمیدانم با کدام افسون و افیون وی را چنین مست و مجنون کردهاند که تب کرده و کف بر لب آورده و خواب پنبه دانه میبیند.
مرا با وی سخنی نیست که سخن گفتن با ابلهان، عین ابلهی است. به فریفتگان و خریداران او میگویم که:
بر تو دل میلرزدم ز اندیشهای/ با چنین خرسی مرو در بیشهای
این دلم هرگز نلرزید از گزاف/ نور حق است این نه دعویّ و نه لاف
اگر از حاکمان جمهوری اسلامی برگشتهاید، از ایران که برنگشتهاید لااقل رهبری را برگزینید که اهل کام و ناز نباشد و جوانی را در عشرت و بطالت سپری نکرده باشد و طوق بردگی بر گردن و جامة ذلّت بر تن نداشته باشد و شرم و شرافتی و عقل و شجاعتی در او دیده شود. شعر خواجة شیراز این روزها به دل مینشیند که:
زیرکی را گفتم این احوال بین خندید و گفت/ صعب روزی بوالعجب کاری پریشان عالمی
اهل کام و ناز را در کوی رندی راه نیست/ رهروی باید جهانسوزی نه خامی بیغمی
عبدالکریم سروش
خرداد ۱۴۰۴