نور نیوز-گروه بین الملل: استیون ویتکاف، نماینده ویژه ترامپ در امور خاورمیانه، اخیراً در اظهاراتی تأکید کرده که دولت ترامپ به دنبال دستیابی به توافقی دیپلماتیک با ایران است. وی در سخنان خود به چند محور کلیدی اشاره کرد: نخست آنکه محتوای نامه ترامپ به ایران ارائه پیشنهاد در مورد رفع سوءتفاهمها و ایجاد یک سازوکار راستیآزمایی هستهای جدید بوده است. دوم، اینکه آمریکا ایران را به اقدام نظامی تهدید نمیکند، اما برای جلوگیری از جنگ، گزینههای نظامی را مدنظر دارد. سوم، ویتکاف مدعی شد که ایران از طریق کانالهای غیررسمی با واشنگتن تماس گرفته است. این اظهارات اگرچه نشان دهنده ایجاد تغییر در لحن واشنگتن است اما ابهامات جدیدی را نیز ایجاد می کند که باید به آن توجه شود
ترامپ در دور اول ریاستجمهوری خود با خروج از برجام و اعمال تحریمهای گسترده علیه ایران، به دنبال آن بود که تهران را به پذیرش شرایطی سختتر از برجام وادار کند. اما نهتنها این راهبرد به نتیجه نرسید، بلکه ایران نیز با افزایش سطح غنیسازی و توسعه برنامه هستهای خود، نشان داد که در برابر فشارهای یکجانبه تسلیم نخواهد شد.
اکنون او که بار دیگر به کاخ سفید بازگشته تلاش دارد مسیر جدیدی را آزمایش کند. ترامپ نه به دنبال تکرار تجربه مذاکرات اوباما است و نه تمایل دارد همچون بایدن، سیاست تعامل بدون فشار را در پیش گیرد. بلکه راهبرد ترامپ، ایجاد توافقی تحت فشار است که در آن، ایران امتیازات بیشتری بدهد، اما در عین حال، آمریکا نیز آماده کاهش برخی تحریمها باشد. این روند اگرچه در ظاهر، نشاندهنده یک تغییر رویکرد است، اما در عمل، تفاوت چندانی با سیاست فشار حداکثری ندارد؛ چرا که همچنان عنصر فشار به عنوان ابزار اصلی مذاکره مورد استفاده قرار میگیرد.
راستیآزمایی هستهای؛ درخواستی واقعی یا بهانهای برای فشار بیشتر؟
یکی از محورهای اصلی که در اظهارات اخبر ویتکاف وجود دارد، پیشنهاد ایجاد یک برنامه راستیآزمایی هستهای جدید است. این پیشنهاد از دو منظر قابل بررسی است:
نخست، آژانس بینالمللی انرژی اتمی در حال حاضر بالاترین سطح نظارت را بر برنامه هستهای ایران اعمال میکند. تمامی تأسیسات اعلامشده ایران تحت بازرسیهای سرزده قرار دارند و هیچ نشانهای از انحراف این برنامه به سمت اهداف نظامی گزارش نشده است. بنابراین، طرح یک سازوکار جدید، یا بهمعنای درخواست برای نظارتهای فراتر از برجام است (که ایران هرگز آن را نخواهد پذیرفت) یا تلاشی برای ایجاد یک مکانیسم سیاسی جدید به جای نظارتهای فنی آژانس است که آن نیز بدعتی غیر قابل پذیرش است
دوم، درخواست راستیآزمایی جدید میتواند پوششی برای مطالبه امتیازات بیشتر از ایران باشد. اگر هدف واشنگتن، توقف کامل برنامه غنیسازی ایران برای ایجاد اطمینان بیشتر برای عدم دستیابی ایران به سلاح هسته ای باشد، این خواسته قطعاً از سوی تهران رد خواهد شد. ایران بارها اعلام کرده که حق غنیسازی خود را در چارچوب NPT غیرقابل مذاکره میداند. بنابراین، چنین پیشنهادی یا با هدف افزایش فشار بر ایران مطرح شده یا بهعنوان پیشزمینهای برای توافقی با چارچوبی مشابه برجام، اما با نامی جدید.
الگوی «نفتا ۲.۰» در سیاست خارجی؛ آیا ترامپ به دنبال توافقی با نام خود است؟
یکی دیگر از احتمالات، تلاش ترامپ برای دستیابی به توافقی است که از نظر ماهوی تفاوت چندانی با برجام نداشته باشد، اما از نظر شکلی، تحت نام و امضای او ثبت شود. چنین الگویی در دوره اول ریاستجمهوری او نیز مشاهده شد؛ زمانی که پس از خروج از پیمان تجارت آزاد آمریکای شمالی (نفتا)، توافق جدیدی را تحت عنوان USMCA جایگزین آن کرد که تفاوت بنیادینی با نسخه پیشین نداشت، اما بهعنوان یک موفقیت دیپلماتیک برای ترامپ معرفی شد.
در مورد ایران نیز، ممکن است دولت ترامپ به دنبال آن باشد که توافقی مشابه برجام را با برخی تغییرات ظاهری امضا کند و آن را یک پیروزی سیاسی جلوه دهد. این تغییرات میتواند شامل؛تمدید محدودیتهای هستهای برای مدت طولانیتر،افزایش تعداد بازرسیها از تأسیسات هستهای ایران،محدودیتهای بیشتر بر برنامه موشکی ایران باشد
در عوض، ترامپ ممکن است برخی تحریمها را کاهش دهد، اما نه بهصورت یکجا، بلکه بهعنوان بخشی از یک روند تدریجی و مشروط.
اگر چنین پیشنهادی مطرح شود به طور قطع ایران در بخش مربوط به ایجاد محدودیت در توانمندی های موشکی آن را نخواهد پذیرفت. اما تهران در گذشته نشان داده که برای اثبات حسن نیت و صداقت خود در پیگیری اهداف صلح آمیز در برنامه هسته ای در صورت دریافت امتیازات معناداراز جمله رفع کامل تحریمهای ثانویه، بازگشت به سیستم بانکی جهانی و تضمین عدم خروج دوباره آمریکا از توافق آماده گفتگو خواهد بود.
آیا توافق ممکن است؟
راهبرد ترامپ در قبال ایران، هرچند در ظاهر تغییری در لحن ایجاد کرده، اما در جوهره، همچنان مبتنی بر سیاست فشار است. درخواست ایجاد یک سازوکار راستیآزمایی جدید، میتواند تلاشی برای وادار کردن ایران به پذیرش محدودیتهای بیشتر باشد، یا راهی برای ارائه توافقی با نام جدید بهجای برجام. در هر دو حالت، ایران بهسادگی وارد چنین مسیری نخواهد شد، مگر آنکه امتیازات معناداری دریافت کند.
سرنوشت این رویکرد به دو عامل بستگی دارد: نخست، میزان آمادگی ترامپ برای ارائه امتیازات واقعی و نه صرفاً امتیازات ظاهری؛ و دوم، میزان تحمل ایران در برابر فشارهای اقتصادی و توانایی آن در استفاده از اهرمهای خود برای چانهزنی. اگر تهران احساس کند که شرایط مذاکره متوازن نیست، احتمالاً مسیر مقاومت را ادامه خواهد داد. اما اگر واشنگتن حاضر باشد امتیازاتی ملموس ارائه دهد، همانگونه که سید عباس عراقچی وزیر خارجه ایران اعلام کرد؛ امکان بازگشت به دیپلماسی وجود خواهد داشت.