نورنیوز-گروه سیاسی: سرانجام پنجماه پس از شهادت رهبر پرنفوذ ، محبوبتر و مجاهد جریان مقاومت در لبنان، روز تشییع و تدفین رسمی او فرارسید. سیدحسن نصرالله، دبیرکل جنبش حزبالله، روز ششم مهر سال جاری، هدف حملات ناجوانمردانه متجاوزان صهیونیست قرار گرفت و پس از دستکم چهار دهه مجاهدت و مقاومت به شهادت رسید. او پس از صبحی طفیلی و سید عباس موسوی، سومین دبیرکل این جنبش قدرتمند بود و در دوران رهبری او، حزبالله به نیرویی تعیینکننده در مقیاس ملی لبنان و بازیگری مهم و اثرگذار در منطقهی غرب آسیا تبدیل شد. هرچند فقدان شهید نصرالله، لطمهای جبرانناپذیر برای محور مقاومت به شمار میآید اما با درایت، هوشمندی و دوراندیشی او، حزبالله از نهالی نورس به درختی ریشهدار و پرثمر و سایهگستر تبدیل شد که برای تمام جنبشهای رهاییبخش و استقلالطلب، الگویی قابل اتّباع است. شهید نصرالله، با تمام فراز و فرودها و تحلیلهای موافق و مخالف، هم در سلسلهی تاریخی میهندوستان و مبارزان ضدّ اشغالگری جهان، منزلتی والا دارد؛ هم در حلقهی مجاهدان دینداری که به حکم تکلیف الهی علیه ظالمان قیام کردهاند موقعیتی ممتاز دارد؛ و هم در جمع مصلحانی که توان خود را در دستگیری از محرومان و مظلومان صرف میکنند مقامی رفیع دارد.
امپراتوری رسانهای سلطهگران، البته تمام بضاعت خود را به کار بسته است که در بازنمایی ادراکی خود، تصویری صلحستیز، ضد ملّی و نامحبوب از نصرالله عرضه کند. این روایت خصمانه به رغم آنکه سالیان مدید از آنتن رسانههای جریان اصلی جهان غرب منتشر میشد اما واکنشهای فراگیر بینالمللی به شهادت او نشان داد که حقیقت مبارزات این چهرهی شاخص، بر وجدانهای بیدار جهان مکشوف بوده است. در شخصیت شهید سید حسن نصرالله، ویژگیهای ممتازی بود که چنین بازتاب همدلانهای را با او برانگیخت.
منادی وحدت ملی
لبنان به عنوان سرزمینی که به کاشی صدرنگی از فرهنگها و تمدنهای مختلف تشبیه شده، همواره در معرض واگراییهای قومی و نژادی و مذهبی بوده است. به اعتبار چنین ماهیتی، حضور در عرصهی عمومی لبنان، حرکت روی لبهی تیز شمشیری است که هر لحظه میتواند سقوط به درهی تفرقات و اختلافات ملی را در پی داشته باشد. سید حسن نصرالله، از جمله نقشآفرینان شاخص لبنانی به شمار می رفت که حاصل سلوک سیاسی و مبارزاتیاش، تقویت وحدت ملی و اقتدار نام لبنان در مقابل بیگانگان بود. نصرالله، بازوی توانمندی در حفظ تمامیت ارضی لبنان و حفظ مرزهای تاریخیاش بود. خوی تجاوزگرانهی رژیم صهیونیستی، اشتهای بیپایانی برای بلعیدن لبنان داشت اما این وطندوستی محور مقاومت بود که با اخراج ذلت بار صهیونیستها از خاک لبنان، در تمام این سالها، نژادپرستان تلآویو را از رسیدن به این نیت شومشان بازداشته بود. نصرالله به این اعتبار بیش از آنکه پیشوای یک جریان دینی- سیاسی خاص باشد رهبری مردمی بود که حاصل فعالیتش حفظ وحدت ملی و تمامیت ارضی لبنان بود. نصرالله چنین هدف و غایتی را فقط در جبهههای نبرد عریان نظامی نمیدید بلکه با استفاده از ظرفیتهای سیاسی و پارلمانتاریستی هم درصدد حفظ استقلال ملی لبنان و کوتاهکردن دست بیگانگان برمیآمد. شک نیست که رفتار سیاسی و نظامی او معارضان و مخالفانی در آن کشور داشت اما هیچیک از مخالفانش، در ملیبودنش تردید نداشتند حتی اگر با تصمیمات و مسیر کاریاش مرزبندیهایی داشتند. واکنش اندوهبار سران مذاهب و قومیتهایی مختلف،شخصیتها، جریانها، رسانهها و تودهی مردم لبنان به شهادت نصرالله ریشه در همین روحیه و کارنامهی ملی داشت.
اصلاح نابسامانیهای اجتماعی
معروفترین تصویری که از شهید نصرالله در ذهن بسیاری از مردم جهان نقش بسته است، چهرهی نظامی اوست درحالیکه وجه تسهیلگر او در رفع محرومیتهای اقتصادی مردم کشورش، زیر سایهی سنگین تبلیغات رسانههای جریان اصلی پنهان مانده است. در لبنان و خصوصا در مناطق جنوبی این کشور، انبوهی از فعالیتهای اصلاحگرانه و ترمیمی جنبش حزبالله را میتوان سراغ گرفت که با رویکرد سازندگی و توسعه و پیشرفت انجام گرفتهاند. به این اعتبار، نصرالله از چهرههای شاخص لبنان در توانمندسازی مردم این کشور است. همواره شاخهی مهمی از اقدامات حزبالله، توسعهی زیرساختهای آبادانی و توسعه در این کشور است. این روحیه، محدود به خانوادههای شیعی نبود و حتی مناطق سنینشین، مسیحینشین و یهودینشین هم بهرهمند از این سازندگیها بودند. به خلاف آنچه در مشهورات رایج گفته میشود این تشکل، نه در تخریبها و ویرانیها و عقبماندگیهای لبنان، بلکه در توسعه و آبادانی و سازندگی آن، صاحب سهم و نقش بوده است. نصرالله به اعتبار درسآموزی در مکتب فکری-سیاسی-دینی امام موسی صدر و امام خمینی( ره)، رفع محرومیت از مردم و تقویت و توانمندسازی شهروندان را در دستور کار خود داشت و به آن ملتزم بود. براین اساس و برخلاف روایت رایج، حزبالله، خصوصا در دوران زعامت نصرالله، بیش از آنکه حرکتی سیاسی و نظامی باشد جنبشی اجتماعی و مردممدار بود. یکی دیگر از عوامل محبوبیت ملی نصرالله را نیز در همین نکته باید جستوجو کرد. جلب حمایتهای مالی از سرمایهداران لبنان، و نیز طراحی سازوکارهای پیچیدهی اقتصادی برای تأمین مالی این حمایتها و محرومیتزداییها، جزو تواناییهای نصرالله بود.
راوی مدارا و تساهل مذهبی
به خلاف برخی از جریانات بهظاهر اسلامگرایانهی معاصر، نصرالله نماد رهبری دینی به شمار میآید که تمایلات قشری و فرقهگرایانه و آمرانه و واپسگرا نداشت. این رهبر هوشمند و شجاع، هرچند بینشی عمیقا دینی و اسلامی و شیعی داشت اما هیچگاه بیرق برتریجویی دینی و مذهبی را بلند نکرد و همواره شعار همزیستی ادیان و همسخنی مذاهب را سر میداد. او به عنوان یک روحانی اصیل شیعی که در عالیترین مدارس دینی و نزد شاخصترین علمای شیعی تحصیلکرده بود با تحفظ و تقید شدید به باورهای اسلامی-شیعی خود، کمترین برخوردهای تحمیلی و آمرانهی مذهبی از خود نشان نداد. او بازهم به اعتبار درسآموزی از مکتب دینی امام موسی صدر، محمد باقر صدر و البته امام خمینی (ره)، آیتالله خامنهای، و سایر رهبران تراز اول انقلاب اسلامی، راوی نظریهی «اسلام به عنوان دعوت» بود. چنین روایتی، با احترام به کرامت انسانها، آزادی آنان را رکن اصلی و شرط اساسی ایمان و دینداری میداند. به این دلیل، رواداری، پذیرش،تحمل، و تساهل در برابر «دیگری»، سیرهی دائمی و مشی همیشگی او بود. همین روحیه و باور بنیادین بود که باعث شد از اسقف ارتدکسهای مسیحی لبنان تا زنان هنرمند موسیقی آن کشور که تقیدی به ظواهر شرعی اسلام نداشتند در رثای نصرالله همدلانه اظهارنظر و عزاداری کنند. کافی است چنین روحیه و رفتاری را با بسیاری از جریاناتی مقایسه کنید که با ادعای اسلامگرایی پای به میدان مبارزات سیاسی یا نظامی گذاشتهاند. حزبالله و رهبرش با احترام به فضای متکثر و چندفرهنگی لبنان، روایتی مسالمتجو و تساهلگرا و روادار از اسلام شیعی عرضه کرد. جایی که این سیره تغییر کرد، مواجهه با دشمن غاصب و زیادهخواه و خونریز صهیونیستی بود که کشتار و ترور و تجاوز را سیاست رسمی خود قرار داده بود.
نورنیوز