نورنیوز-گروه بین الملل: دونالد ترامپ رئیس جمهوری جدید آمریکا با شکست نامزد دموکرات در انتخابات 2024 ، حالا برای دومین بار صندلی ریاست کاخ سفید را تصاحب کرده و آن گونه که برخی تحلیل گران می گویند، "ترامپ شماره دو" ترامپی متفاوت تر از رئیس جمهوری سال های 2017 تا 2021 خواهد بود و با درس گرفتن از اشتباهات گذشته، اصلاحاتی دست کم در برخی رویکردهای خود ایجاد خواهد کرد.
آنگونه که خود ترامپ به صراحت در روزها و هفته های قبل از شروع دوره جدید ریاست جمهوری خود اعلام کرده است، موضوع هایی مثل چین، خاورمیانه و ایران از جمله مهم ترین موضوع های سیاست خارجی دولت او خواهد بود و بخش قابل توجهی از سیاست خارجی دولت وی، متمرکز بر این موضوع ها خواهد بود.
چین و ایران به عنوان دو کشور مستقل، با توجه به منافع ملی خود، طبیعی است که هر کدام سیاست ها و رویکردهای مستقل خود را در قبال سیاست ها و رویکردهای دولت جدید آمریکا اتخاذ خواهند کرد. هر کدام از این دو کشور سعی خواهد کرد در صورت مشاهده تغییر در رفتار دولت جدید ایالات متحده، مسیر تعامل سازنده و همراه با احترام متقابل، منافع برد-برد با حفظ شرایط برابر را با دولت جدید آمریکا در پیش بگیرند. با توجه به استقلال کامل هر دو کشور ایران و چین، هرگونه روابط آنها با آمریکا، علیه منافع طرف دیگر نخواهد بود و طبق تاکید و توافق سران دو کشور، مسیر تقویت روابط راهبردی ایران چین، صرف نظر از هرگونه روابط آنها با ایالات متحده یا هر کشور دیگر، ادامه خواهد یافت و مناسبات راهبردی و دوستی تاریخی دو کشور هرگز تحت تاثیر عوامل ثالث و بیرونی قرار نخواهد گرفت.
تماس تلفنی و گفت و گوی مفصل ترامپ با شی جین پینگ رئیس جمهوری چین که تنها سه روز قبل از مراسم تحلیف رئیس جمهوری جدید ایالات متحده انجام شد، حکایت از آن دارد که ترامپ شماره دو، اهمیتی ویژه به موضوع چین و مسائل مرتبط با همکاری های تجاری، اقتصادی، فناوری، سیاسی و بین المللی میان دو قدرت بزرگ شرق و غرب قائل است. به نظر می رسد او از دوره اول ریاست جمهوری خود و نیز در دوره چهار ساله ریاست جمهوری جو بایدن، درس های زیادی برای این که چگونه باید با قدرت بزرگی مثل چین رفتار کند، آموخته است و شاید در دوره جدید، بخواهد دست کم برخی رویکردهای غیرسازنده ایالات متحده در قبال چین را اصلاح کند زیرا تجربه سال های گذشته به او آموخته است که یکجانبه گرایی و هژمونی، دست کم در برابر قدرتی مثل چین، نتیجه مطلوبی بدنبال نخواهد داشت.
همچنین مسعود پزشکیان رئیس جمهوری ایران چند روز قبل از شروع ریاست جمهوری ترامپ و البته پیش از سفر مهم اخیر خود به روسیه که منجر به امضای یک توافقنامه جامع راهبردی بلند مدت بین تهران و مسکو شد، در مصاحبه ای با رسانه امریکایی NBC به صراحت از تمایل ایران برای گفت و گو با دولت جدید آمریکا تحت شرایط مشخص سخن گفت و از طریق این مصاحبه، پیام خود را به دولت جدید آمریکا اعلام کرد. او ضمن ابراز نگرانی از سابقه آمریکایی هایی در عمل کردن به تعهداتشان، گفت: با این وجود آماده گفت وگو هستیم؛ ما یک گفت وگوی برابر و با در نظر گرفتن عزت و حکمت خودمان را میپذیریم و به هیچوجه تابع زور نخواهیم شد.
همچنین، اخیرا، اندیشکده اروپایی «موسسه سیاسی اقتصادی خاورمیانه» در گزارشی مدعی شده است که «دونالد ترامپ در پیامی زودهنگام به تهران، قصد خود را برای مشارکت در مذاکرات جامع با ایران بیان کرده است. ترامپ در این پیام که از طریق عمان به تهران ارسال شده، ابراز امیدواری کرده است که امکان دستیابی به توافقی جدید و متفاوت از توافق برجام در سال ۲۰۱۵ وجود داشته باشد. او همچنین اعلام کرده است که واشنگتن قاطعانه مصمم به اجرا و تحقق چنین توافقی است.»
بعلاوه، ایران از بیش از یک ماه پیش دور جدید گفت و گوها با اتحادیه اروپا را با محوریت مسائل هسته ای با هدف لغو تحریم ها آغاز کرده است.
به هر روی، به نظر می رسد دولت کنونی ایران به ریاست پزشکیان، بیش از همه دولت های قبلی این کشور تمایل به گفت و گو با آمریکا دارد که در ادامه این مطلب، به دلایل آن اشاره خواهد شد.
رویدادهای پرتعداد و بی سابقه ای که در طول بیش از یک سال اخیر در منطقه خاورمیانه رخ داد، از جمله ترور تعدادی از رهبران گروه های مقاومت فلسطین و لبنان شامل اسماعیل هنیه و سیدحسن نصرالله نفرات اول گروه های حماس و حزب الله، روی کار آمدن دولت متمایل به غرب در لبنان، سقوط دولت بشار اسد در سوریه، ادامه تحریم های غیرقانونی آمریکا و شرایط اقتصادی سخت ایران و کاهش بیش از پیش ارزش پول ملی این کشور، باعث شده تا ایران بیش از هر زمان دیگر در گذشته تحت شرایط سخت قرار گیرد و میل بیشتری به مذاکره با آمریکا با محوریت و هدف اصلی لغو تحریم ها داشته باشد.
از سوی دیگر، ترامپ هم که حالا در دور دوم ریاست جمهوری خود، با تجربه و آموخته های بیشتری وارد کاخ سفید شده است، به خوبی از جایگاه، نفوذ و قدرت ایران در منطقه و اهمیت موقعیت ژئوپلتیک ایران در خاورمیانه و منطقه خلیج فارس به عنوان قدرت نظامی و موشکی منطقه، یکی از بزرگ ترین قطب های انرژی جهان و یکی از مهم ترین شرکای راهبردی چین و روسیه به عنوان دو قدرت غیرقابل انکار شرق آگاه است و به همین دلیل، بعید است به سمت گزینه های خطرناک در قبال ایران برود زیرا تبعات آن می تواند برای منافع آمریکا دست کم در منطقه خاورمیانه دردناک باشد.
از دیگر سو، ایران بعد از امضای توافقنامه جامع راهبردی با روسیه که در هفته گذشته مسعود پزشکیان به مسکو انجام شد، یک گام بلند دیگر در مسیر تقویت روابط راهبردی خود با روسیه به جلو برداشت.
همچنین ایران تفاهم نامه همکاری جامع 25 ساله با چین امضا کرده و یکی مهم ترین بازارهای مقاصد صادرات چین در منطقه خاورمیانه به شمار می رود ضمن اینکه منابع نفتی ایران هم برای چین جذابیت بالایی دارد.
ایران به دلیل برخورداری از خط ساحلی طولانی با دریای خلیج فارس، تنگه هرمز و دریای عمان، اشراف کامل بر آبراه تنگه هرمز به عنوان مهم ترین شاهرگ حیات اقتصادی کشورهای حوزه خلیج فارس و محل عبور بخش عمده ای از نفت صادراتی این کشورها به مقاصد مختلف جهان دارد و این امر مهم باعث می شود تمام کشورهایی که اقتصادشان از این مسیر استراتژیک سود می برد، از جمله کشورهای حاشیه خلیج فارس و کشورهای چین و روسیه و حتی کشورهای اروپایی، با استفاده از ابزارهای مختلف دیپلماتیک، سیاسی، اقتصادی و تجاری عضویت در شورای امنیت سازمان ملل و حق وتو، مانع از بروز هرگونه رویداد ناگوار علیه ایران شوند.
اقدام موفق دیپلماتیک چین در سال 2023 و میانجی گری آن بین ایران و عربستان را که موجب رفع کدورتها و از سرگیری روابط دوستانه میان تهران و ریاض شد، می توان در همین راستای ضرورت تنش زدایی از منطقه خاورمیانه با هدف کنار زدن ابر سیاه تهدیدها از آسمان منافع کشورها و قدرتهای بزرگ در این منطقه ارزیابی کرد.
چین که سیاست های اصولی خود در روابط با کشورهای مختلف جهان را براساس روابط برد-برد در سایه احترام متقابل، سرنوشت مشترک و توسعه مشترک بنا نهاده است، همچنان در مسیر ادامه تلاش برای توسعه همکاری های متقابل تجاری و اقتصادی با کشورهای مختلف جهان بر اساس اصل توسعه مشترک و سرنوشت مشترک برای همه بشریت حرکت می کند و به خوبی واقف است که امنیت و ثبات، مهم ترین پیش شرط محقق شدن اهداف بزرگ تجاری و اقتصادی است.
به هر روی، صرف نظر از هرگونه تحول در آینده روابط ایران و آمریکا و هرگونه نتیجه در روند مذاکرات احتمالی بین تهران و واشنگتن در دوره دولت ترامپ، تغییری در اصول و عناصر اساسی تشکیل دهند سیاست خارجی ایران ایجاد نخواهد شد. اگرچه مسیر سیاست خارجی ایران از سوی دولت تعیین می شود و وزارت امور خارجه هم مسئول اجرای آن است، اما در خصوص موضوع های کلان تر در حوزه روابط خارجی، تصمیم ها و خط و مشی ها در سطحی بالاتر از دولت و از سوی رهبر ایران تعیین می شود.
یکی از مهم ترین اصول اساسی سیاست خارجی ایران که بارها نیز از سوی رهبر این کشور مورد تاکید و سفارش قرار گرفته است، رویکرد "نگاه به شرق" است؛ رویکردی که بخش عمده و قابل توجه آن به روابط گسترده اقتصادی، تجاری، فرهنگی و سیاسی ایران با چین باز می گردد و در عین حال، تقویت روابط همراه با احترام و منافع متقابل با غرب را نیز نفی نمی کند.
از سوی دیگر، چین به عنوان قدرت برتر جهان در حوزه صنعت و فناوری، با فاصله زیاد از میزان روابط تجاری دیگر کشورها با ایران، بزرگ ترین شریک تجاری ایران است ضمن اینکه ایران خود را متعهد به اجرای بندهای مختلف تفاهم نامه جامع همکاری 25 ساله با چین می داند و علاوه بر این، علاقمند است تا سهم بیشتری در ساخت مشترک طرح بزرگ "کمربند و جاده" با چین داشته باشد، طرحی که در روابط دیرینه و تاریخی ایران و چین، موضوع تازه ای نیست و زمانی در گذشته، در قالب "جاده ابریشم" یکی از مهم ترین پیوندهای فرهگی و تجاری دو کشور بوده است.
نباید فراموش کرد که هیچ نقطه تاریکی در تاریخ روابط دیرینه ایران چین وجود ندارد؛ روابط به قدمت تاریخ که صفحه به صفحه کتاب قطور مناسبات دو کشور به عنوان صاحب کهن ترین و غنی ترین تاریخ و تمدن جهان، از دوستی ها و همکاری های همراه با احترام متقابل حکایت دارد.
سیدعباس عراقچی وزیر امور خارجه ایران که چندی پیش و در آستانه سال جدید میلادی و فرارسیدن عید بهار چین، سفری مهم به پکن انجام داد، در مقاله ای در توصیف اهمیت این سفر و روابط کشورش با چین نوشت: «نیم قرن طلایی آینده روابط ایران و چین» نشان خواهد داد که این سفر، شروع فصل جدیدی از همکاری های راهبردی بین دو کشور است، به ویژه وقتی به سبک خردورزان چینی: «اقدامات بلندتر از کلمات صحبت کنند.»
بخش فارسی سایت رادیو بینالمللی چین