نور نیوز-گروه بینالملل: رسانههای رژیم صهیونیستی صبح روز شنبه در خبررسانی کاملا کنترل شده از سقوط پهیپادی در شهرک سزاریه یا قیصریه خبر دادند. شهرکی در ۵۵ کیلومتری شمال تلآویو و جایی میان این منطقه و حیفا. شهرکی اعیاننشین که محل اقامت «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی است. نتانیاهو در ساعت برخورد این پهپاد در منطقه حضور نداشت اما این مانعی برای آغاز گمانهزنیهانیها، تحلیلها و تهدیدها در رسانهها نبود. یک روز پیش از این حمله یعنی روز جمعه 27 مهرماه هم رسانههای عبری و غربی از افشای اسناد آمادگی رژیم صهیونیستی برای حمله به ایران خبر دادند. با فرونشستن ابهامات از این دو رویداد، دلایل وقوع و انگیزه عاملان آن قابل بررسی است.
تبعات سنگپراکنی ساکن خانه شیشهای
حمله پهپادی به قلب سرزمینهای اشغالی از سوی محور مقاومت یعنی حماس، حزبالله و انصارالله، از هنگامه آغاز جنگ در غزه و لبنان موضوع تازهای نیست اما رسیدن این پهپادهای انتحاری به یکی از حساسترین مناطق تلآویو و محل سکونت شخص نتانیاهو، تحولی مهم در عرصه نبرد نابرابر در غزه و لبنان است. با گذشت 48 ساعت از این وقوع این حمله، تاکنون گروهی آن را به عهده نگرفته و همین موضوع دامنه گمانهزنیها را گسترده است.
در بررسی سناریوها و گمانههای مختلف درباره عاملان این حمله و انگیزههای هریک از آنها میتوان به دو تحلیل متفاوت رسید. گمانه نخست آن است که میتوان حضور پهپاد انتحاری در محل زندگی نتانیاهو را نمایشی از سوی خود او و رژیم اسرائیل تفسیر کرد که برای آمادهسازی جامعه جهانی به منظور اجرای قطعات جنگی تازه در منطقه، انجام شده است.گمانه دوم اما این است که حمله از سوی محور مقاومت (لبنان یا یمن) بوده است تا گزاره نابودی و ضعف خود پس از ضربههای اخیر را باطل کند.
در تحلیل میزان درستی گمانه اول باید به رفتار یک سال اخیر رژیم صهیونیستی مراجعه کرد؛ جایی که تلآویو از هیچ اقدامی علیه مردم غزه و لبنان دریغ نکرده است.نتانیاهو بیآنکه دغدغه پاسخگویی به نهاد یا گروهی را داشته باشد، بیوقفه نزدیک به 45 هزار تن از مردم بی دفاع غزه را به شهادت رسانده که تعداد زیادی از آنها کودک هستند، گاهی بدون هماهنگی با پدرخوانده خود؛ آمریکا دست به جنایت جنگی و نسلکشی زده است، بدون توجه به واکنشهای جهانی و افکار عمومی از زنده سوزاندن کودکان غزه ابایی نداشته است. با چنین تاریخچهای از رفتار نخستوزیر اسرائیل حملهبازی! برای آماده سازی افکار عمومی به منظور کشتار و جنگافروزی بیشتر چندان منطقی به نظر نمیرسد و اساسا تلآویو مرزهای این قبیل قیود را سالهاست که رد کرده است. از این رو گمانه زرگری بودن این حمله در برهه کنونی و با اطلاعات موجود، قابل پذیرش نیست، گرچه اطلاعات به دست آمده در روزها و هفتههای آینده میتواند این گمانه را به واقعیت تبدیل کند.
تحلیل گمانه دوم هم نیازمند نشانهشناسی رفتار محور مقاومت در یک سال اخیر است. هر سه بازوی درگیر در جنگ این محور یعنی حزبالله لبنان، انصارالله یمن و جنبش حماس فلسطین بارها و بارها در میانه نبرد و دقیقا در مقطعی که اسرائیل تصور ضعف و نابودی آنها را داشته، عملیاتهایی فراتر از تصور انجام دادهاند که نمونه متاخر آن حمله پهپادی حزبالله به مقر تیپ گولانی و تدارک شام آخر مرگ برای فرماندهان این تیپ مهم بود. انصارالله یمن هم پیش از این توانسته بود، پهپادهای خود را بدون شناسایی به اهدافی در قلب سرزمینهای اشغالی برساند. با این توصیف اگر محور مقاومت پیش از این توانسته است این مهم را اجرایی کند، چرا اکنون نتواند پهپاد انتحاری خود را نزدیک به 80 کیلومتر از دید تمام تجهیزات اسرائیل پنهان کرده و به خانه شیشهای نتانیاهو برساند.
هر دو گمانه تا زمان به عهده گرفتن مسئولیت این حمله از سوی محور مقاومت یا انتشار اخباری جدید از جزئیات آن، تنها در حد گمانه قابل ارزیابی است اما آنچه مسلم و قطعی به نظر میرسد آن است که هریک از این گمانهها در عالم واقع روی داده باشند، یک دلیل بیشتر نداشتهاند و آن ضعف رژیم صهیونیستی هم در میدان جنگ و هم در عالم سیاست و رسانه است. اگر گمانه نخست بر فرض و احتمالی بسیار پایین، محلی از حقیقت داشته باشد؛ به این معناست که اسرائیل برای آغاز جنگی تازه، ضعیفتر از آن است که بدون همراهی جهان، قادر به انجام کاری باشد، چیزی که در یکسال گذشته انجام نشده است.
در صورت تایید گمانه دوم که بسیار به واقعیت نزدیکتر است، افسانهسراییهای گنبد آهنین و فلاخن داوود و دیگر ادوات نظامی رژیم صهیونیستی، دستکم در این حمله زمینگیر شده و نتوانستهاند پهپادی انتحاری را ردیابی و هدفگیری کنند تا به عمق 77 کیلومتری سرزمینهای اشغالی و محل اقامت نخستوزیر رژیم اسرائیل نرسد.
اسرائیل حتی اگر در پی بهانهای برای حمله به ایران، سناریو نخست را طراحی کرده باشد، هم صریحا و هم تلویحا به ضعف خود اذعان کرده است و این تنها یکی از تبعات سنگپراکنیهای خونین ساکن خانه شیشهای است.
اهداف افشای اسناد حمله
جمعه 27 مهرماه کانال تلگرامی «میدل ایست اسپکتیتور» مجموعهای از اسناد اطلاعاتی از برنامههای رژیم صهیونیستی برای حمله به ایران را منتشر کرد. خلاصه اسناد منتشر شده، حکایت از آن دارد که اسرائیل در تدارک حملهای هوایی به ایران بوده و بر همین اساس موشکهای بالستیک خود را که قابلیت شلیک از جنگنده را دارا هستند، آماده کرده است. بخش دیگری از این اسناد درباره برنامهریزی تلآویو برای حراست از مکانهای نگهداری سلاحهای خود در مقابل پاسخ احتمالی ایران است.
جزئیات نقل و انتقال مهمات، تمرین نیروی هوایی ارتش برای استفاده از موشکهای بالستیک دوربرد، موشکهای هوا به زمین، هواپیماهای سوخترسان و دیگر هواپیماهای پشتیبانی و نیز تایید وجود سلاح هستهای در زرادخانههای رژیم صهیونیستی است که با وجود آگاهی نهادهای بینالمللی از آن، هیچگونه نظارتی بر این سلاحهای اسرائیل وجود ندارد.
این اسناد بدون تایید صحت و اصالت آن از سوی منابع معتبر، امکان تحلیل نداشت اما برخی تاییدها از سوی منابع اطلاعاتی به ویژه کانالهای رسانهای غربی، آغاز تحلیلها را در پی داشت. روزنامه نیویورک تایمز، خبرگزاریهای آسوشیتدپرس و شبکه خبری سیانان به نقل از منابع آگاه خود، اصالت این اسناد را تأیید کردهاند و تا لحظه تنظیم این یادداشت پنتاگون هم اصالت اسناد را رد نکرده است. بنابراین میتواند درباره دلایل و انگیزههای افشا و افشاکنندگان آن به گمانهزنی پرداخت.
گمانهها درباره عاملان افشا و انتشار این اسناد (منشا انتشار تا لحظه تنظیم یادداشت مشخص نیست) آنها را در سه دسته قرار میدهد: آمریکا، ایران و آمریکا-اسرائیل. معتقدان به افشای اسناد از سوی هریک از این سه محور هم دیدگاه خاص خود را درباره انگیزههای آنها دارا هستند.
گروهی معتقدند که ایالات متحده آمریکا به فاصله 20 روز تا انتخابات ریاست جمهوری خود، در پی فرونشاندن جنگی فراگیر در منطقه، این اطلاعات حساس را درز داده است تا دستکم حمله اسرائیل به ایران را تا زمان انتخابات به تأخیر اندازد. به نظر میرسد مقامات کاخ سفید از جنگطلبیهای نتانیاهو نه به دلیل کشتار مردم بیدفاع که به دلیل نگرانی از تبعات آن در امور داخلی آمریکا نگران هستند اما اینکه نگرانی مورد اشاره، انگیزه افشای این اسناد باشد، باتوجه به نوع رفتار آمریکا در یکسال گذشته محل ابهام است.
کاخ سفید بیشترین کمک مالی و نظامی در تاریخ اشغالگری اسرائیل به این رژیم کرده و به خوبی از تاثیر لابیهای قدرتمند آیپک بر سرنوشت انتخابات خود آگاه است و میداند که «اعلام هرگونه موضع در ضدیت با دولت اسرائیل توسط هر عضوی از کنگره که مایل به انتخاب مجدد است، خودکشی سیاسی است و این مهم در انتخابات ریاست جمهوری هم مورد تایید است، با وجود چنین گزارههایی از واقعیت، افشای عمدی این اسناد از سوی پنتاگون (در مقطع کنونی و با شواهد موجود) منطقی نخواهد بود و آمریکا همپیمانی خود با اسرائیل را فدای انتخابات نخواهد کرد.
هک و افشای این اطلاعات از سوی ایران به منظور برهم زدن سناریوی حمله اسرائیل گمانه دیگری است که در فضای سیاسی-رسانهای در حال انتشار و تحلیل است. بهرهگیری جمهوری اسلامی ایران از منابع مختلف به منظور آگاهی از اهداف دشمن خود گرچه موضوع تازهای نیست و حتی امکان دسترسی ایران به این اسناد را هم هنوز مرجعی تکذیب نکرده اما سوال چالشبرانگیز آن است که اگر دسترسی احتمالی تهران به این اسناد (از هر طریقی) به منظور برهم زدن برنامهریزیهای، اسرائیل صورت گرفته چرا در کانالی که آن را نزدیک به ایران معرفی میکنند، منتشر شده است؟ انتشار آگاهی از این اسناد، اسرائیل را به برنامهریزی دیگری سوق خواهد داد و تلاش ایران در اجرای پدافند غافلگیرانه ،خود را با مشکل مواجه خواهد کرد. بنابراین افشای آن حتی در صورت دسترسی نمیتواند منطقی به نظر رسد.
با کاهش احتمال دو گمانه اشاره شده، بخشی از تحلیلها به سمت وجود سناریویی با نقشآفرینی عنصر توطئه قوت میگیرد؛ با این عنوان که درز اسناد و اطلاعات از برنامه ریزی اسرائیل برای حمله به ایران با هدف جنگ روانی علیه مردم ایران از یک سو و برهم زدن تمرکز نظامی از سوی دیگر است.
این گمانه با توجه به باورناپذیری عدم هماهنگی آمریکا و اسرائیل میتواند نزدیکترین فاصله از واقعیت را داشته باشد. در نهایت پذیرش هریک از این گمانهها فارغ از اینکه تا چه اندازه واقعی است، هوشیاری بیشتر مردم و تصمیمگیران را در پرهیز از افتادن در دام آنها ضروریتر از همیشه میسازد. تهران به تاکید سیدعباس عراقچی وزیر امور خارجه و اسماعیل بقایی سنخگوی دستگاه دیپلماسی به صورت متمرکز و هوشیار در برابر هر سناریو اجرایی آمادگی خواهد داشت.
نورنیوز