شناسه خبر : 169673
تاریخ انتشار : دوشنبه 20 فروردین ساعت 09:39
ضرورت اتخاذ آرایش جدید در مقابله با حملات تروریستی در سیستان و بلوچستان

نورنیوز ریشه های تحرکات مکرر و اقدامات خونبار گروه های تروریستی در جنوب شرق کشور را بررسی می کند؛

ضرورت اتخاذ آرایش جدید در مقابله با حملات تروریستی در سیستان و بلوچستان

هرچند تاکنون راهبردها و رویه های متنوعی در مقابله با گروه های تروریستی طراحی و با موفقیت اجرا شده وبرنامه ریزی این گروه ها در رصد دائمی نیروهای مدافع امنیت و حافظان مرزهای کشورقرار دارند اما به دلیل تکرار،‌تعدد و اوج گیری این حملات، لازم است همزمان با افزایش پشتیبانی و حمایت دشمن از گروه‌های تروریستی تاکتیک ها و شیوه های مقابله هم متناسب سازی شود.

نورنیوز ـ گروه سیاسی: با تمام جانفشانی ها و فداکاری هایی که نیروهای حافظ امنیت در منطقه جنوب شرق ایران انجام می دهند چندی است که متاسفانه حجم رخدادهای ضدامنیتی در این منطقه به سطح آزاردهنده ای رسیده است. استان سیستان و بلوچستان،‌ دست کم دو دهه است که با معضل حادّ ناامنی مواجه است و گروه های تروریستی داخلی و خارجی تلاش می کنند با استفاده ازبسترهای سیاسی، اجتماعی و امنیتی داخلی و خارجی، این منطقه را به میدان نفوذ و نمایش های خونبار و خشونت بار خود تبدیل نمایند. هرچند در تمام این سال ها راهبردها و رویه های فراوان و متنوعی از سوی مدیران ملی و منطقه ای طراحی و اجرا شده تا عرصه را بر اقدامات ضدامنیتی گروه های تروریست  ببندد یا دست کم مجال را بر ایشان تنگ کند اما تکرار، تعدد و اوج گیری اقدامات ضدامنیتی در این منطقه، از نابسندگی این راهبردها حکایت دارد تاآنجا که اکنون استان مظلوم سیستان و بلوچستان به تابلویی از تحرکات و نفوذهای خونبار گروه های تروریست تبدیل شده است. آخرین حلقه از این اقدامات، حمله تروریست ها به مناطق نظامی و انتظامی دو شهر راسک و چابهار و درگیری با مأموران حافظ امنیت و متعاقب آن، شهادت جمعی از این مرزبانان و نیروهای نظامی و انتظامی بود. تنها یکی دو روز از این اقدام تروریستی نفرت بار نگذشته بود که روز شنبه، تعداد دیگری از نیروهای حافظ نظم در این منطقه توسط تروریست ها به شهادت رسیدند. این چرخه شوم و دل آزار متاسفانه سال هاست که در سیستان و بلوچستان فعال است و به رغم تمام تلاش های فداکارانه،‌ هنوز متوقف نشده است.

راهبردهای جاری در تأمین امنیت و مقابله با گروه های تروریست، البته در موارد فروانی منجر به  جلوگیری ومهار این اقدامات ضد امنیتی شده است اما به نظر می رسد حجم و گستره اقدامات  این گروه های تروریستی نیابتی که به شکل سیستماتیک از سوی قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای تجهیز و به روز می شوند دستخوش تغییراتی شده  که نیازمند اقدامات مقابله ای و پیشگیرانه جدی تری است.هرچند تاکنون راهبردها و رویه های متنوعی در مقابله با  گروه های تروریستی طراحی و با موفقیت اجرا شده وبرنامه ریزی این گروه ها در رصد دائمی نیروهای مدافع امنیت و حافظان مرزهای کشورقرار دارند  اما به دلیل تکرار،‌تعدد و اوج گیری این حملات، لازم است همزمان با افزایش پشتیبانی و حمایت دشمن از گروه‌های تروریستی تاکتیک ها و شیوه های مقابله هم متناسب سازی شود.

 کشف مجاری و زمینه های جذب نیروی بومی توسط این گروه ها،‌ نفوذ اطلاعاتی در بدنه نیروی انسانی و مدیریتی تروریست ها، اجرای عملیات های فریب و مهار، طراحی راهکارهای پیشدستانه و پیشگیرانه و ... فقط بخشی از الزاماتی می تواند باشد که برنامه های ضد امنیتی تروریست ها و حامیان آنها را خنثی می کند.

تکرار این نکته مهم لازم است که عاملان و فاعلان این حملات خونبار، به شکل مستمر تحت آموزش و تجهیز سرویس های امنیتی منطقه و نیز قدرت های جهانی اند. طراحی، مدیریت و اجرای این سلسله عملیات، بی شک از سوی آن قدرت ها انجام می شود و نیروهای مدافع نیز به خوبی می دانند که طرف اصلی این جنگ،‌همان کشورهای بیگانه هستند.

با تمام این اوصاف یکی از ضرورت ها و بایسته های مقابله با تروریست ها از بین بردن زمینه های گرایش برخی از شهروندان به این گروه های خوفناک و خطرناک است. سوءاستفاده این گروه ها از فقر و توسعه نیافتگی منطقه یکی از شگردهای آنان است.

واقعیت هایی تلخ از توسعه نیافتگی

اینکه چرا استانی مثل سیستان و بلوچستان به کانون آمدوشد گروه های تروریستی تبدیل شده دلایل فراوانی دارد. سهم محرومیت اقتصادی و توسعه نیافتگی در این میان غیر قابل انکار است. این استان، بنا به شاخص‌های مختلف در سال‌های متوالی به عنوان «محروم‌ترین» یا یکی از محروم ترین استان های ایران شناخته شده است. بنا به آمار رسمی نزدیک به نیمی از جمعیت این استان فقیر محسوب می‌شوند. طبق سنجش های وزارت تعاون، کارو رفاه اجتماعی، شاخص محرومیت بر اساس دسترسی به مسکن، آب و انرژی، آموزش، بهداشت و خدمات مالی در استان سیستان و بلوچستان ۶۲ درصد است یعنی بالاترین رقم در استان‌های ایران. نرخ بیکاری هم در سیستان و بلوچستان بالاترین رقم در میان استان‌های سراسر ایران بوده است. نرخ بی‌سوادی در این استان هم یکی از بالاترین نرخ‌های بی‌سوادی در کل ایران است.

 پژوهشکده مرکز آمار چندی پیش در گزارشی اعلام کرد که به دلیل مشکلات اقتصادی و امنیتی، از سال ۱۳۹۷ تا امروز سهم این استان در تولید ناخالص داخلی کشور پس‌رفت داشته و منفی ۲.۳ درصد است؛ چرا که هیچ طرح مهم اقتصادی در این استان اجرایی نشد. به دلیل چنین وضعیتی، بسیاری از کسانی که جذب گروه های تروریستی می شوند انگیزه های معیشتی و اقتصادی دارند نه انگیزه های عقیدتی و ایدئولوژیک. با رفع فقر عمومی و مشکلاتی مثل بیکاری بخش قابل توجهی از زمینه های جذب نیرو به تروریست ها نیز مرتفع خواهد شد.

درعین حال، غیر از برخی مسائل داخلی و سهم خواهی های بی حد و مرز جریان های مختلف دراستان، بسیاری از عوامل ناامنی در سیستان و بلوچستان متاثر از وضعیت مرزهای شرقی و تاثیرات نامطلوب همسایگان است. متاسفانه  ناتوانی سرویس اطلاعاتی پاکستان این در مقابله با اشرار مرزی، وجود برخی تمایلات حمایت کننده از اشرار ضد ایرانی در سرویس امنیتی پاکستان، عدم حاکمیت دولت مرکزی بر برخی از مناطق ایالتی از جمله برخی مناطق هم مرز با ایران، حضور ماموران اطلاعاتی کشورهای غربی نظیر آمریکا و انگلیس در منطقه و شرایط امنیتی ناپایدار در افغانستان از جمله عواملی است که منشا آن در آنسوی مرز ها است و به ایجاد ناامنی در منطقه کمک می کند.

 فعالیت باندهای شرور اعم از اشرار سیاسی معاند یا مجرمان و اعضای باندهای جرائم سازمان یافته و قاچاق مواد مخدر در مناطق مرزی، عدم همکاری جدی در استرداد مجرمان فراری از سوی پاکستان، اختلاط جمعیت دو سوی مرز با یکدیگر و آسیب های فراوان ناشی از این حالت، نظیر ایجاد زمینه های تجزیه طلبی قومی، بیکاری و محرومیت شدید اقتصادی در بلوچستان پاکستان که مولد جرائم زیادی در ایران است همگی از مشکلاتی است که با ناامنی ها و شرارت در سیستان و بلوچستان گره خورده است.

 فعالیت گروههای نزدیک به جریانات سلفی وتکفیری  که عامل تشدید فرقه گرایی مذهبی هستند و حمایت سرویس‌های اطلاعاتی  آمریکا و انگلیس و برخی کشورهای منطقه از آنها و پشتیبانی از تمایلات واگرایانه آنها در درون اقوام ایرانی و پاکستانی نیز از فاکتور هایی است که نمی توان در ایجاد نامنی در مرز های شرقی نادیده گرفت.

صف گروه های تروریست پشت مرز

مناقشات قومی با دولت مرکزی در سیستان و بلوچستان سابقه ای دراز دارد اما سازمان دهی گروه های مسلح تروریستی با هدف معارضه با کل حاکمیت، مشخصا از سال 1382 و با شکل گیری گروه "جندالله" توسط عبدالمالک ریگی آغاز شد. این گروه در فاصله سال 1384 تا 1388 مجموعا 24 عملیات تروریستی مرگبار را در منطقه به اجرا گذاشت که حاصل آن دست کم،‌210 شهید و 496 مجروح بود. حملات انتحاری به مسجد جامع زاهدان و نیز به مسجد علی ابن ابی طالب (ع)همین شهر از خونبارترین اقدامات این گروه تروریستی بود. حادثه تلخ تاسوکی و نیز بمب گذاری در مراسم تاسوعا در چابهار از دیگراقدامات جنایتکارانه این گروه تروریستی بود.

با دستگیری عبدالمالک ریگی در سال 1388 و اعدام او در سال 1389، بقایای جندالله،‌ در دو گروه "جیش النصر" به رهبری عبدالرئوف ریگی،‌ و "جیش العدل" به رهبری محمد ظاهر بلوچ با نام مستعار صلاح الدین فاروقی متشکل شدند. با حذف درون گروهی عبدالرئوف ریگی، انجام عملیات تروریستی در جیش العدل متمرکز شد. آخرین اقدام ضد امنیتی این گروه حمله به مقرهای نظامی راسک، چابهار و سرباز در 16 فروردین امسال بود که به شهادت دست کم 15 نفر منجر شد. دست کم 17 اقدام ضد امنیتی توسط گروه تروریستی جیش العدل ثبت شده که  طی آنها تعدادی از مردم بی گناه و نیروهای نظامی و انتظامی به شهادت رسیده و گروهی نیز مجروح شده اند.

گنجینه ای از راهبردهای مقابله با نفوذ تروریست ها

شک نیست که مجموعه ای از بهترین و زبده ترین نیروهای امنیتی،‌ انتظامی،‌ نظامی، مرزبانی و قضایی کشور، همواره در خاکریز اول مقابله با تروریست ها فعال بوده اند. این مجموعه فداکار تاکنون بسیاری از اقدامات تروریست ها را پیش از وقوع، کشف و خنثی کرده اند و با اهدای شمار زیادی شهید، جزو خادمان امنیت این منطقه اند. با این حال به نظر می رسد راهبردها و رویه های جدیدتری لازم است تا سایه ناامنی و ترور را به طور کامل از سر هموطنان این مناطق کوتاه شود. چه بسا افکار عمومی و خصوصا مردم استان با افزایش اقدامات تروریستی در منطقه  این شبهه برایشان پیش بیاید که هماهنگی و هم افزایی متناسب با شرایط جدید  میان دستگاه های نظامی، امنیتی، دیپلماسی، اطلاعاتی و انتظامی وجود ندارد و تروریست ها با شناخت همین نقطه ضعف، تمرکز عملیاتی خود را روی آن قرار داده اند. مردم عادی، خواه در سطح منطقه و خواه در سطح ملی و سراسری، قابل سرزنش و مذمت نیستند اگر از عدم کفایت راهبردهای امنیت ساز در منطقه گلایه مند باشند. آنها الزاما از تحرکات پشت صحنه یا اقدامات زیربنایی باخبر نیستند و برحسب دیده ها و دانسته های معمول و عادی خود قضاوت می کنند. از سوی دیگر، واقعیات مشهودی که پیش چشم مردم است وفور و تکرار تحرکات تروریست ها و سلب امنیت شهروندان در دفعات متعدد است.

به نظر می رسد از اصلی ترین اولویت های راهبردی نظام، طراحی الگوی کارآمدی در ایجاد امنیت است که نتایج و برکات آن برای چشم غیرمسلح مردم عادی نیز قابل لمس و مشاهده باشد. در کنار این ضرورت فوری، ساماندهی راهکارهایی برای اقناع افکار عمومی هم لازم است. آنچه اکنون از رسانه ها و تریبون های خبری رسمی و نیمه رسمی درباب حوادث تروریستی سیستان و بلوچستان عرضه می شود غیر از پوشش اخبار و تحلیل های جسته و گریخته چیز دیگری نیست. به نظر می رسد باید سیاست رسانه ای نوینی درباره مسئله دل آزار ناامنی در جنوب شرق کشور طراحی شود تا ضمن تغذیه خبری شهروندان، بازنمایی درستی از ابعاد این حملات صورت بگیرد و افکار عمومی را دست کم در ابراز انزجار از چنین حملاتی همدل و همنوا کند.

متاسفانه نشانه هایی از نوعی "عادی انگاری اجتماعی"  در رفتارهای عمومی مردم کشور بروز یافته که حکایت از آن می کند که هنوز حساسیت عمومی شهروندان نسبت به این حجم از ناامنی تحریک نشده است. این به خودی خود قرینه ای برای ناکامی رویکردهای رسانه ای و تبلیغی در اقناع ذهنی توده مردم است. نظام رسانه ای و آگاهی ساز کشور در موضوعی مثل جولان تروریسم در سیستان و بلوچستان باید بتواند از سویی هاله مردمی بودن این گروه ها را افشا و رسوا کند و از سوی دیگر، احساس همدلی و یکپارچگی ملی را در مقابله با تروریست ها برانگیزاند. 


نورنیوز
نظرات

نام و نام خانوادگی

آدرس ایمیل

نظر شما

X
آگهی تبلیغاتی